به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، آن قدر در فضای مجازی شیفته آن پسر شده بودم که همه خواسته هایش را چشم و گوش بسته انجام میدادم، در حالی که پدر و مادرم هیچ اطلاعی از کارهای عجیب و غریب و هولناک من نداشتند. این خواستههای او به جایی رسید که ...
اینها بخشی از اظهارات دختر ۱۲ سالهای است که آثار خودزنیهای هولناک با تیغ و چاقو روی دستانش خودنمایی میکرد. او که به همراه مادرش و برای شکایت از یک شیاد مزاحم به قانون پناه آورده بود، درباره عاشقی وحشتناک خود در فضای مجازی به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد گفت: مدتی بود که خیلی کنجکاو بودم از فضای مجازی سر در بیاورم. وقتی دوستانم که تلفن هوشمند داشتند درباره ارتباطات خودشان و گروههای اجتماعی سخن میگفتند، همواره آرزو میکردم که کاش من هم میتوانستم در این گروهها حضور داشته باشم. تا این که بالاخره به خاطر مجازی شدن تحصیل، پدر و مادرم مجبور شدند برای من هم گوشی هوشمند بخرند. دیگر در پوست خودم نمیگنجیدم. خیلی زود تلگرام را نصب کردم و بدین ترتیب وارد فضای مجازی شدم. تا این که روزی در یکی از همین شبکههای اجتماعی با پسر ۱۸ سالهای اهل یکی از شهرهای شمالی کشور آشنا شدم و به او دل باختم، چون از جملات زیبا و اظهار علاقه هایش لذت میبردم. این ارتباطهای پیامکی و تلفنی به جایی رسید که حاضر بودم برای رسیدن به او هر کاری را انجام بدهم.
او از من خواست تصاویری از خودم را برایش ارسال کنم. من هم که قصد ازدواج با او را داشتم، دور از چشم پدر و مادرم عکسهای شرم آوری را برای او میفرستادم، چون دیگر او را نامزد خودم میدانستم که قرار است به زودی با هم ازدواج کنیم. در همین روزها بود که «پارسا» از من خواست برای اثبات دوست داشتنم، خودزنی کنم و فیلم آن را برایش بفرستم! من هم چندین بار با تیغ و چاقو خودزنی کردم و عکس و فیلم آن را برایش فرستادم. به حدی دیوانه وار این کار را انجام میدادم که یک روز به خاطر شدت خون ریزی تا سرحد مرگ پیش رفتم و با کمک یکی از دوستانم از مرگ نجات یافتم. اگر دوستم دیر رسیده بود، به خاطر بریده شدن رگ دستم جانم را از دست میدادم. با این حال پارسا از من خواست به مدرسه نروم. من هم در روزهایی که قرار بود حضوری در مدرسه باشیم به کوچه و خیابان میرفتم تا پدر و مادرم متوجه این ماجرا نشوند. چند بار با هم در یکی از پارکهای مشهد قرار ملاقات گذاشتیم و او مرا به فرار از خانه ترغیب میکرد. اما از مدتی قبل خواستههای بسیار شرم آور و نامشروعی داشت که با مخالفت من رو به رو شد. پارسا وقتی پاسخ منفی مرا شنید، تهدیدم کرد که همه تصاویر و فیلم هایم را در شبکههای اجتماعی منتشر میکند. او حتی از طریق تلگرام من به شماره تلفن بستگانم دست یافته و برای آنها نیز ایجاد مزاحمت میکند. این گونه بود که به کلانتری آمدم و با راهنمایی مشاور واقعیت ماجرا را برای پدر و مادرم بازگو کردم و ...
شایان ذکر است، با صدور دستوری از سوی سرهنگ علی مالداری (رئیس کلانتری پنجتن مشهد) تلاش پلیس برای دستگیری این شیاد اینترنتی آغاز شد و دختر نوجوان نیز مورد مشاورههای روان شناختی قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
منبع: خراسان
انتهای پیام/
ولی پدرمادرا وقتی تازه گوشی دسته بچشون میدن بلید روی کاراشون نظارت کنن
مثلا من خودم مامانم وقتی تازه گوشی برام خرید به هیچ وجه نمیزاشت پیام رسانایی مثله تلگرام یا اینستا نصب کنم
اون موقع حرسم میگرفت ولی الان که بزرگتر شدم روزی صدبار خداروشکر میکنم که همچین مامانه روشن بهم داده؛)
البته الانم که این چیزا رو نصب کردم کلاً ۱۴ سالمه ولی خب...مهم این بود که از اول مامانم بهم فهموند که فضای مجازی جای امنی نیست،به خصوص واسه دخترا
سلامتی همه ی مادرا❤