سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

واشنگتن پست گزارش داد:

خاطرات حمله موشکی ایران به عین الاسد هنوز هم مانند کابوسی برای بازماندگان آن است

سربازان آمریکایی که در پایگاه عین الاسد بودند، هنوز از تأثیرات حملات موشکی ایران رنج می‌برند و با عواقب آن دست و پنجه نرم می‌کنند.

به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان، واشنگتن پست در مطلبی نوشت: با اصابت موشک‌های بالستیک به پایگاه نظامیان آمریکایی در عراق، آن‌ها از یک پناهگاه زیرزمینی به پناهگاه دیگر می‌دویدند و از روی ویرانی‌های به بار آمده و حفره‌هایی به عرض ۳۰ فوت که پر از سوخت گازوئیل شده بود به سختی عبور می‌کردند. بر اثر رگبار موشک‌های بالستیک، تعدادی از نظامیان برای مدت کوتاهی بیهوش شدند و موشک‌های دیگری باز هم در راه بودند.

سرگرد آلن جانسون در یادآوری خاطرات آن روز سعی می‌کرد حواسش را جمع و ذهنش را متمرکز کند، چون در آن حادثه در معرض امواج انفجار عظیم چند فروند موشک قرار گرفته بود. یکی از موشک‌ها تقریبا در فاصله ۶۰ فوتی پناهگاه او اصابت کرده بود. با گذشت یکسال از آن حادثه جانسون گفت: من هنوز دچار اضطراب و تشویشم. هنوز بطور مکرر کابوس آن موشک‌ها را می‌بینم که فرود می‌آمدند و صدایشان را می‌شنوم.

یک سال قبل که نیرو‌های آمریکایی در عراق هدف ۱۶ فروند موشک ایران قرار گرفتند، آمریکا در آستانه یک جنگ تمام عیار قرار گرفت. به گفته ارتش آمریکا، ۱۱ فروند موشک به پایگاه عین الاسد در غرب عراق و یک فروند دیگر به خارج از شهر اربیل در شمال اصابت کرد و چهار فروند هم بدرستی عمل نکردند.

آن حملات تلافی جویانه پس از آن صورت گرفت که دولت ترامپ در یک حمله پهپادی در بغداد ژنرال ایرانی قاسم سلیمانی را به شهادت رساند.

دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در مواجهه با بزرگترین بحران امنیت بین المللی در دوره تصدی اش ناگهان تغییر رویکرد داد و ساعاتی پس از حمله موشکی هشتم ژانویه ۲۰۲۰ ایران، در توئیتی نوشت: «همه چیز خوب است».

یک سال بعد از آن حادثه، نظامیانی که هدف آن حمله موشکی قرار داشتند، توصیف کردند که آمریکا و ایران تا چه حد به فاجعه‌ای بزرگتر نزدیک بودند.

با وجود استفاده ایران از تسلیحاتی هر یک به طول ۴۰ فوت و حامل ۱۶۰۰ پوند ماده منفجره، که قوی‌تر از هر سلاحی بودند که در طول یک نسل به سوی آمریکایی‌ها شلیک شده است، هیچ نظامی آمریکایی کشته نشد. اما مشخص شد ۱۱۰ نظامی که از آن حمله جان سالم به در بردند، دچار صدمات شدید مغزی شده بودند که برخی از آن‌ها مدت‌ها در بیمارستان بستری بودند و تحت مراقبت‌های درمانی جدی در مرکز درمانی ملی ارتش در والتر رید واقع در حومه واشنگتن قرار گرفتند. ارتش آمریکا آن صدمات را پس از گذشت روز‌ها از آن حمله فاش کرد و گفت: اعلام ترامپ مبنی بر این که هیچ صدمه‌ای به نظامیان وارد نشده بود، بر اساس اطلاعاتی بود که پنتاگون در آن زمان در اختیارش گذاشته بود.

این روزنامه آمریکایی در ادامه نوشت: واقعیت این است که ۲۹ نظامی شامل جانسون، در آن حمله که ایرانیان «عملیات شهید سلیمانی» نامیدند، به شدت آسیب دیدند. آن حمله در برخی‌ها حس خشم و استیصال ایجاد کرد.

سرهنگ دوم جاناتان جردن که در آن شب، افسر عملیاتی یگان نیروی هوایی بود، می‌گوید: فکر می‌کنم هیچ کس نبوده است که در پی آن حادثه، با تأثیرات روحی و روانی مواجه نشده باشد، زیرا آن، رویدادی بسیار صدمه زننده (به لحاظ ضربات روحی و روانی) بود.

تقریباً بلافاصله پس از ترور (سردار شهید) قاسم سلیمانی، نیرو‌های آمریکایی در سراسر خاورمیانه (غرب آسیا) برای حمله تلافی جویانه احتمالی ایران آماده شدند. گروهبان ساموئل لواندر، تکنیسین نیروی هوایی و عضو اسکادران هوایی عملیات ویژه که در آن زمان به طور موقت در پایگاه هوایی عین الاسد مأموریت داشت، گفت: (پس از ترور شهید سلیمانی) حتی کارکنان غیرنظامی که برای آشپزی در پایگاه به کار گرفته شده بودند، (از ترس انتقام ایران) دیگر سر کارشان نمی‌آمدند.

واحد وی در حال ارزیابی این موضوع بود که در صورت نیاز فرار سریع، آن‌ها می‌توانند چند نفر را در یک فروند هواپیمای CV-۲۲ جا دهند.

هفتم ژانویه بود که شدت و بزرگی آن تهدید روشن شد: ایران قصد نداشت با راکت‌هایی حمله کند که باز هم می‌توانستند مرگبار باشند، بلکه در حال برنامه ریزی برای حمله با موشک‌های بسیار قوی تری بود که از مایل‌ها دورتر از آن سوی مرز عراق شلیک می‌شدند.

فرماندهان نظامی در حین برنامه ریزی برای خارج کردن بخشی از نیروها، به بقیه آن‌ها گفتند در پناهگاه‌های مستحکم پناه بگیرند و ماسک‌های گازشان را هم با خود ببرند، چون مدعی بودند آن موشک‌ها قابلیت حمله سلاح شیمیایی را نیز دارند.

سرگرد برایان مودی که تکنیسین و عضو تیم نیرو‌های امنیتی نیروی هوایی بود، توضیح می‌دهد که با فرا رسیدن نیمه شب آن پایگاه هوایی کاملا ساکت بود. او و همکارانش با یک خودروی ضد مین در اطراف پایگاه گشت می‌زدند تا از امنیت آن مطمئن شوند. برخی دیگر در برج‌های نگهبانی کشیک می‌دادند و مراقب هر گونه تحرکات زمینی نیز بودند. بقیه افرادی که در پایگاه بودند همگی به پناهگاه رفته بودند.

تقریباً پس از ساعت یک بامداد بود که آژیر خطر به صدا در آمد و پشت بلندگو اعلام شد: " (موشک ها) دارند می‌آیند! پناه بگیرید! "

صدای اصابت و انفجار اولین موشک ساعت ۱:۳۴ بامداد شنیده شد و محل اصابت آن حدود ۱۰۰ یارد از خودروی ضد مین که تیم سرگرد مودی سوار آن بودند، فاصله داشت.

به گفته سرگرد درو دَوِنپُرت، با انفجار‌های پی در پی موشک ها، در‌های مستحکم پناهگاه‌ها از جا کنده می‌شد. آن پناهگاه‌ها برای محافظت در برابر راکت‌های کوچکتر ساخته شده بودند، نه موشک (های بالستیک).

جانسون سه انفجار اول را حتی به یاد نمی‌آورد و فکر می‌کند به این علت است که بر اثر اصابت آن موشک ها، او و سربازان دیگر در پناهگاه وی بیهوش شدند. یکی از موشک‌ها به فاصله ۷۰ یاردی آن‌ها اصابت کرد.

با اصابت موشک‌های بعدی، همه جای پایگاه را مخاطرات جدید همراه با دود و آتش فرا گرفت. تا وقفه‌ای در شلیک موشک‌ها ایجاد می‌شد، فرماندهان سعی می‌کردند نظامیان را در پناهگاه‌ها جابجا کنند.

دونپُرت به یاد می‌آورد که با اصابت موشک‌های بیشتر چقدر دچار هراس شده بود، به طوری که فکر می‌کرد بدنش پر از هورمون آدرنالین شده است. او به خاطر دارد که یک ابر قارچی شکل به رنگ قرمز روشن و نارنجی را می‌دید که یکی از هولناکترین صحنه‌هایی بود که تا کنون دیده است.

عملیات موشک باران در چهار مرحله و با فاصله حدود ۱۵ دقیقه از هم، انجام شد و بیش از یک ساعت طول کشید. پس از آن، آشفتگی و وحشت همه جا را فرا گرفته بود و عملیات امدادرسانی به سرعت جریان داشت.

از جمله افرادی که به کمک فوری نیاز داشتند دو سرباز بودند که در یک برج نگهبانی که بر اثر اصابت موشک به نزدیک آن‌ها آتش گرفته بود، گیر افتاده بودند و یک پیمانکار در نقطه‌ای دیگر دچار آسیب چشمی جدی شده بود. حتی با گذشت چند ساعت از آن حمله، هنوز با روشن شدن هوا هم تحرکات و آتش سوزی در پایگاه ادامه داشت.

گروهبان لواندر گفت: اوایل صبح بود که هواپیمای CV-۲۲ بر فراز پایگاه به پرواز در آمد و در واقع هنوز هیچکس از پناهگاه خارج نشده بود. وقتی که او و همکارانش به محل اقامت شان در پایگاه بازگشتند، شاهد خسارات وسیعی بودند که به بار آمده بود.

به گفته جانسون، نظامیان حتی جرأت نمی‌کردند از پناهگاه خود خارج شوند و برخی نیز گریه می‌کردند و فریاد می‌زدند. برخی دیگر ناله و استفراغ می‌کردند.

به گفته جانسون، حقیقت این بود که همگی در آنجا علائمی از آسیب مغزی شدید داشتند. مجروحانی که بدترین علائم را داشتند از عراق تخلیه شدند. جانسون از جمله افرادی بود که جراحت مغزی شدید در وی تشخیص داده شد و هفته‌ها تحت درمان فیزیکی، روحی، گفتاری، بینایی و دیگر درمان‌ها در آلمان قرار داشت.

در انتهای این مطلب آمده است: خاطرات آن حمله موشکی هنوز هم مانند کابوسی برای بازماندگان آن است.

انتهای پیام/

 
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.