سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

اقدام عجیب مرد ایتالیایی پس از دعوا با همسرش!

مرد ایتالیایی پس از دعوا با همسرش دست به اقدامی عجیب زد که به سوژه رسانه ها تبدیل شد.

به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، مرد ایتالیایی که پس از دعوای لفظی با همسرش برای آرام شدن به بیرون از خانه رفته بود ۴۲۰ کیلومتر پیاده روی کرد. او تمام این مسافت را در مدت ۱ هفته پیمود. این مرد ۴۸ ساله اهل «کوما» شهری در شمال میلان ایتالیا اواخر ماه گذشته (نوامبر) پس از جر و بحث با همسرش برای پیاده روی به بیرون رفته بود.

این مرد که هویتش اعلام نشده یک هفته بعد توسط یک گشت پلیس در «گیمارا» در سواحل آدریاتیک ۴۱۸ کیلومتر دور از خانه اش متوقف شد.


بیشتر بخوانید


ماموران پلیس در حال گشت زنی برای اطمینان از رعایت قانون منع رفت و آمد توسط شهروندان بودند که ساعت ۲ بامداد این مرد را در خیابان مشاهده کردند. آن‌ها ابتدا چند سوال از این مرد پرسیدند و سپس او را با ماشین پلیس به اداره پلیس منتقل کردند. پس از تحقیقات اولیه مشخص شد که مفقودشدن این مرد توسط همسرش گزارش شده است.

این مرد نیز در حین بازجویی تمام ماجرا را برای پلیس تعریف کرد. او گفت یک هفته پیش پس از درگیر شدن با همسرش به پیاده روی رفته و هرگز توقف نکرده است. او گفت بدون استفاده از هرگونه وسیله حمل و نقل طی ۷ روز ۴۲۰ کیلومتر پیاده روی کرده است، بطور متوسط ۶۰ کیلومتر در روز! او در این باره گفت: «من تمام روز راه می‌رفتم، بدون استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی. غذا و آب از رانندگان و مسافران عبوری دریافت می‌کردم. من کاملا خوبم و فقط کمی احساس خستگی می‌کنم.»

پلیس پس از شنیدن اظهارات این مرد تصمیم گرفت اجازه دهد او به خانه بازگردد. با این حال پلیس بخاطر نقض قانون منع رفت و آمد یک جریمه ۴۰۰ یورویی (۴۹۰ دلاری) برای وی در نظر گرفت. پلیس همچنین یک اتاق در هتل برای یک شب اقامت این مرد اجاره کرد تا در آن تا رسیدن همسرش بماند.

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۷
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۸:۱۱ ۱۸ آذر ۱۳۹۹
کاش پلیش دستگیرش نمیکرد ببینیم تا کجا می رفت؟
**
۰۰:۵۵ ۱۸ آذر ۱۳۹۹
خوش ب حالش کاش پلیسا پیداش نمیکردن میرفت از این دنیا وآدماش راحت میشد
زهرا
۰۰:۳۹ ۱۸ آذر ۱۳۹۹
بدبخت ما دخترا که عصبانیم میشیم باید تو خونه تو اتاقمون بشیم نمیتونیم بزنیم بیرون
نگین
۲۳:۱۰ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
متاسفم برای جمله بندی هاتون
ناشناس
۲۱:۴۸ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
ماجرای بانمکی بود
ناشناس
۲۰:۰۵ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
وای بحال اون زنایی که اجازه بیرون زدن از خونه و قدم زدن برای چند ساعت برای آروم شدن خودشونم ندارن باید بمونن بسازن وبسوزن...بخاطر فرزنداش..لعنت به دنیا
ناشناس
۱۸:۳۵ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
وای چقدر براش سخت بوده ،
ناشناس
۱۸:۱۶ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
از دست این زنهای پرحرف وایراد گیر وپر مدعا...
ناشناس
۱۶:۱۳ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
رفتن اینطوری خوبه ولی هر کس نمیتونه چشماشوببنده یه راه مستقیم روبگیره تو این جور شرایط بره باید وایسه و..
شهروند
۱۵:۴۱ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
کاشکی پلیس مزاحمش نمی شد و به راهش ادامه میداد برگشتن به خونه ای که یک زن ناسازگار عضوی قرار داره حماقت محضه .
لیا
۱۳:۵۲ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
از این مردای با غیرت وفهیم بوده که محل تنش را ترک کرده تا آرام بشه،نه اینکه بحث را کش بده و هر چه را لایق خودشه به همسرش نسبت بده و در همه موارد فرافکنی کنه و همسرش خرجشو بده.
ناشناس
۱۳:۳۲ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
حالا سوال اصلی اینه که تو این مدت و مسافات، چند کیلو کاهش وزن داشته؟
ناشناس
۱۳:۳۱ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
آخی چقدر روحیه ش داغون بوده. درکش میکنم من هم اعصابم خرد بشه میزنم بیرون همش راه میرم
ناشناس
۱۸:۰۸ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
احتمالا نیم ساعته برمیگردی
داود
۱۳:۳۰ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
خوبه براش ورزش چیز خوبیه
ناشناس
۱۲:۴۵ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
چقدر حرف زنش گیرا بوده که اینقدر راه رفته تا هضم بشه!!!!
ناشناس
۱۵:۴۵ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
باید بریم از زنش یاد بگیرم
ناشناس
۱۱:۵۰ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
احتمالا بیابون نداشتن وگرنه سر به بیابون میذاشت
سرباز
۱۰:۴۰ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
انسان ها از لحاظ روحی به یکدیگر نیازمند هستند این نیاز روحی تبدیل به غذای روح می شود که دو نفر همسر باشند حال با اخلاق ما خوشمزه یا بدمزه می شود سپس ما آن را به خورد همدیگر می دهیم پس به این نکته توجه کنید
رضا
۱۰:۰۸ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
درکش می کنم
ناشناس
۱۰:۰۰ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
احتمالا زنش بهش گفتی بری که دیگه برنگردی اینم خیلی حرف گوش کن بوده!
فاطمه
۰۹:۵۰ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
من مجردم ولی خیلی وقتا دلم میخواد این کار رو انجام بدم، تا ته دنیا راه برم، برم به جایی که شاید... ولی دخترم و نمیشه، اگر پسر بودم حتما گاهی میزدم بیرون و میرفتم مدتی برا خودم باشم
مهدی
۰۸:۲۶ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
نشون میده وقتی زن ها میرن رو اعصاب مردهای بدبخت تا مرد نابود نکنن ول کن نیستند
ناشناس
۰۷:۵۰ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
خداشانس بده من باشوهرم بحثم شدنمیرفت نونوایی سرکوچه نون بخره آخرشم مجبورشدم خودم برم.مردا خیلی بی عاطفه وبی احساسن
ناشناس
۰۷:۴۱ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
عجب بحثی داشت با خانمش.
ناشناس
۰۷:۰۱ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
از دست این زن ها دست آخر همه ما مردا دیوانه میشیم.
ناشناس
۰۶:۴۹ ۱۷ آذر ۱۳۹۹
این زنش باید کشته بشه من بودم میکشتن باعث شد مردش نابود بشه اعتراض دارم شدید