سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

محمود اکبریان؛ سردار دیار نخل و آفتاب

آوازه محمود اکبریان فرزند کویر و سردار دیار نخل و آفتاب از بلندی‌های کرمانشاه نیز به گوش می‌رسد.

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از یزد، دفاع مقدس و جنگ تحمیلی هشت ساله به عنوان سند استقامت و پایداری ملت ایران در صحیفه تاریخ و خاطره زمان ثبت و ضبط است. در این دوران برای اولین بار در طول تاریخ، دشمن نتوانست حتی یک وجب از خاک کشورمان را جدا کند.

بافق واحه‌ای در کویر

شهرستان بافق با مساحت بیش از ۱۷ هزار و ۶۳۳ کیلومتر مربع در فاصله ۱۲۰ کیلومتری جنوب شرق یزد و در حاشیه کویر مرکزی ایران با ارتفاع ۹۹۵ متر از سطح دریا قرار دارد.

آنچه بر قداست و عظمت این سرزمین می‌افزاید، تلالو انوار قدسی آرامگاه حضرت ظهیر الدین عبدالله بن موسی ابن جعفر علیه السلام است.

در دوران دفاع مقدس مردان شریف و عزیز این خطه قهرمان پرور برای صیانت از اسلام و قران، تمام هستی خود را در طبق اخلاص نهادند و تقدیم ساحت مقدس علوی کردند.

گواه صادق این ادعا، تقدیم ۳۲۱ ستاره پر فروز و قهرمان و بیش از ۶۰۰ جان بر کف جانباز و ۹۰ پرستوی مهاجر است که در چنگال دژخیمان بعثی، سرود آزادی و آزادگی سر دادند.

محمود اکبریان، سردار دیار نخل و آفتاب

مهدی اکبریان رزمنده دوران دفاع مقدس درباره برادرش، گفت: محمود اکبریان در مهر ۱۳۳۰ در یکی از محلات بافق دیده به جهان گشود.

او می‌افزاید: محمود دوران کودکی و نوجوانی را با همسالان خود در محله قاضی‌های بافق سپری کرد. تحصیلات ابتدایی او مواجه با کمبود امکانات آموزشی شهر بافق بود و نتوانست به ادامه تحصیل بپردازد.

اکبریان تصریح کرد: اما محمود در سن ۱۷ سالگی به نقص بزرگ خود که محرومیت از سواد بود پی برد و با شرکت در کلاس سواد آموزی توانست خواندن و نوشتن را بیاموزد و با مطالعه کتب مذهبی، آگاهی و بینش خود را وسعت بخشد.

رزمنده دوران دفاع مقدس ادامه داد: ۱۵ فروردین ۱۳۵۰ سر فصل جدیدی در زندگی محمود اکبریان شروع شد. او برای خدمت سربازی به خرم آباد لرستان اعزام شد و پس از چهار ماه آموزش نظامی به تهران اعزام و در پادگان عشرت آباد مشغول سربازی شد.

محمود پس از اتمام سربازی به استخدام در معدن بافق درآمد و در کنار کارش با توجه به مهارت‌های فنی اش، مغازه باطری فروشی و تعمیر استارت ماشین را راه اندازی کرد که مورد نیاز شهروندان بود و با دریافت مبلغی کم، کار مردم را راه می‌انداخت و کارگشای مردم بود.

محمود اکبریان یکی از فعالان سیاسی و اجتماعی بافق

محمود یاراحمدی یکی از دوستان محمود اکبریان می‌گوید: محمود خیلی زود به فعالیت‌های سیاسی و مذهبی کشیده شد و هرکس با او ارتباط می‌گرفت، متوجه می‌شد که محمود مبارزات سیاسی و انقلابی علیه شاه را شروع کرده است.

او می‌افزاید: محمود اکبریان برای ساماندهی فعالیت‌های انقلابی، خانه اش را محل تجمع تعدادی از دوستان هم فکر خودش قرار داده بود.

این رزمندگان دوران دفاع مقدس تصریح کرد: در دوران انقلاب محمود و یارانش آرام و قرار نداشتند و فعالیت‌هایی از قبیل بازسازی و تعمیر حسینیه، راه اندازی کتابخانه و جمع آوری کتب، فعال کردن واحد قران و تئاتر، پایین آوردن تاج شاه از در نقطه‌ای از شهر و بسیاری از فعالیت‌های دیگر را انجام دادند.

اکبریان عضو اصلی کمیته انقلاب اسلامی بافق

شاهپورزاده یکی از دوستان اکبریان می‌گوید: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، محمود یکی از اعضای اصلی تشکیل کمیته انقلاب اسلامی شهر بافق بود که بنا به فرمان حضرت امام خمینی (ره) در روز‌های نخست ورود آن حضرت به ایران تاسیس شده بود.

او می‌افزاید: کمیته انقلاب اسلامی با کمترین امکانات کار خود را شروع کرد و با برقراری امنیت، حفاظت از دستاورد‌های انقلاب اسلامی را تضمین کرد.

اکبریان در راه ماموریتی مهم

محمود اکبریان پس از سازماندهی فعالیت‌های انقلابی و برگزاری دوره‌های آموزش نظامی در بافق برای ادامه فعالیت‌های انقلابی به تهران عزیمت می‌کند.

شاهپور زاده بیان داشت: محمود اکبریان و امثال او از جمله کسانی بودند که امید آمریکا و ایادی اش را برای همیشه از ایران قطع کردند و هرجایی که حضور نیرو‌های انقلابی ضروری تشخیص داده می‌شد، مخلصانه حاضر می‌شدند.

به همین منظور فعالیت‌هایی از قبیل مراقبت از گروگان‌های آمریکایی در لانه جاسوسی، مبارزه با چریک‌های فدایی خلق و پاسداری از زندان اوین را در طول دوران خدمتش انجام داد.

او ادامه داد: یکی از ماموریت‌های مهم اکبریان پاسداری از بیت حضرت امام در جماران بود. ماموریت مهمی که از آرزو‌های محمود به شمار می‌رفت.

این رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: اکبریان به همراه هفت نفر از دوستان خود برای حفاظت از بیت حضرت امام خمینی (ره) به تهران رفتند و به مدت ۱۳۲ روز در آنجا بودند.

فصلی جدید در زندگی اکبریان

۳۱ شهریور ۱۳۵۹ برگ جدیدی در تاریخ انقلاب اسلامی ورق می‌خورد. صدام رئیس جمهور دست نشانده عراق با پشتیبانی مادی و معنوی استکبار جهانی به رهبری آمریکا به جمهوری اسلامی ایران حمله می‌کند.

صدام در طول ۱۳۳۰ کیلومتر مرز خشکی و آبی از آسمان، زمین و دریا آتش بپا کرده و جنگی ظالمانه به راه می‌اندازد. آمریکا و دست نشانده اش صدام می‌خواهند ایران را تجزیه کنند، اما حرکت توفنده ملت ایران با الهام از رهنمود‌های حضرت امام خمینی (ره) با هشت سال مقاومت جانانه، دشمن را مجبور به عقب نشینی و پذیرش طعم تلخ شکست می‌کند.

ماموریتی در جبهه غرب برای حفظ امنیت کشور

دهقان زاده یکی از همرزمان محمود اکبریان می‌گوید: آخرین ماموریت اکبریان ۱۳ ماه پس از شروع جنگ و برای مقابله با متجاوزان بعثی در داربلوط گیلان غرب تعیین می‌شود.

او می‌افزاید: فرماندهی گردان به عهده سردار شهید سید خلیل آواره و فرماندهی یکی از گروهان‌ها را محمود اکبریان قبول می‌کند.

رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران بافق ادامه داد: اهمیت فوق العاده و حیاتی عقب راندن عراق از منطقه جنوب، فرماندهان نظامی ایران را وادار ساخته بود تا تلاش اصلی خود را در این منطقه متمرکز کنند.

اما ۲۰ اذر سال ۱۳۶۰ نوبت رزمندگان جبهه‌های غرب بود تا با عملیات در جبهه‌های سر پل ذهاب و گیلان غرب پیروزی طریق القدس را کامل کنند. در این تاریخ عملیات مطلع الفجر در دو محور صخره‌های موازی شیاکوه اغاز می‌شود.

شیاکوه در آتش و خون

اکبر قانعی یکی از رزمندگان می‌گوید: در عملیات شیاکوه یک گردان از نیرو‌های رزمنده یزدی به فرماندهی سردار سید خلیل آواره، سردار اکبریان و گردان ۱۹۱ پیاده شیراز به فرماندهی سرگرد مقدسی در محور شیاکوه وارد عمل می‌شوند. هدف اصلی نیز در فاصله ۱۰ کیلومتری پشت دشمن انتخاب می‌شود.

او افزود: این گردان به هدف خود در ساعات اولیه دست یافت و شیاکوه را پوشش دادند، ولی واحد‌های عمل کننده در دیگر مناطق و کوه‌های موازی نتوانستند به هدف خود برسند.

قانعی تصریح کرد: تک‌های سنگین دشمن به شیاکوه به اوج خود رسیده بود، گویی که کوه در آتش و خون بود. در عین حال رزمندگان اسلام به سرعت سنگر‌های دشمن را پشت سر گذاشتند و در محل‌های از پیش تعیین شده مستقر شدند و تک‌های دشمن را دفع کردند.

سنگری که سکوی عروج شد

محمد رضا دهستانی یکی از رزمندگان عملیات شیاکوه می‌گوید: در آن محل، شدت تشنگی و کمبود مواد غذایی سختی زیادی را به رزمندگان تحمیل کرد.

او افزود: چند ساعت بعد، بر اثر اصابت خمپاره ۶۰ برادر اکبریان و چند نفر از همرزمانش به درجه رفیع شهادت نائل می‌شوند.

دهستانی ادامه داد: در سنگر شهید اکبریان هفت جنازه وجود داشت که پایین آوردن از ارتفاعات بلند و سنگلاخی نوعی ایثار بود، اما فرمانده گردان سید خلیل آواره به هر شکلی بود خود را به سنگر شهید اکبریان رساند و در زیر آتش دشمن پایین آوردن پیکر شهید اکبریان را حتی بر حفظ جان خود مقدم دانست.

شهادت اکبریان حادثه سنگینی برای بافقی‌ها بود، به طوری که یک حس همدردی را در مردم ایجاد کرد. افراد بیشتری بعد از شهادت این شهید، برای رفتن به جبهه اعلام آمادگی کردند.

روایت شهید اکبریان در دوران دفاع مقدس روایت عشق است و آتش و خون. او فرماندهی بود که خود را سرباز کوچک امام خمینی می‌دانست و سر انجام ۲۷ آذرماه ۱۳۶۰ بلندی‌های کرمانشاه سکوی عروجش شد.

گزارش از پریسا رجبی
انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.