سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

از مهرآباد تا جماران (۱۰)؛

شام آخر

هیچ کس نمی‌دانست چه اتفاقی قرار است بیفتد که سرنوشت یک ملت را از نو بنویسند.

به گزارش خبرنگار احزاب و تشکل‌های گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، کسی چه می‌دانست که در روز بیست‌ویکم بهمن ماه سال ۵۷ قرار است چه اتفاقی بیفتد و قرار است که سرنوشت یک ملت را از نو بنویسند. پس از سال‌ها رژیم پهلوی به آخر خط رسید و شاه و دار و دسته‌اش به شام آخر رسیدند.

یک روز قبل از انقلاب اسلامی مردم ایران، درگیری میان  همافران نیروی هوایی و گارد شاهنشاهی که از شب قبل از آن در پادگان نیروی هوایی تهران آغاز شده بود، به اوج رسید. اوایل شب ۲۰ بهمن وقتی که رادیو اعلام کرد فیلم ورود امام خمینی بعد از اخبار تلویزیون نمایش داده خواهد شد، عده زیادی از همافران و درجه‌داران نیروی هوایی در سالن آسایشگاه جمع شدند تا تصاویر امام را از تلویزیون ببینند. هنگامی که تصویر امام از تلویزیون پخش شد، همافران ضمن ابراز احساسات، چند بار صلوات فرستادند. این ابراز احساسات موجب خشم افسران تیپ گارد جاویدان شاه شد و آتش درگیری میان طرفین را برافروخت. در همان شب یگان‌هایی از تیپ جاویدان از نقاط دیگر تهران برای سرکوب همافران عازم دوشان تپه شدند. بامداد ۲۱ بهمن حلقه محاصره نیرو‌های گارد جاویدان در اطراف پایگاه هوایی دوشان‌تپه لحظه به لحظه تنگ‌تر می‌شد. اواخر شب نیرو‌های مردمی و گروه‌های مسلح به یاری همافران شتافته و نبرد سختی بین دو طرف آغاز شد و سرانجام نیرو‌های گارد مجبور به عقب‌نشینی شدند.

مردم ساکن در اطراف خوابگاه همافران، هنگامی که از حمله نیروی گارد به همافران آگاه شدند، اهالی خیابان‌های اطراف را نیز با خبر کردند و طولی نکشید که جمعیت انبوهی در کنار دیوار خوابگاه گرد آمدند که با فریاد الله‌اکبر از همافران حمایت می‌کردند. اجتماع مردم در کنار خوابگاه همافران نیروی هوایی که از ساعت ۱۰ شب آغاز شده بود همچنان ادامه یافت. ترس مردم این بود که در صورت پراکنده شدن، نیرو‌های گارد مجددا به همافران حمله کنند، بنابراین پراکنده نشدند و در کنار پادگان ماندند.

مردم در کنار خوابگاه نیروی هوایی همچنان شعار می‌دادند و خود را با آتش لاستیک‌های فرسوده گرم می‌کردند که در ساعت ۵:۳۰ بامداد ماموران حکومت نظامی با خودرو‌های نظامی و در حالی که از دور با شلیک رگبار مسلسل‌ها به طرف هوا درصدد ترساندن مردم بودند، به اجتماع مردم حمله کردند. در این هنگام مردم به کوچه‌های اطراف پناه بردند، اما ماموران توانستند ۱۵۲ نفر را دستگیر و به محل استقرار حکومت نظامی در کلانتری تهران منتقل کنند؛ در بین دستگیرشدگان دو روحانی نیز حضور داشتند.

حدود ساعت هشت و نیم صبح و همزمان با سخنرانی شاپور بختیار در مجلس سنا، انقلابیون که به طرفداری از همافران آمده بودند، با استفاده از غفلت مسئولان مرکز آموزش هوایی دوشان تپه، وارد محوطه آن مرکز شده، با به دست آوردن کلید اسلحه خانه به همراه همافران مسلح شده و در مقابل گارد رژیم صف‌آرایی کردند.

بعد از آنکه مردم مسلح به یاری افراد نیروی هوایی رفتند، زد و خورد شدید هر لحظه افزایش یافت. در این برخورد مسلحانه عده زیادی کشته و مجروح شدند. افراد نیروی هوایی با کمک گروه‌های مسلح مردمی و مردان و زنان بی‌سلاح توانستند حلقه محاصره گارد را بشکنند و آن‌ها را عقب راندند. بدین ترتیب عده زیادی از نیرو‌های مسلح همافر، هنرجو و انقلابی از پادگان خارج شده و خیابان‌های اطراف را به تصرف خود درآوردند. بخشی از تهران در اختیار نیرو‌های انقلابی مسلح قرار گرفت.

هزاران تن از نیرو‌های مسلح مردمی و همافر در خیابان فرح‌آباد پشت کیسه‌های شن و خاک سنگر گرفتند. مردان مسلح به زودی در بخش‌های مختلف شهر سنگربندی کرده و پس از مدتی کوتاه حمله خود را به کلانتری‌ها شروع کردند. در همین زمان اعضا و هواداران سازمان‌های چریکی که خواستار جنگ مسلحانه برای سقوط دولت بختیار بودند، نیز به مبارزان انقلابی پیوستند.

همزمان با درگیری‌های پایگاه نیروی هوایی ارتش، نقاط مختلف شهر تهران تبدیل به میدان جنگ شد و حمله افراد مسلح و مردم به کلانتری‌ها و مراکز انتظامی آغاز گردید به‌طوری که کلانتری‌های ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۴، ۱۶، ۲۶ و کلانتری نارمک سقوط کردند و چند کلانتری نیز تخلیه شدند.

در پی این وقایع سپهبد رحیمی، فرماندار نظامی تهران در اعلامیه شماره ۴۰ خود، ساعات حکومت نظامی را از ساعت چهار و نیم بعدازظهر تا ساعت پنج صبح افزایش داد. پس از شدت گرفتن حملات مردم به کلانتری‌ها و پادگان‌ها، فرماندار نظامی تهران در همین روز ساعت منع عبور و مرور را تا ساعت ۱۲ ظهر افزایش داد، یعنی مردم تنها از ساعت ۱۲ ظهر تا چهار و نیم بعدازظهر اجازه خروج از منازل خود را داشتند.

با این حال امام خمینی (ره) حکومت نظامی اعلام شده از طرف فرماندار نظامی تهران را ملغی اعلام و تاکید کردند: «اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ‌وجه به آن اعتنا نکنند... اخطار می‌کنم که اگر دست از این برادرکشی بر ندارند و لشکر گارد به محل خودش برنگردد... تصمیم آخر خود را به امید خدا می‌گیریم.» همچنین دولت موقت، اعلامیه حکومت نظامی را یک توطئه توصیف کرد.

از سوی دیگر آیت‌الله طالقانی هم در پیامی که به مناسبت حمله به پادگان نیروی هوایی صادر کرده بود، حکومت نظامی را توطئه‌ای دانست که «از ناحیه بعضی از مسئولین جز برای تدارک یک برادرکشی بزرگ و ایجاد خصومت و دشمنی بین فرزندان ارتشی ما به وجود نیامده است.» در این روز بود که بازرگان گزارش مطبوعات را در زمینه تماس با بختیار و سران ارتش، قویا تکذیب کرد. از سوی دفتر تبلیغات امام خمینی، هر گونه تماس با بختیار و سران ارتش تکذیب شد.امام خمینی اعلام کردند که من خودم اهل قلم و بیان هستم و هیچ سخنگویی ندارم.

ستاد امداد و سازمان ملی پزشکان، تعداد شهدا را تا ساعت یازده شب بیست‌ویکم بهمن ماه ۱۲۶ تن ، و مجروین را ۶۳۴ نفر ذکر کرد. شمار کشته شدگان که به بیمارستان جرجانی منتقل شده‌اند، به چهل و شش نفر رسید و تعداد زخمی‌ها به علت کثرت آنها قابل شمارش نبود. در این روز بود آیت‌الله شریعتمداری ضمن آرزوی موفقیت برای دولت بازرگان، انتخاب وی را تبریک گفت. بازرگان هم در شرکت نفت اعلام کرد که با استقرار دولت موقت، اعتصاب شرکت نفت پایان خواهد یافت.

حزب کمونیست قبرس هم اعلام کرد که تجهیزات جاسوسی آمریکا از ایران به قبرس منتقل شده است.

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.