سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

چرا برخی دانش آموزان در برابر درس خواندن مقاومت می‌کنند؟

مقاومت به درس خواندن در نسل جدید نسبت به گذشته و فرار بودن مطالب درسی یکی از چالش‌های مهم تعلیم و تربیت است.

به گزارش خبرنگار  حوزه آموزش و پرورش گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان،  الگوی گیبس یکی از الگو‌های مهم تأمل یا بازاندیشی (Reflection) است؛ تأمل به معنای تفکر جدی، کشف راه حل‌ها و اقداماتی برای حل مسأله است.

تأمل در تعریف عام به معنای ژرف نگریستن و غور کردن و در کنه چیزی فرو رفتن است، اما در معنای علمی مراحلی را شامل می‌شود مانند آنچه در الگوی گیبس می‌بینید؛ در الگو‌های مختلف تأمل به مراحلی مانند توصیف، تحلیل، ارزیابی، مسأله یابی، فرضیه آزمایی، ارائه راه حل، اقدام، عمل و ... بر می‌خورید.

در سلسله مطالبی سعی می‌کنیم یکی از مسائل آموزشی ایران را با الگوی گیبس بررسی کنیم و هدف از این سلسلۀ مباحث، آموزش بازاندیشی و الگو‌های متفاوت آن برای حل مسائل آموزشی با دادن مثال و مصداق است.

محمد فقیری مدرس دانشگاه و کارشناس حوزه تعلیم و تربیت درباره سبک آموزش در کشور و تاثیر آن بر میزان یادگیری بیان کرد: آموزش در ایران به طورکلی خطی و مکانیکی است و بر حفظیات استوار است وگویی وظیفۀ مدرسه و دانشگاه انتقال مفاهیم و تدریس چند کتاب درسی است و به سطوح دیگر بالای تفکر مثل کاربرد، تحلیل، ترکیب و ارزیابی چندان توجهی ندارد.

او ادامه داد: آموزش بیشتر حجم گرا بوده و کمیت از کیفیت مهم‌تر است؛ الگو و روش آموزش نیز انتقالی و توضیحی است که با رویکرد کمیت گرا و حافظه محور بسیار همراستا به نظر می‌رسد.

فقیری با اشاره به اینکه آموزش کنونی نمی‌تواند خاطره‌هایی لذت بخش از یادگیری برای مخاطبانش به جا بگذارد، تاکید کرد: این نوع آموزش نمی‌تواند به ما حل مسأله یاد بدهد، خواندن و نوشتن همیشگی بیاموزد. آموزشی که بر مشتی محفوظات استوار است و وظیفه اصلی معلم و وزارت گنجاندن مطالب کتاب درسی در مغزدانش آموزان باشد، خود مانع رشد و خلاقیت بوده یا به بن بست رسیده است.

این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه کم وبیش تجربه‌های یادگیری را از دبستان تا دانشگاه به یاد داریم؛ سال‌هایی که به طورمداوم حفظ می‌کرده ایم، گفت:، اما اکنون ممکن است احساس کنید علم ندارید و این احساسی است که نسل پدران و مادران امروز از درس و تحصیل دارند؛ از طرفی دیگر فرزندان آن‌ها را می‌بینید که هیچ رغبتی به درس و مشق ندارند و با بی میلی از کنار درس‌های سخت و خشک می‌گذرند.

فقیری در توضیح این شرایط گفت که معمولا زمانی که فرهنگ یک کشور به علم به عنوان ابزار بنگرد و نتوانسته باشد این موضوع را با کتاب و سواد بیامیزد و آن را تجربه کند، آموزش جهت خطی و مکانیکی به خود می‌گیرد و حتی سازمان‌ها و نهاد‌های رسمی و غیر رسمی هم آموزشی کمیت گرا را در پیش می‌گیرند.

آموزش وارداتی باید بومی سازی شود

او افزود: آموزش وارداتی باید بومی سازی شود و برای تبدیل آموزش به پرورش باید زمینه‌های تجربه و مشاهده برای فراگیران فراهم شود در غیر این صورت روند حافظه محور بر آن چیره می‌شود و نمی‌تواند به سواد و تغییر رفتار بینجامد؛ در نهایت مانند ابزاری جدا از ذهن و زبان و فرهنگ باقی می‌ماند.

فقیری تصریح کرد: برای برون رفت از این وضعیت باید سبک آموزش و کتاب‌های درسی تغییر کند مثل اتفاقی که در نوع ارزشیابی دبستان افتاد؛ بعد از سال‌ها متخصصان به این نتیجه رسیدند که سبک ارزشیابی باید تغییر کند و ارزشیابی کمّی دیگر نمی‌تواند دیگر بار یادگیری را به دوش بکشد.

این مدرس دانشگاه اضافه کرد: اکنون وقت آن رسیده است که تغییری بنیادین در سبک آموزش و کتاب‌های درسی ایجاد شود. این تغییرات در سراسر جهان بیشتر در گرایشی به نام دانش آموزشی محتوایی (Pedagogical Content Knowledge) دنبال می‌شود البته که این تغییر سبک به هیچ وجه به سادگی ممکن نیست؛ بلکه تلاش و تفکر محور اصلی آن است.

او بااشاره به اینکه سبک اغلب معلمان در تدریس الگوی انتقالی است، گفت: الگو‌های تعاملی، اکتشافی- ابتکاری، حل مسأله و انفرادی در مقایسه با دیگر روش‌ها بسیار کمتر استفاده می‌شود و سبک یادشده حتی در دانشگاه‌های ایران نیز ادامه می‌یابد و معلم بیشتر نقش ارائه کننده دارد و متکلم وحده است.

نظام آموزشی فقط بر مبنای انتقال دانش است

فقیری اظهار کرد: بهتر است بگوییم در ایران بیشتر تأکید بر انتقال دانش بوده تا یادگیری که به مثابه تغییر رفتار است و تغییر سبک تدریس از طرفی دیگر مستلزم تغییر سبک کتاب‌ها و مواد درسی است. زمانی که در کتاب درسی جایی برای گفتگو، حل مسأله، مشاهده و کشف وجود نداشته باشد، طبیعی است که معلمی که خودش با سبک مکانیکی و حافظه محور خو گرفته و برزگ شده است، نمی‌تواند برای تغییر سبک کتاب کاری انجام دهد.

این مدرس دانشگاه پیشنهاد کرد که چند صفحه خالی در کتاب درسی می‌تواند جایی برای تمرین نوشتن باشد یا ایستگاه گفتگو، فعالیت انفرادی و اشتراکی و بازیابی جایی برای درنگ و تأمل بیشتر ایجاد کند.

برای تغییر سبک تدریس صرفا به جشنواره‌ها دل خوش کردیم

او ادامه داد: شاید مؤلفان کتاب درسی به این مسأله کما بیش آگاهی داشته باشند، اما عملی کردن این رویکرد و تغییر سبک مستلزم تلاش‌های زیاد، نظریه پردازی و نظریه ورزی است. ما هنوز برای برون رفت از این بن بست کاری نکرده ایم و صرفا به برگزاری جشنواره‌های الگو‌های تدریس برتر و مسابقات اینچنینی دل خوش کرده ایم.

فقیری تاکید کرد: بیش از ۲۰ سال است که از اقدام پژوهی و درس پژوهی می‌گذرد و هنوز معضل دیرین به جای خود باقی است حتی رویکرد‌های نوین مثل نظارت بالینی نیز نتوانسته است ما را از بن بست خارج کند.

الزامات تغییر در شیوه تدریس چیست؟

این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه با توجه به مشکلات موجود سازمانی و فرهنگی در آموزش و پرورش و حتی آموزش عالی ایران، نمی‌توانیم امید چندانی به تغییر سبک آموزشی داشته باشیم، گفت: پیرایش و پالایش کتاب‌های آموزشی خود مسأله‌ای بس وقتگیر و هزینه بر است و نیازمند مهارت‌های بالای نگارشی و ویرایشی است.

او افزود: مثلاً مؤلفان باید علاوه بر دانش محتوایی تخصصی، بر انواع نگارش ساده، علمی، داستانی و خلاق تسلط کافی داشته باشند و حتی بتوانند متونی را که می‌نویسند، ویرایش فنی، ساختاری، محتوایی و دستوری کنند. یادگیری این حجم مهارت شاید چندین سال طول بکشد؛ بدین ترتیب پیش بینی و برنامه ریزی باید کاملاً حساب شده و منطقی باشد.

فقیری معتقد است که در حال حاضر چنین آگاهی در سطح دانشگاهی و سازمانی در ایران وجود ندارد که برای تغییر سبک آموزشی و ایجاد پارادایمی نوین فعالیت و برنامه ریزی کنند. در مخاطبان، معلمان، دانش آموزان و دانشجویان نیز چنین نیازی احساس نمی‌شود زیراکه هدف ابزاری آنان از علم یعنی شغل و اقتصاد تأمین نشده است.

او افزود: این پروژه مانند پروژه هوش، ملی است و نیازمند سرمایه گذاری، مطالعه و تفکری توسعه گرا است؛ بر مهارت استوار است و سلیقه نمی‌تواند راه به جایی ببرد؛ رویکردی که اکنون در تألیف بسیاری از کتاب‌های درسی و دانشگاهی وجود دارد.

این مدرس دانشگاه بیان کرد: برای برون رفت از این بن بست باید در ابعاد مختلف تغییرات و اصلاحاتی صورت بگیرد؛ بر اساس معیار‌ها و شاخص‌های علمی برنامه ریزی شود و از الگو‌های مرسوم جهان مانند دانش محتوایی آموزشی استفاده شود.

فقیری همچنین به بیان پیشنهاداتی پرداخت و اظهار کرد:آموزش سبک شناسی آموزشی به مؤلفان و معلمان و استادان دانشگاه، آموزش نویسندگی از دبستان تا دانشگاه، راه اندازی کرسی‌های نگارش و ویرایش علمی در وزارتخانه‌ها و دانشگاه ها، ایجاد شاخص‌هایی برای تألیف کتاب‌های درسی و آموزشی، گسترش مقوله‌های دانش آموزشی محتوایی، آموزش تولید محتوا به معلمان و آموزش طراحی آموزشی به طراحان و مؤلفان از جمله راهکار‌های مورد تاثیرگذار می‌تواند باشد.

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۰۹:۴۱ ۲۰ دی ۱۳۹۹
خوب و کاملا صحیح و منطقی، ولی آیا موارد پیشنهادی که برای نمونه در پاراگراف آخر گفته شده از طریق انتقال دانش صورت می گیرد یا روش های نوین، افرادی که به روش های نوین ولقف شده اند، مانند جناب آقای فقیری استاد محترم، آیا خود از طریق انتقال دانش به این دریافت رسیده اند یا روش های دیگر. این همه خلاقیت که در دنیا به ثمر نشسته از کدام روش ؟ آیا همه مبتنی بر روش های جدید است. باید مراقب بود تا راه رفتن خودمان راهم لااقل فراموش نکنیم. خیلی خطرناک است.
ناشناس
۲۲:۰۶ ۱۹ دی ۱۳۹۹
درس بر اساس اصول درست که برای زندگی موثر باشد و بتوان کار کرد نیست
ناشناس
۱۴:۳۹ ۱۹ دی ۱۳۹۹
چون می بینند که افراد درس نخوانده اول کاره ای شده اند و بعد مدرک گرفته اند