سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

۵ فراز از زندگی سیاسی آیت‌الله مصباح؛ از مبارزه با رژیم پهلوی تا مقابله با سکولار‌ها و جریان انحرافی

آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی نماینده خراسان رضوی در مجلس خبرگان رهبری، ساعتی پیش و در سن ۸۶ سالگی دار فانی را وداع گفت.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی عضو ارشد جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و نماینده خراسان رضوی در مجلس خبرگان رهبری، ساعتی پیش و در سن ۸۶ سالگی دار فانی را وداع گفت.

او تحصیلات مقدماتی حوزوی را یزد خواند و برای تحصیلات تکمیلی علوم اسلامی عازم نجف شد، اما به دلیل مشکلات فراوان مالی پس از یک سال برای ادامه تحصیل به قم رفت. از سال ۳۱ تا سال ۳۹ در دروس امام خمینی (ره) شرکت کرد و در همین زمان، از دروس تفسیر قرآن، شفای ابن‌سینا و اسفار ملاصدرای علامه طباطبایی نیز بهره برد.

آیت‌الله مصباح یزدی همچنین حدود ۱۵ سال در درس فقه آیت‌الله بهجت شرکت کرد. پس از آنکه دوره درسی ایشان با امام خمینی (ره) به دلیل تبعید امام، قطع شد، وی به تحقیق در مباحث اجتماعی اسلام از جمله بحث جهاد، قضا و حکومت اسلامی پرداخت.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با راه‌اندازی مدرسه حقانی، حدود ۱۰ سال در آن مدرسه به تدریس فلسفه و علوم قرآنی پرداخت. وی چند دانشگاه، مدرسه و موسسه نیز راه‌اندازی کرد که مهمترین آن‌ها، موسسه در راه حق، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و بنیاد فرهنگی باقرالعلوم بود.

آیت‌الله مصباح‌یزدی در سال ۶۹ به عنوان نماینده دومین دوره مجلس خبرگان رهبری از استان خوزستان و پس از آن نیز در دوره‌های سوم و چهارم این مجلس از سوی مردم تهران و در میان‌دوره‌ای دوره پنجم از سوی مردم استان خراسان رضوی به نمایندگی برگزیده شد. وی از سال ۷۴ تا پایان حیاتش از سوی رهبر معظم انقلاب، رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) بود.

از انتشار نشریات انقلابی تا فرار از چنگ ساواک

پس از دوم خرداد ۷۶، برخی از نشریات اصلاح‌طلب در خصوص سوابق مبارزاتی آیت‌الله مصباح پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تشکیک کردند و حتی وی را متهم به فرار از مبارزه کردند. به طور مثال علی حکمت سردبیر روزنامه خرداد نوشت: «بر جناب آقای مصباح یزدی و موضع نرم و ملایم و مودبانه‌ی ایشان در دوران حکومت ضداسلامی شاه ایرادی نیست. شاید در آن دوران، اجتهاد و استنباط ایشان این بوده است که فقط باید مطالعه و تحقیق کرد و باید از منازعات دنیوی برکنار ماند.»

حجت‌الاسلام عبایی خراسانی نیز آیت‌الله مصباح را رفیق نیمه‌راه انقلاب معرفی کرد. حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی‌اکبر محتشمی‌پور نیز در ضمن مقاله مفصلی مدعی شد که آیت‌الله مصباح با نهضت و انقلاب و قیام ملت و امام نظر موافق نداشته و همراه نبوده است.

آیت‌الله مصباح یزدی در مقابل این سخنان اظهار داشت: «حالا من باید بیایم، در بوق بکنم که آقا ما چه مبارزاتی کرده‌ایم!... مسائل بسیاری بوده که من تا حالا ضرورتی ندیده‌ام منتشر کنم و الان هم ضرورتی نمی‌بینم که برای خوش‌آمد کسانی تبلیغ از خود کنم... من هیچ بنا ندارم که از خودم دفاع کنم، هرچه می‌خواهند بگویند، شما ببینید حرف من چیست و چه استدلالی دارم...»

مرحوم سیدهادی خسروشاهی که در برخی از مسائل سیاسی نیز با آیت‌الله مصباح اختلاف‌نظر داشت، گفته است: «روش استاد مصباح –مانند دیگر همکاران و برادران- از همان دوران، مخفی‌کاری و رازداری و عدم تظاهر بود. به ویژه که ایشان در هیچ زمینه‌ای از زمینه‌های علمی، فلسفی، سیاسی و... مایل نبود که خودی نشان دهد و همواره طبق معتقدات و باور‌های خود به کار مبارزه ادامه می‌داد و اگر کسانی در برهه‌ای از زمان، توقفی ظاهری در مبارزه احساس می‌کنند، این در واقع تاکتیکی خاص و مرحله‌ای بوده وگرنه استراتژی ایشان از روزی که ما ایشان را در جلسات تفسیر و فلسفه‌ی استاد علامه طباطبایی شناختیم کار در راه خدا و ادای تکلیف در حد توان و قدرت، طبق تشخیص و برداشت خود بود. نشر «انتقام» (نشریه‌ای که در سال‌های مبارزه با همت آیت‌الله مصباح منتشر می‌شد) آن هم به تنهایی و با امکانات بسیار محدود آن زمان، خود دلیلی روشن و آشکار بر این روش و تاکتیک و استمرار روح مبارزه است و هرگز نمی‌توان ایشان – و یا کسان دیگر را – به دلیل نداشتن امضا در چند اعلامیه دور از میدان مبارزه نامید.»

البته در بررسی اعلامیه‌ها، نامه‌ها و بیانیه‌های دوران انقلاب اسلامی، امضای آیت‌الله مصباح یزدی پای برخی از این نوشته‌ها علیه رژیم پهلوی و در حمایت از انقلاب اسلامی را می‌توان یافت که نامه اعتراض‌آمیز فضلا و مدرسین حوزه علمیه به هیئت دولت نسبت به بازداشت حضرت امام در ۸ مهر ۴۲، اعلامیه جمعی از علما در اعتراض به زندانی شدن امام و علما در اسفند ۴۲، نامه جمعی از علما و استادان حوزه علمیه قم به هویدا درباره وضعیت امام در فروردین ۴۴، نامه اساتید حوزه علمیه قم به امام در خرداد ۴۹، اعلامیه حادثه کشتار یزد و اعلامیه راجع به اوضاع اسفبار ایران در فروردین ۵۷ از جمله این نوشته‌ها هستند.

اگرچه برخی سیاسیون اصلاح‌طلب، مصباح‌یزدی را متهم به عدم داشتن سابقه مبارزاتی کردند، اما حجت‌الاسلام محمدجواد حجتی‌کرمانی که اختلافات فکری و سیاسی بسیاری با مصباح دارد، در واکنش گفت: «به خدمات ایشان واقفم و می‌دانم آقای مصباح و برادرم علی آقای حجتی و آقای خسروشاهی و آقای هاشمی رفسنجانی و آقای دعایی در قم به نشر «بعثت» و «انتقام» و نیز پخش اعلامیه‌های امام و مراجع می‌پرداختند. من آقای مصباح را همچون شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید باهنر و بسیاری دیگر از بزرگواران در پشت جبهه‌ی مبارزه حاضر می‌دیدم و وقتی کسانی، چون مرحوم آیت‌الله ربانی شیرازی، آیت‌الله منتظری، مرحوم آیت‌الله شهید سعیدی در صحنه‌ی مبارزه به صورت علنی وارد می‌شدند، امثال شهید بهشتی و شهید مطهری و آقای مصباح پشتیبانان جدی نهضت امام خمینی در پشت صحنه بودند و گاهی هم علنی می‌شدند.»

رهبر معظم انقلاب نیز در خاطرات خود از روز‌های مبارزات انقلاب اسلامی که در کتاب «خون دلی که لعل شد» منتشر شده، عنوان فرموده است: «در خلال نهضت، از زمان آغاز آن تا خروج من از قم (حدود یک سال و نیم)، چند تشکیلات ایجاد کردیم که برخی هم زمان با هم بود و برخی هم در توالی یکدیگر:

گروه علمای قم که شمار بسیاری از علما را دربرداشت. همین تشکیلات بود که بعد‌ها نام «جامعه مدرسین» به خود گرفت. بسیاری از اعضای کنونی این جامعه از نقش من در تأسیس این تشکیلات بی‌خبر بودند، و هنگامی‌که آقای امینی این موضوع را به آن‌ها گفت، برخی شگفت‌زده شدند.

تشکیلات دیگر، گروه یازده نفره بود. این یازده نفر عبارت بودند از من، آقای هاشمی رفسنجانی، برادرم آسیّد محمد، آقای مصباح یزدی (که کاتب این جلسات بود)، آقای امینی، آقای مشکینی، آقای منتظری، آقای قدوسی، آقای آذری قمی، آقای حائری تهرانی، و آقای ربّانی شیرازی. آقای مصباح یزدی صورت جلسات را در یک دفتر به زبان رمزی - که خود، آن را اختراع کرده بود و به خطوط علوم غریبه شباهت داشت - می‌نوشت؛ و برای اینکه بیشتر رد گم کند، در آغاز دفتر نوشته بود: «کتابی در زمینه علوم غریبه یافتم و آن را رونویسی کردم». شاید آن نوشته‌ها الان نیز موجود باشد».

آیت‌الله مصباح یزدی علاوه بر فعالیت‌های سیاسی همچون امضای بیانیه علیه دستگاه پهلوی، همکاری در نشریه‌ی بعثت و راه‌اندازی نشریه انتقام و مواردی که در فوق بدان اشاره شد، فعالیت‌های دیگری همچون تبلیغ مرجعیت حضرت امام، دبیری گروه ولایت، همکاری در سازماندهی روحانیت غیرمتشکل، ارسال مطالب انقلابی برای رادیو‌های خارجی، برگزاری جلسات سری در منزل، سخنرانی در برخی مجامع و ارتباط با هیئت‌های موتلفه اسلامی نیز داشت که در خاطرات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، حجت‌الاسلام دعایی، آیت‌الله مسعودی خمینی و... آمده است.

ضمن اینکه طبق اسناد به دست آمده از ساواک، وی مورد تعقیب این سازمان امنیتی دوران پهلوی نیز قرار گرفت. آیت‌الله مصباح به همین دلیل به روستایی به نام فیض آباد در حوالی آشتیان متواری شد. او پس از حدود پهل روز اقامت به منطقه‌ای بین یزد و رفسنجان به نام انار و سپس به رفسنجان و یزد رفت.

بالاخره مدتی پس از بازگشت آیت‌الله مصباح به قم، ساواک متوجه حضور ایشان می‌شود و وی را برای بازجویی احضار می‌کند. ساواک قم پس از بازجویی وی را برای مدتی تحت تعقیب قرار داد.

 اتهام حجتیه‌ای بودن به نظریه‌پرداز حکومت اسلامی!

آیت‌الله مصباح‌یزدی به دلیل سخنرانی‌ها و روشنگری‌هایی که در دوران اصلاحات داشت، مورد حملات تند اصلاح‌طلبان تندرو قرار گرفت. آنان علاوه بر اینکه وی را متهم به انقلابی نبودن کردند، او را حجتیه‌ای دانستند و عنوان کردند که در سال‌های جنگ نیز همراهی با انقلاب و رزمندگان نداشت.

حجت‌الاسلام محتشمی‌پور نخستین کسی بود که مطرح کرد آیت‌الله مصباح با هرگونه قیامی قبل از ظهور امام زمان (عج) مخالف است. حجت‌الاسلام منتجب‌نیا نیز آیت‌الله مصباح را به تلاش برای نگارش کتابی علیه حکومت اسلامی متهم کرد. کروبی نیز پس از عدم موفقیت در نهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۸۴ در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: «پرسیدم از آقای مصباح اصلاً خبری نیست... آقای هاشمی گفت: آقای مصباح به کلی از حرکت نظام و انقلاب و مبارزه برگشته است.» این ادعا به نقل از هاشمی در حالی بیان شد که در کتاب‌های خاطرات هاشمی ذکر نشده و به نظر می‌رسد با هدف انتقام‌گیری از مصباح‌یزدی پس از شکست در انتخابات ۸۴ مطرح شده است.

همچنین در سال ۵۷ به دلیل کشتار مردم توسط رژیم پهلوی، امام خمینی دستور فرمودند جشن‌های نیمه شعبان برگزار نشود که در آن سال تنها در مراکزی که مربوط به انجمن حجتیه بود، جشن برگزار شد که آیت‌الله موسوی تبریزی نیز در خاطرات خود به آن اشاره کرده است. اما ادعا کرده در قم موسسه در راه حق مرتبط با آیت‌الله مصباح یزدی نیز مراسم جشنی برگزار شد.

آیت‌الله استادی پس از طرح این ادعا در یادداشتی با عنوان "کم‌حافظگی و دروغ" در سال ۷۸ در روزنامه رسالت نوشت: «در سال ۵۷-۵۶ موسسه در راه حق در دست ساخت بود و کار‌های فرهنگی آن مرکز در یک خانه قدیمی در کوچه‌ای تنگ که اصلا مناسب با جشن نبود، انجام می‌گرفت که در همان خانه، برخی از اساتید و بزرگان حوزه و حامی انقلاب حاضر می‌شدند و موسسه در راه حق (که یار صمیمی امام، ﺣجت الاسلام و المسلمین شهید حقانی در هیئت مدیره اش بود) را به خاطر برنامه‌های سازنده‌اش مورد تقدیر و تشویق قرار می‌دادند و حتی تا بدو پیروزی انقلاب هم هنوز ساختمان موسسه آماده نشده بود و به یاد دارم که ﺣجت الاسلام و المسلمین فاکر خراسانی در همان خانه آمد و گفت ما درصددیم اعلامیه‌هایی که مردم و همه اصناف و متدینان در شهر و روستا‌ها درباره نهضت امام خمینی (قدس سره) منتشر کرده‌اند را گردآوری کنیم تا به اتکای این اسناد زنده، به ملی‌گرایان و دگراندیشان بفهمانیم که شما در پیروزی این انقلاب و نهضت اسلامی سهمی ندارید، بی‌جهت مدعی نشوید.

عامل پیروزی، مذهب و مذهبی بودن مردم بود. در همان خانه قدیمی کذایی بود که آقای دکتر ... برای اداره برخی کلاس‌ها می‌آمد و نزد یکی از افاضل، برخی درس‌ها را می‌خواند. البته ممکن است کم‌حافظگی، ایشان را هم به انکار وادارد. این را برای آن عرض کردم که شاهد مورد قبول آقایان یاد شده باشد.

موسسه در راه حق و شخص جناب آقای مصباح و برنامه‌های خوب و سازنده‌اش آن قدر مورد توجه حضرت امام (قدس سره) بود که از بدو پیروزی انقلاب تا رحلتشان؛ تمام هزینه‌های برنامه‌های آموزشی حضرت آیت الله مصباح را مرحمت می‌کردند که نسبت به آن زمان، مبلغ قابل ملاحظه‌ای نبود. می‌توانید از ﺣجت الاسلام صانعی و دیگر عزیزان آگاه از دفتر آن امام بزرگوار بپرسید و امام فرموده بودند که اگر توسعه هم پیدا کند، هزینه‌ها را تامین می‌کنم.»

حضور آیت‌الله مصباح و شاگردانش در جبهه‌های جنگ

حجت‌الاسلام محتشمی‌پور در راستای تخریب چهره آیت‌الله مصباح در نوشته‌ای عنوان کرد: «بعد از پیروزی انقلاب و در کوران جنگ تحمیلی و عملیات کور گروهک‌های مسلح و توطئه‌های دشمنان برای به زانو درآوردن انقلاب در زمان حیات حضرت امام، هیچ‌گونه ردپایی در دفاع از اسلام و مقدسات انقلاب و نظام جمهوری اسلامی از ایشان مشاهده نشده است.»

روزنامه بیان به مدیرمسئولی محتشمی‌پور همچنین در مقاله‌ای نوشت: «عجیب اینکه در زمان حضرت امام، از ایشان نقشی در بسیج نیرو و ترغیب حماسه‌سازان دفاع مقدس نمی‌بینیم، ولی در زمان صلح حضور ایشان فراگیر و گسترده است.» مشابه این سخنان توسط روزنامه مشارکت، هفته‌نامه عصر ما، ولی‌الله شجاع‌پوریان نماینده بهبهان در مجلس ششم و حجت‌الاسلام سیدطه هاشمی مطرح شد.

اما بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد که فرزندان، بسیاری از شاگردان، محافظان و آشنایان آیت‌الله مصباح در جبهه‌های جنگ حضور داشتند که از این جمع برخی به شهادت رسیدند و برخی جانباز شدند. حجت‌الاسلام سیدابوالحسن نواب می‌گوید: «علاوه بر اینکه دو پسر و دامادش جناب حجت‌الاسلام و المسلمین محمدی عراقی در جبهه حضور می‌یافتند، خودشان نیز برای تشویق و روحیه دادن به رزمندگان، در جبهه‌ها حاضر می‌شدند و دوستان و شاگردان را هم تشویق به حضور در جبهه می‌کردند.»

آیت‌الله مصباح بنا به دلایلی از مدرسه حقانی خارج شد و ۲۰ نفر از طلاب هم از آن مدرسه بیرون آمدند و به حلقه خاص دوستداران و اراتمندان وی تبدیل شدند. با آغاز جنگ تحمیلی این ۲۰ نفر در جبهه‌های جنگ حضور پیدا کردند که ۴ نفر از آنان که از فرماندهان هم بودند به شهادت رسیدند. شهید مصطفی ردانی‌پور، شهید محمد شهاب، شهید عبدالله میثمی مسئول نمایندگی، ولی فقیه در جبهه‌های جنوب و برادرش شهید رحمت‌الله میثمی این چهار نفر بودند.

حملات تندرو‌ها علیه مصباح

آیت‌الله مصباح یزدی که در انتخابات دوم خرداد ۷۶ از کاندیداتوری حجت‌الاسلام ناطق‌نوری حمایت کرده بود، با رای‌آوری سیدمحمد خاتمی در سخنانی به حمایت از رئیس‌جمهور منتخب پرداخت. وی اسفند سال ۷۷ در خصوص سفر خاتمی به ایتالیا گفت: «رئیس‌جمهور در جریان سفر به ایتالیا از فتوای امام خمینی مبنی بر قتل سلمان رشدی به خوبی دفاع کرد. از این بهتر کسی نمی‌توانست در ایتالیا به عنوان دروازه‌ی اروپا از حکم امام دفاع کند.»

پس از مدتی با شدت گرفتن گرایش‌های سکولاریستی و پلورالیستی در فضای فرهنگی کشور، برخی از علما از جمله آیت‌الله مصباح‌یزدی به دفاع از مبانی اسلام و روشنگری پرداختند. آیت‌الله مصباح تلاش می‌کرد با سخنان و استدلال‌های خود به ویژه در سخنرانی‌های پیش از خطبه‌های نمازجمعه تهران که هر دو هفته یک بار برگزار می‌شد، به مبانی فکری سکولار‌ها پاسخ گوید.

از جمله اتهاماتی که در این سال‌ها متوجه آیت‌الله مصباح شد، مخالفت ایشان با آزادی‌های مدنی بود. به عنوان نمونه روزنامه صبح امروز در مقاله‌ای با عنوان «حکم مصباح، حکم مطهری» سعی در ایجاد تقابل میان دیدگاه‌های شهید مطهری و آیت‌الله مصباح داشت.

این اتهامات در حالی مطرح می‌شد که آیت‌الله مصباح بار‌ها بر آزادی تکوینی انسان به معنای وجود قدرت اختیار در انسان و لزوم انتخاب آزادانه‌ی دین تاکید کرده بود. وی در خصوص آزادی بیان هم گفته بود: «آزادی عقیده به این معنی که دریافت و پذیرش قلبی قابل اکراه و اجبار نیست، سخنی درست است.» آیت‌الله مصباح یزدی در بخشی از سخنرانی‌های پیش از خطبه‌های نمازجمعه با اشاره به لغزنده و کشدار بودن مفاهیمی، چون آزادی این پرسش را مطرح کرد که صریحاً بگویید منظورتان از آزادی چیست؟

همچنین برخی از نشریات جبهه‌ی دوم خرداد، اواخر آذر ماه ۷۷ در اقدامی هماهنگ به نقل از آیت‌الله مصباح در صفحه اول خود چنین تیتر کردند: «مصباح یزدی: می‌توانیم شهروند درجه‌ی یک و دو داشته باشیم.» پس از نقل از نقل این جملات روزنامه‌های دوم خردادی با ارائه‌ی گزارش‌ها، مقاله‌ها و انجام مصاحبه‌های متعدد، تهاجمی تازه را علیه آیت‌الله مصباح سامان دادند.

این تحلیل و تفسیر‌ها در حالی صورت گرفت که هرگز به اصل سخنان آیت‌الله مصباح توجه نشد و همه منتقدان به سخنان تقطیع شده وی استناد کردند. با مراجعه به اصل سخنان ایشان متوجه خواهیم شد که او هرگز تساوی شهروندان در برابر قانون در صورت ارتکاب جرم و یا مسائلی از این دست را نفی نکرده بود، بلکه تنها به یک مغالطه پاسخ گفته بود. مغالطه‌ای که مدعی است، چون همه انسان‌ها در انسانیت مساوی‌اند پس همه در تابعیت از یک کشور و بهره‌مندی از مزایای حقوقی آن کشور نیز کاملاً مساوی باشند.

همچنین پس از آنکه آیت‌الله مصباح در مبحث فلسفه سیاسی اسلام به مسئله لزوم برخورداری حکومت اسلامی از قوه قهریه جهت مقابله با جرم، فساد و خشونت پرداخت، نشریات جبهه دوم خرداد به نقل بخش‌هایی از سخنان ایشان پرداختند. آن‌ها به دنبال جملات و عباراتی هرچند کوتاه در سخنرانی‌های آیت‌الله مصباح بودند؛ جملاتی که به نحوی دلالت بر حمایت او از خشونت و خشونت‌طلبی و حرکت‌های خودسرانه داشته باشد. سیدمحمد خاتمی رئیس‌جمهور وقت نیز اولین کسی بود که آیت‌الله مصباح را متهم کرد که کوشیده است تا خشونت را تئوریزه کند.

پس از ترور سعید حجاریان عضو شورای شهر تهران، تهاجم به آیت‌الله مصباح شکل دیگری به خود گرفت. بسیاری از فعالان سیاسی جبهه دوم خرداد سعی کردند این ترور را در راستای سخنرانی‌های آیت‌الله مصباح جلوه دهند. در ادامه نیز برخی از شخصیت‌های جبهه دوم خرداد به لزوم اعمال خشونت نسبت به وی روی آوردند. موسوی خوئینی‌ها گفت: «طرفداران خشونت شناخته شده هستند و باید نابود شوند.»

آیت‌الله مصباح در پاسخ به نامه جمعی از فضلا و طلاب حوزه علمیه قم درباره ترور حجاریان نوشت: «می‌خواهند حوادث اخیر را بهانه‌ای برای جلوگیری از بیان حقایق و احکام ضروی اسلام قرار دهند.»

تساهل و تسامح، وضعیت فرهنگی از زمان خلقت آدم تاکنون، قرائت‌های مختلف از دین، مردم‌سالاری و جمهوری اسلامی، ماجرای چمدان دلارِ سیا، عملکرد فرهنگی دولت خاتمی، رباخواری در نظام جمهوری اسلامی و نظریه ولایت مطلقه فقیه، موضوعات دیگری بودند که به بهانه طرح آنان، آیت‌الله مصباح از سوی تندرو‌ها مورد حملات تندی قرار گرفت.

 از حمایت تا انتقاد از احمدی‌نژاد

در آستانه نهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری و انتخاب ششمین رئیس‌جمهور، آیت‌الله مصباح به بیان سخنانی در خصوص انتخابات و رئیس‌جمهور منتخب آینده پرداخت. او در سخنانی عنوان کرد که شناخت و رای دادن به اصلح یک تکلیف است. او همچنین گفت: اصلح کسی است که دلش بیشتر برای دین بسوزد؛ و در سخنانی دیگر بیان کرد: رئیس‌جمهور رجائی‌گونه انتخاب کنید.

آیت‌الله مصباح از ماه‌ها قبل از شروع رسمی تبلیغات کاندیداها، در سخنرانی‌های خود بر اهمیت دوره نهم انتخابات تاکید کرد. او در آن مقطع تنها به بیان ملاک‌ها و اموری که به انتخاب اصلح منتهی می‌شود، بسنده کرد و هرگونه حمایت از شخص خاصی را رد کرد. اما هرچه تبلیغات انتخاباتی به روز رای‌گیری نزدیک‌تر می‌شد، آیت‌الله مصباح نیز با توجه به آشنایی احمدی‌نژاد از ادبیاتی دینی‌تر در تبلیغات انتخاباتی خود، به حمایت ضمنی از وی پرداخت. آیت‌الله مصباح در این مرحله تلاش کرد تا به صورت ضمنی پرسش‌هایی که درباره صلاحیت احمدی‌نژاد مطرح می‌شد را پاسخ گوید.

آیت‌الله مصباح در دوره نخست دولت احمدی‌نژاد و تا سال ۸۸ از حامیان وی بود، اما به تدریج با پدیدار شدن جریان انحرافی در دولت و قدرت گرفتن اسفندیار رحیم‌مشایی، وی و شاگردانش از جمله سیدمحمود نبویان به جدی‌ترین منتقدان احمدی‌نژاد و جریان انحرافی تبدیل شدند. آیت‌الله مصباح در سخنانی گفت: «اقدامات احمدی‌نژاد را تأیید نمی‌کنم و در او یک حالت انحرافی می‌بینم.».

اما سخنان آیت‌الله مصباح یزدی در خصوص فتنه ۸۸ به خوبی تعیین‌کننده روش و منش سیاسی وی است. او در فتنه ۸۸ از نخستین‌ترین افراد بود که در برابر فتنه‌گران موضع گرفت و به انتقاد از رفتار‌های سیاسی آنان پرداخت.

او چند سال بعد نظر خود را درباره فتنه ۸۸ اینگونه بیان کرد: «در فتنه ۸۸، کسانی مردود شدند که باور آن دشوار بود؛ حتی اگر کسی نسبت به آن‌ها بدبین هم بود، در ذهنش نمی‌گنجید که آن‌ها تا این حد سقوط کنند. باید توجه داشته باشیم که امتحان فقط برای آن‌ها نبود؛ برای ما هم هست... در فتنه ۸۸ نیز کسانی نقش اول را در فتنه ایفا کردند که سال‌ها در انقلاب حضور داشتند و زحمت‌ها کشیدند.»

منبع: تسنیم

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.