سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

دخالت بریتانیا، روس و دولت‌های متزلزل ایرانی زمینه‌ساز روی کار آمدن رضاخان

احمدشاه قاجار بعد از آنکه به سن بلوغ رسید در ۲۹ تیر۱۲۹۳ تاجگذاری کرد و کم‌تر از یک هفته در ۶ مرداد ۱۲۹۳ جنگ جهانی اول آغاز شد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین سال‌ها در تاریخ معاصر ایران، دوران پس از انقلاب مشروطه است که از سال ۱۲۸۵ خورشیدی آغاز می‌شود و تا به سلطنت رسیدن رضاشاه در سال ۱۳۰۴ خورشیدی ادامه پیدا می‌کند. در این دوران، ایران قدم در مسیر نوینی می‌گذارد که تاثیر بسیاری بر جامعه ایرانی دارد.

مشروطه از طرفی روند جدیدی در ساختار قدرت ایران ایجاد کرد که تا به حال در ایران تجربه نشده بود و از طرف دیگر تجربه جدید در عالم سیاست موجی از کشمکش و درگیری در میان رجال و سیاست‌مداران ایرانی ایجاد کرد که در نهایت، کشور را دچار آشوب و هرج مرج کرد.

اما آنچه بر تنور هرج و مرج در کشور دمید، آغاز جنگ جهانی اول بود. با اینکه ایران در بدو امر اعلام بی‌طرفی کرد، اما کشور‌های متخاصم بی‌طرفی ایران را نادیده گرفتند و این امر بر دامنه وخامت اوضاع بر ایران افزود.

روس‌ها و انگلیسی‌ها نیز بدون اطلاع ایران در قراردادی در سال ۱۹۱۵ کشور را میان خودشان تقسیم کرده بودند و عملا از استقلال کشور خبری نبود. دولت عثمانی نیز بیکار ننشست و مناطق غربی ایران را تصرف کرد تا سیاست‌های خود را در مناطق مختلف اجرا کند.

دستاورد حضور نظامی نیرو‌های متفق و متحد در ایران، قحطی و گرسنگی بود. به گونه‌ای که گفته شده است جمعیت کشور که تا سال ۱۹۱۹ باید به بیش از ۲۱ میلیون می‌رسیده، به چیزی حدود ۱۱ میلیون نفر کاهش یافته بود.


بیشتر بخوانید


در همین ارتباط جمعیت تهران نیز که در آغاز جنگ چیزی حدود ۴۰۰ هزار نفر تخمین زده شده است، پس از پایان جنگ به ۲۰۰ هزار نفر تقلیل می‌یابد. در واقع، مجموعه‌ای از عوامل در این وضعیت اسفبار و دردناک تاثیرگذار بودند.

جنگ جهانی اول در ۱۲۹۷ به پایان رسید. یک سال پس از پایان جنگ جهانی اول به طور محرمانه میان وثوق‌الدوله، نماینده ایران، و سرپرسی کاکس، وزیر مختار انگلیس، قرارداد ۱۹۱۹ به امضا رسید. به موجب این قرارداد نظارت بر تشکیلات نظامی و مالی ایران منحصرا در دست مستشاران انگلیسی قرار می‌گرفت و در مقابل دولت انگلستان متعهد می‌شد، قرضه‌ای به ایران بدهد و خسارت وارد به این کشور در زمان جنگ را جبران و در احداث راه آهن و تجدیدنظر در تعرفه‌های گمرکی اقدام کند.

موافق پروپاقرص این قرارداد ۱۹۱۹ در انگلستان جرج لرد کرزن بود. این بار نظرش در مورد ایران و کشور‌های دیگر با مخالفت شدید لوید جرج، نخست وزیر وقت بریتانیا مواجه شد. لرد کرزن معتقد بود تداوم سلطه انگلستان بر جهان از جمله ایران در گرو پرداخت هزینه سلطه‌گری است، اما نظر او با مخالفت طرفداران «امپراطوری دموکراتیک»! یعنی لوید جرج و اطرافیان صهیونیست روبه‌رو شد.

جرج لوید و طرفدارانش براین اعتقاد بودند، منافع انگلستان با تکیه بر عوامل بومی و با نیروی آن کشور باید تامین شود تا نخست از خشم ملل تحت استعمار کاسته شود و دوم بدون تداوم صرف هزینه فراوان سلطه ادامه پیدا کند. این رویکرد بعد از جنگ جهانی اول در انگلستان پذیرفته شد، چون با وجود اینکه بریتانیا فاتح جنگ جهانی اول بود، اما یک پیروز ضعیف شده بود که منابع مالی‌اش محدود بود.

بریتانیا برای اینکه ایران در دامن انقلاب بلشویکی نیفتد راهکار جدیدی در ایران از جمله خروج نیرو‌های خود از ایران و روی کار آمدن دولت مقتدر اتخاذ کرد تا با یک سری اقدام اصلاحی ایران را در دراز مدت در جبهه خود قرار دهد.

دولت‌هایی که در دوران جنگ جهانی اول در ایران روی کار آمدند


احمد شاه هفتمین و آخرین پادشاه قاجار

احمدشاه قاجار بعداز آنکه به سن بلوغ رسید در ۲۹ تیر۱۲۹۳ تاجگذاری کرد و کم‌تر از یک هفته بعد در ۶ مرداد ۱۲۹۳ جنگ جهانی اول آغاز شد. از روزی که مجلس سوم یعنی از روز ۱۳ آذر ماه ۱۲۹۳ خورشیدی آغاز به کار کرد، بحران سیاسی در کشور شروع شد و کابینه‌های دولت یکی پس از دیگری سقوط کرد. از آن پس به ترتیب عین‌الدوله و مشیرالدوله هر یک، یکی ـ دوماه بیشتر سرکار نماندند و سرانجام مجلس به مستوفی الممالک ابراز تمایل کرد و او در آغاز جنگ جهانی اول اعلام بی‌طرفی کرد.


حسن مستوفی‌الممالک، یکی از رجال خوشنام دوران قاجار در کنار یک هواپیما در فرودگاه دوشان‌تپه

دولت متزلزل ایران که ریاست آن را هر چند هفته یا چند ماه یکی برعهده داشت در برابر بحران‌های سیاسی ناشی از مداخله نظامی متفقین و متحدین در ایران و بی‌حالی و دودلی مجلس سوم هیچ کار مثبتی نمی‌توانست انجام دهد و استعمار نیز با اشغال و دخالت در امور کشور در روند کار اخلال ایجاد می‌کردند. به طور مثال ژاندارمری که یکی از سازمان‌های انتظامی دوران پس از مشروطه بود که به دست مستشاران سوئدی اداره می‌شد در ایجاد امنیت کشور نقش بسیار مهم و موثری را عهده‌دار بود، اما روسیه و بریتانیا در انجام کار آن خلل ایجاد می‌کردند.

بعد از حسن مستوفی الممالک، دولت‌های متزلزل یکی پس از دیگری می‌آمدند و می‌رفتند دولت‌های که تا کودتا سوم اسفند ۱۲۹۹ سر کار آمدند این دولت‌ها شامل عبدالحسین میرزا فرمانفرما، سپهدار اعظم تنکابنی بار سوم، وثوق‌الدوله، علاءسلطنه، عین‌الدوله، حسن مستوفی‌الممالک بار چهارم، صمصمام السلطنه، وثوق‌الدوله بار دوم، حسن پیرنیا بار دوم، سپهدار اعظم رشتی، سید ضیالدین طباطبایی بودند.


میرزا حسن خان وثوق الدوله

کابینه دوم وثوق‌الدوله حدود دوسال ادامه پیدا کرد. وضع سیاسی و اجتماعی ایران در چند ماه فوق‌العاده بحرانی بود. حضور نیرو‌های متفقین در ایران کشور دچار قحطعی کرد و دسته دسته ایرانی را به دام مرگ و نیستی می‌کشاند.

انگلیسی‌ها به عنوان حفظ امنیت جنوب، ولی در حقیقت برای جلوگیری از عملیات «واسموس» و «نیدرمایر» مامورین زبردست آلمانی، نیروی به عنوان پلیس جنوب مرکب از داوطلبان محلی، سربازان هندی و افسران انگلیسی تشکیل دادند؛ و پس از انقلاب روسیه و متوقف شدن عملیات جنگی روسیه تزاری در مناطق شمالی و غربی ایران به خراسان روی آوردند و آن نواحی را اشغال کردند در این زمان بود که شیخ محمد خیابانی در آذربایجان و میرزا کوچک خان جنگلی در گیلان به دخالت بیگانگان در ایران اعتراض کردند و در نواحی دیگر طرارانی مانند ماشا‌ءالله خان و نایب حسین کاشی قیام کرده بودند.

مردم ایران در جنگ جهانی اول همه مشکلات ایران را به خاطر دخالت‌های روسیه و بریتانیا می‌دانستند به عثمانی‌ها کمک کردند و از طرف دیگر آلمان‌ها را دشمن دشمنان خود می‌دانستند تا جایی که فعالیت جاسوسان آلمانی مانند نیدرمایر و واسموس توانستند دسته‌های نیرومندی از مردم را مجهز کنند و به یاری سپاه عثمانی در محور بغداد ـ قزوین و محور کرمانشاهان بفرستند.

فعالیت آلمان‌ها در ایران و برخی از سران حزب دموکرات مانند تقی‌زاده در برلین و دیگران در استانبول فشار روس‌ها و نابسمانی کار‌ها و بی‌حالی جبهه متحد باعث شد روسیه تزاری علاوه بر قزوین تا کرج پیشروی کند و در فکر فتح تهران برآمد که احمدشاه خواست پایتخت را به اصفهان منتقل کند، اما با دخالت اعضای هیات دولت منصرف شد و قوای روس نیز به دستور سفیر روس به قزوین عقب نشستند. انقلاب روسیه تزاری راه فراری برای ایرانیان بود. به قول ملک‌الشعرای بهار دو دشمن ریسمان به گلوی کسی انداختند که او را خفه کنند. هر کدام یک سر ریسمان را گرفتند و می‌کشیدند. آنگاه یکی ریسمان را رها کرد.

وثوق‌الدوله در اولین سال دولت خویش تا حدی موفق به ایجاد امنیت در کشور شد. نخست اقدام به کیفر کمیته مجازات کرد و بعد ماشالله خان و نایب حسین کاشی را جلب و در میدان توپخانه به دار مجازات آویخت و همچنین رجبعلی و جعفرقلی خان راهزنان مشهور و رضا جوزانی یاغی را قلع و قمع کرد.

وثوق‌الدوله در سال دوم صدارت برای فرار و مشکلات روزمره ایران آینده درازمدت ایران را به انگلستان فروخت و با بستن قرارداد ۱۹۱۹ استقلال ایران را برباد می‌داد. مذاکرات مربوط به قرارداد ۱۹۱۹ به مدت ۹ ماه طول کشید و در تاریخ نهم اوت ۱۹۱۹ میلادی در تهران به امضا رسید.

طی این قرار داد تمام تشکیلات نظامی و مالی ایران تحت نظارت انگلستان قرار می‌گرفت. پس از امضای این قرارداد بین وثوق‌الدوله و سرپرسی کاکس وزیرمختار انگلیس که خبر آن محرمانه نگاه داشته شده بود، انگلستان منتظر تصویب قرارداد از طرف مجلس ایران نشده، یک هیأت نظامی به ریاست ژنرال دیکسون و یک هیأت مالی به سرپرستی آرمیتاژ اسمیت برای تشکیل سازمان جدید ارتش و اداره امور مالیه اعزام کردند و مبلغ دو میلیون لیره به عنوان قرض برای اجرای برنامه‌های خود در اختیار دولت ایران گذاشتند، اما جامعه ملل، این قرارداد خائنانه را که موجب می‌شد ایران تحت‌الحمایه انگلستان شود، به رسمیت نشناخت. چرا که این قرارداد ایران را عملاَ به صورت تحت‌الحمایه انگلستان در می‌آورد. در ایران آزادیخواهان، ضد آن قیام کردند، فرانسه و آمریکا هم انگلستان را به دلیل تحمیل کردن چنین قراردادی به ایران مورد اعتراض قرار دادند.

احمدشاه که در زمان قرارداد در اروپا به سر می‌برد در برابر اصرار مقامات بریتانیا در تایید قرارداد مقاومت کرد و گفت: «من پادشاه دموکرات هستم و تکلیف قرارداد را باید دولت و مجلس ایران معین کنند».

حسن پیرنیا (مشیرالدوله)

مشیرالدوله در ۱۴ تیر ۱۲۹۹ دولت تشکیل داد و برای تسکین افکار عمومی اعلام کرد قرارداد ۱۹۱۹ موقف الاجرا خواهد ماند و با کودتای سوم اسفند این قرارداد از میان رفت.

مشیرالدوله درباره قیام جنگل و شیخ محمد خیابانی با نیروی قزاق همکاری کرد و مخبرالسلطنه باتجربه را به تبریز فرستاد و با کمک قزاق‌ها شیخ محمد خیابانی را به شهادت رساند.

پنجاه و پنجمین کابینه دوره مشروطه با به شهادت رساندن شیخ محمد خیابانی و اقدام خودسرانه پلیس جنوب در به قتل رساندن شیخ حسن خان و یارانش در تهران با اعتراض محافل ملی مواجهه شد و از دولت کناره گرفت و فتح الله اکبر سپهدار دولت را تشکیل داد، ولی سه ماه بعد از کار کناره گرفت و بار دیگر به اصرار احمدشاه قاجار پنج روز پیش از کودتای سوم اسفند کابینه خود را با هفت وزیر به شاه معرفی کرد.


فتح الله سپهدار اعظم

در نهایت کودتای انگلیسی سوم اسفند ۱۲۹۹ به رهبری سیاسی سیدضیاء الدین طباطبایی و رهبری نظامی رضاخان انجام شد. کابینه سید ضیا نیز بیش از ۱۰۰ روز نتوانست دوام بیاورد. پس از آن قوام السلطنه، مشیرالدوله، مستوفی الممالک و سپس رضاخان مامور تشکیل کابینه شدند. در دوران حکومت رضاخان، مقدمات سلب قدرت از احمد شاه و انقراض سلسله قاجار فراهم شد و این سلسله نهایتاً به موجب مصوبه‌هایی که در آبان ۱۳۰۴ در مجلس شورای ملی به تصویب رسید، منقرض شد.

منبع: فارس

انتهای پیام/

برچسب ها: رضا خان ، احمد شاه ، قاجار
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.