به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، لباس آتشنشانی به تن کرده بود. لباسی که آرزو داشت یک روز به تن کند. با همان لباس به آسمانها پیوست. محمد بزرگی چترباز معروف کشورمان بود. به یاد شهدای ساختمان پلاسکو، جانش را داد.
میخواست یاد آنها را زنده نگه دارد، اما نمیدانست که این مراسم به بهای جانش تمام میشود. به ارتفاع رفت. از آن بالا هیجانش برای پریدن زیاد بود. مثل همیشه که از پرنده بودن خود لذت میبرد، اما درست سه ثانیه با مرگ فاصله داشت. ۵۶ متر ارتفاع بود. ولی سقوط مرگبار او تنها سه ثانیه طول کشید.
چترباز جوان قصد داشت برای ادای دین به شهدای آتشنشان حادثه پلاسکو از یک نردبان آتشنشانی با چتر بپرد، اما در حادثهای تلخ جان خود را از دست داد. حادثهای که بهگفته کارشناسان، یک بدشانسی و بسیار نادر بود.
محمد بزرگی، چترباز ۳۶ ساله از مدتها در تلاش بود تا در چهارمین سالگرد وقوع حادثه ساختمان پلاسکو که به شهادت جمعی از آتشنشانان منجر شد با پرش از یک نردبان آتشنشانی به آنها ادای احترام کند. او از مدتها قبل بهدنبال گرفتن مجوز این کار بود تا اینکه سرانجام با پافشاری و اصرارهایش توانست یک نردبان آتشنشانی را برای این کار در اختیار بگیرد.
۸ صبح روز پنجشنبه محمد و دوستانش که برنامهریزی این پرش را از مدتها قبل انجام داده بودند، این نردبان را که حدود ۵۶ متر ارتفاع داشت در شهرک اکباتان مستقر کردند و او بالا رفت.
قرار بود بزرگی بعد از پریدن از نردبان با چتر فرود بیاید. کاری که او بارها انجام داده بود و این بار نیز برای موفقیت در این پرش فکر همه چیز را کرده بود؛ بهجز حادثهای پیشبینی نشده. محمد بالای نردبان رفت و بعد از کنترل چند باره همه مسائل ایمنی و تنظیم کردن دوربین کوچکی که روی کلاهش نصب کرده بود، پرید و تلاش کرد چترش را باز کند.
او چند لحظه بیشتر برای این کار زمان نداشت، اما چتر او دچار مشکل شد و تلاشهایش برای باز کردن چتر فایدهای نداشت و او بدون اینکه بتواند چترش را باز کند سقوط کرد. همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاد و افرادی که برای دیدن یک برنامه هیجان انگیز در شهرک اکباتان جمع شده بودند از دیدن این صحنه شوکه شدند. هرچند او در کوتاهترین زمان ممکن به بیمارستان منتقل شد، اما درنهایت بهدلیل شدت آسیبهای وارده جانش را از دست داد.
روایت همسر محمد از حادثه
پریسا بختیاری، همسر ۲۸ساله محمد در مورد این حادثه گفت: «همسرم برای بزرگداشت حادثه پلاسکو و آتشنشانان شهید، تصمیم گرفت این پرش را انجام دهد. با تمام سازمانها ازجمله راهنمایی و رانندگی، آتشنشانی تهران و... هماهنگیهای لازم انجام شد و مخالفت جدی هم در اینباره وجود نداشت. ابتدا محمد قصد داشت از بالای ساختمان پلاسکو بپرد که نتوانستیم برای آن مجوز بگیریم. بعد از آن، قرار شد همسرم با لباس آتشنشانی و از روی نردبان آتشنشانی بپرد. برای این پرش هم برنامهریزیهای زیادی انجام شد. ما بارها تمرین کردیم و با هیچ مشکل فنی هم روبهرو نشدیم.»
صبح روز حادثه، همه چیز برای پرش آماده بود. همسر محمد همان روز بارها لوازم پرش شوهرش را بررسی و بازبینی کرد تا او پرش موفقی را تجربه کند. محمد مایل بود از نردبانی به ارتفاع ۶۰متر بپرد، اما آتشنشانی نردبانی با این اندازه در اختیار نداشت و در نهایت قرار شد از نردبانی که ارتفاعش بین ۵۲ تا ۵۸ متر بود پایین بپرد.
محمد به بالای نردبان رفت. نفس عمیقی کشید. به اطرافش نگاه پیروزمندانهای کرد و آماده پرش شد. تمام چشمها به محمد دوخته شده بود که میخواست پرشی رویایی را رقم بزند. ساعت ۸ و ۴۵ دقیقه صبح بود که محمد بسما... را گفت و از بالای نردبان خودش را مانند پر رها کرد. صدای سوت و کف و تشویق و هورای مردم به آسمان بلند شد. در میانه راه و در حالی که همه منتظر باز شدن چتر بودند، ناگهان اتفاق غیرمنتظرهای افتاد. چتر محمد برخلاف انتظارها باز نشد.
همه نگاهها به محمد بود که داشت بهسرعت به سطح زمین نزدیک میشد. محمد به تکاپو افتاد تا مشکل را حلکند. فاصله او با زمین لحظه به لحظه داشت کمتر میشد. مربی حرفهای چتربازی فاصلهای با مرگ نداشت. نفس مردم در سینه حبس شده بود. هیچکس دوست نداشت به حادثهای که داشت اتفاق میافتاد، حتی فکر کند. همه منتظر بودند چتر محمد حتی در آخرین لحظات باز شود و او سالم و سلامت به پایین برسد. مردم زیر لب دعا میکردند تا اتفاقی برای این جوان ۳۰ساله نیفتد. فقط ۳۰متر مانده بود به زمین برسد. تلاشش را کرد چتر را باز کند، اما نشد.
فاصله محمد دائم کم و کمتر میشد. ۲۰متر، ۱۷متر، ۱۴متر، ۱۰متر. دیگر میشد کلمات خدایا و وای گفتن مردم مضطرب و دلنگران را شنید. نفس پریسا از ترس در سینهاش حبس شده بود. فاصله محمد باز هم کمتر شد؛ پنج متر، سه متر و تمام. محمد ناگهان مانند تکهسنگی سنگین، بهشدت روی زمین سقوط کرد. آتشنشانان حاضر در محل به سمت او دویدند: «محمد را بهسرعت به بیمارستان صارم منتقل کردند. پزشکان حدود ۵۰ دقیقه عملیات احیا را روی او انجام دادند، اما فایدهای نداشت و همسرم جانش را از دست داد. من هنوز هم نمیدانم چرا این اتفاق افتاد. ما تمام تمرینها را بارها انجام داده بودیم. برخلاف آنچه که در برخی رسانهها گفته شده، روز حادثه چتر محمد گره نخورد، بلکه پایلوت شوتش هوا نگرفته بود که چنین اتفاقی مسالهای بسیار نادر است. پایلوت شوت، بالن کوچکی است که هوا میگیرد و چتر اصلی را بیرون میکشد. پایلوت شوت چتر محمد خراب نشده بود، بلکه درست عمل نکرده بود. ما پیش از این اتفاق، تمام پیشبینیها را کرده بودیم. حتی همسرم آن را با دست گرفته و پرت کرده بود تا زودتر هوا بگیرد و پرش بدون نقصی انجام شود، اما نمیدانیم چرا اینطور شد و واقعا عجیب است. من حتی با برخی مربیان خارجی هم درباره این موضوع صحبت کردم که گفتند این اتفاق نادر است. بحث خرابکاری فردی هم مطرح نیست، چون تمام مسائل را خودمان بازبینی کرده بودیم و از تمام سازمانها هم برای همکاریای که با ما داشتند، تشکر میکنیم و شکایتی نداریم.»
بیشتر بخوانید
علت سقوط محمد بزرگی چه بود؟
امیر حزینی، از مربیان حرفهای ورزشهای هوایی و از دوستان محمد بزرگی درباره علت وقوع این حادثه میگوید: «در بین ورزشهای هوایی، چتربازی خطرناکترین ورزش است چرا که کوچکترین اشتباه یا حادثه میتواند به قیمت جان ورزشکار تمام شود. من سالها بود محمد را میشناختم. او در این رشته از بهترینها بود.
در کارش به خوبی مهارت داشت و بارها دست به پرشهای مهمی زده بود. محمد دورههای مختلف چتربازی را در روسیه، دوبی و چند کشور دیگر دیده بود و بارها از برجهای زیادی مثل برج آزادی پریده بود. حتی پیش از این ۴ مرتبه از ارتفاعی مشابه نردبان آتشنشانی بدون هیچ مشکلی پریده بود. محمد از ۳ سال قبل قصد داشت این پرش را به یاد آتشنشانان پلاسکو انجام دهد، اما به او اجازه داده نمیشد تا اینکه امسال توانست مجوز بگیرد.
حزینی در ادامه درخصوص علت وقوع حادثه میگوید: «محمد یک دوربین روی کلاهش نصب کرده بود. وقتی او بعد از پرش چتر کوچک را به پشتش انداخت تا باز شود در یک لحظه بهدلیل تغییر جهت باد، چتر کوچک جلوی صورتش آمد و به پایه دوربین گیر کرد. محمد فورا چتر را از پایه دوربین جدا کرد و در ادامه چتر بزرگ عمل کرد، اما این کار حدود ۳ ثانیه زمان برد و چتر بزرگ بهطور کامل باز نشد و محمد سقوط کرد. اگر این ۳ ثانیه از دست نمیرفت یا اینکه ارتفاع حدود ۱۰ متر بیشتر بود این حادثه اتفاق نمیافتاد.»
او درباره اینکه چرا از تشک نجات استفاده نشده بود نیز میگوید: «در چنین پرشهایی، چون ورزشکار بهخودش اطمینان دارد مرسوم نیست که از تشک استفاده شود، اما اگر تشک در محل حادثه بود محمد دچار حادثه نمیشد. باز نشدن چتر اصلا حادثه معمولی نیست و اگر یک میلیون بار دیگر محمد میپرید این حادثه اتفاق نمیافتاد.» این دوست صمیمی محمد بزرگی ضمن تسلیت به خانواده و دوستان او گفت: «روز حادثه افراد زیادی از صحنه فیلمبرداری کردند، اما به خواست خانواده محمد این فیلمها منتشر نشد و از طرف خانواده بزرگی از افرادی که فیلم حادثه را در اختیار دارند خواهش میکنم فیلم را منتشر نکنند.»
یکی دیگر از دوستان نزدیک محمد، روایت برگزاری این مراسم را توصیف میکند و میگوید: «از شیراز برمیگشتیم. محمد به من گفت میخواهم برای شهدای آتشنشان پلاسکو کاری انجام بدهم. از من خواست کنارش باشم. من هم گفتم با افتخار قبول میکنم. خواست تا با دوستان آتشنشانم هماهنگ کنم تا بتواند لباس عملیاتی آنها را بپوشد و بپرد. من هم هماهنگ کردم. او رفت و لباس آتشنشانی را پوشید. نردبان را هم دید. خیلی ذوق داشت. به من پیام داد و گفت نمیدانی چه حالی دارم که این لباس مقدس را پوشیدم. بغض کردهام. خلاصه کلی با هم حرف زدیم. رفت دنبال مجوزهای این کار.
در تمام مراحل با او در تماس بودم. حتی یک بار گفت که روز جمعه هماهنگ شده تا بپرد. ولی بعد گفت به خاطر مشکلات پیشآمده در صدور مجوز، جمعه کنسل شد. من داشتم به سفر میرفتم. به من زنگ زد و گفت که خیلی ذهنش درگیر است. موانع زیادی وجود دارد. من هم گفتم هرچه دلت میگوید. میگفت شاید اصلا بیخیال شوم. چند روز بعد تماس گرفت و گفت من پنجشنبه میپرم. گفت خیلی فکر کردم توکل برخدا میخواهم بپرم. از من خواست کنارش باشم، اما من در سفر بودم و نتوانستم پیش او بروم. تا اینکه این خبر را شنیدم. همیشه دلش میخواست در یکی از پرشهایش بمیرد نه در تصادف و مریضی.»
شرایط جوی نامساعد
سرهنگ بهزاد پاینده، بنیانگذار پرش بیسجامپ در ایران، محل این حادثه را بررسی کرده است. او به عنوان کارشناس در این باره گفت: «من طبق تجربهای که دارم، براساس بررسیها ۹۵ درصد، شرایط جوی نامساعد را دلیل این اتفاق میدانم. البته خودم در آنجا حضور نداشتم. نمیتوان به صورت قطعی نظر داد. ولی طبق تجربیات و بررسی صحنه این را میگویم. معمولا در اینگونه پروازهای با ارتفاع کم، چتر دوم وجود ندارد. چون اصلا زمان استفاده از چتر دوم نیست. فرد فقط فرصت دارد که یک چتر را باز کند. اگر باز نشد حادثه رخ میدهد. دیگر وقتی برای استفاده از چتر دیگر نیست.
برای همین چتر دوم برای ارتفاعهای بالای هزارمتر استفاده میشود. این پرشها کوتاه است و از برجها، آنتنهای مخابراتی، پلها و صخرهها صورت میگیرد؛ بنابراین فکر میکنم همه چیز استاندارد بوده و شرایط هوا چنین اتفاقی را رقم زده است. من، محمد بزرگی را میشناختم، او چترباز ماهری بود. بارها از خطرهای مختلف جان سالم بهدر برد. احتمالا در آن لحظه باد زیاد شده، مسیر منحرف شده و دستگیره چتر با جایی درگیر شده که این سقوط رخ داده است. این را هم میدانم که او تمام مجوزهایش را گرفته تا توانسته برنامه چنین پرشی را ترتیب دهد.»
برنامهریزی شخصی
ابراهیم کریمی، نایب رئیس انجمن ورزشهای هوایی نیز در این خصوص گفت: «این پرواز کاملا شخصی بوده که این چترباز فوت شده است. طراحی این پرواز کار شخصی بوده و ارتباطی با انجمن نداشته است. ما مجوزی در این خصوص صادر نکرده بودیم. یک چترباز به طور شخصی میتواند از هر جایی بپرد. محمد بزرگی مجوزی برای انجام این مراسم از ما نگرفته است. البته اکنون مهمترین موضوع این است که یک چترباز خوب آن هم در سالگرد شهدای پلاسکو از بین ما رفته است که به خانواده ایشان تسلیت عرض میکنیم.»
منبع:رکنا
انتهای پیام/