سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ماجرای انگشتر حاج قاسم در وسایل یک شهید چه بود؟ + تصاویر

همسر یک شهید مدافع حرم به حاج قاسم گفت: وقتی وسایل همسرم را آوردند، یک انگشتر اضافه بین آن‌ها بود که می‌دانستم قبلا همسرم چنین چیزی نداشته است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، شهید محرمعلی مرادخانی اولین شهید مدافع حرم شهرستان تنکابن از استان مازندران است که ۱۶ آذر سال ۱۳۹۴ وقتی به سوریه هجرت کرده بود تا از حرم حضرت زینب (س) دفاع کند، حین مبارزه با شقی‌ترین دشمنان اسلام خون پاکش به زمین ریخت و شهید شد.

محرمعلی ۳۳ سال در لباس سپاه خدمت کرده بود و سال‌ها به دنبال شهادت خالصانه لب مرز‌های کشورمان جنگیده و از امنیت آنجا حراست کرده بود. روز‌های آخر خدمتش بود و قرار بود بازنشسته شود. خوب می‌دانست بازنشسته‌ها را به سوریه نمی‌برند. برای همین چند ماه مانده به بازنشستگی همه تلاش خود را کرد تا لیاقت دفاع از حرم حضرت زینب (س) را نصیبش کنند. بالاخره خدا روزی‌اش کرد و مزدش را هم در همین راه گرفت و شد شهید مدافع حرم.

آنچه پیش روی شماست روایت دیدار فرزند شهید مرادخانی است با سردار حاج قاسم سلیمانی که اینگونه روایت می‌کند:

*درخواست همراه حاج قاسم از من

وقتی قرار شد حاج قاسم بیاید دیدن خانواده شهدای مدافع حرم، ما اطلاع نداشتیم. فقط مراسمی گرفتند و خانواده‌ها را سمت حسینیه‌ای راهنمایی کردند. وقتی خواستیم وارد شویم حس کردم گارد امنیتی شدیدی محوطه را مراقبت می‌کنند. کارت‌های ورودمان را نشان دادیم و وارد شدیم. من انتظار داشتم با آن حجم از جمعیت حداقل ۲۰ نفر همراه حاج قاسم داخل شوند، اما او همه را بیرون در گذاشته بود و تنها چند نفری که کار‌های دفتری و امور مربوط به خانواده شهدا را پیگیری می‌کردند، همراهش بودند. یک به یک سر میز‌ها می‌نشست و وقت می‌گذاشت. با آن همه مشغله و بیماری‌هایی که حتما داشت. چون کسی که دائم در جنگ است، حتما نه معده خوبی دارد و نه وقت زیادی. از نماز مغرب دیدار‌ها شروع شد تا وقتی رسیدیم خانه ۱۲ شب بود.

نزدیک میز ما که شد یکی از همراهانش که مرا می‌شناخت گفت: ممکنه چند تا میوه برای حاج قاسم پوست بکنی؟ می‌ترسم فشارش بیفتد. هر چه گفتیم غذا بخور قبول نکرد. می‌گوید اول باید با خانواده‌ها دیدار کنم، اگر وقت شد می‌خوریم.


بیشتر بخوانید


*ماجرای مدافعی که یک روز قبل از شهادت انگشتر «حاج قاسم» را گرفت

روی میز، عکس پدرم بود. حاج قاسم که نشست، میوه‌ها را تعارف کردم و شروع کرد به خوردن که نگاهش افتاد به عکس پدرم. گفت: این شهید یک روز قبل از شهادتش از من یک انگشتر گرفته بود. من او را می‌شناختم. نشانی انگشتر را هم داد. گفت: این شهید، طرح و برنامه‌ای برای یک عملیات داد که من خوشم آمد. برای همین انگشتر خودم را به او هدیه دادم. مادرم گفت اتفاقا وقتی وسایل همسرم را آوردند، یک انگشتر اضافه در بین آن‌ها بود. حاج قاسم گفت: بله همانی هست که من دادم. گفتم به دستتان برسانیم؟ حاج قاسم گفت: نه آن را هدیه دادم که بعدا مرا شفاعت کند.

صحبت‌هایی مطرح شد و سردار سلیمانی با کمال میل گوش می‌کرد. به همسر بنده گفت: شما دخترش هستید یا عروسش؟ خانمم گفت: عروسش هستم. حاجی گفت: می‌دانستی عروس از دختر برای پدرشوهرش عزیزتر است؟ قدر خودت را بدان. سپس انگشتری به خانمم هدیه داد و گفت: با همسرت استفاده کنید. این هدیه از طرف پدر شوهر شماست. بعد گفت حالا نمی‌خواهید عکسی با ما بگیرید؟ گفتیم باعث افتخار است.

*اصرار حاج قاسم برای آرزوی مخصوصش

بعد گفتند یک کاغذی بده برایت چیزی بنویسم. وقتی نوشت، روبوسی کردیم و سرش را گذاشت روی شانه من. گفت شما دعا کنید من شهید بشوم، هر چه بخواهید به شما می‌دهم. گفتم نه حاجی شما هم بروید دیگر کسی نیست. گفت: ما اینقدر سرباز برای امام زمان (عج) گذاشته‌ایم که ناراحت نباشید. بگذار ما هم به آرزویمان برسیم مثل پدرانتان. ما هم مرگ زیرکانه داشته باشیم و دعا نکنید در بستر بمیریم. گفتم: ان‌شاءالله هر چه خیر است همان می‌شود. باز اصرار کرد که بعد از نماز‌هایت برای من دعا کن. شما فرزندان شهدا هر چه دعا کنید، پدرانتان نه نمی‌توانند بیاورند. این جمله آخرش بود و از پیش ما رفت.

منبع: فارس

انتهای پیام/

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۵
در انتظار بررسی: ۰
نا شناس
۱۵:۱۵ ۱۱ دی ۱۳۹۹
مرگ و ننگ ابدی بر ترامپ
ناشناس
۱۴:۳۰ ۱۲ آذر ۱۳۹۹
از یک نفر بپرسید امروز چند شنبه است نمی داند
گمنام
۱۴:۱۵ ۱۲ آذر ۱۳۹۹
دلم تنگه حاج قاسمه، الگوی من و فرزندانم و فرزندان کشور عزیزم ایران ان شاء الله
ناشناس
۱۴:۰۴ ۱۲ آذر ۱۳۹۹
ما داریم از درد بدبختی و نداری غم می خوریم شما دلتون به چی خوشه / بقران
ناشناس
۱۳:۲۵ ۱۲ آذر ۱۳۹۹
انگشتر شهید حاج قاسم را باید بگذارن تو موزه ،این انگشتر خیلی با ارزس هستش پس باید از آن مراقبت شود
ناشناس
۱۳:۴۸ ۱۲ آذر ۱۳۹۹
موافقم
ناشناس
۱۳:۲۵ ۱۲ آذر ۱۳۹۹
هنوزم دلمون داغه،سردار..،هنوزم باور نکرديم که دیگه نیستی،ولی خداروشکر که به آرزوت رسیدی،فقط همین آرومم میکنه،شهادت واسه تو بود
رفتی و ندیدی که چي بسرمون اومد.....
ناشناس
۱۳:۰۳ ۱۲ آذر ۱۳۹۹
خوش به حال شهیدان ماکه گناه میکنیم هروز وتوبه ..............................
فدائی رهبر
۱۱:۳۷ ۱۲ آذر ۱۳۹۹
خوشا بحالت حاج قاسم. دست ما را هم بگیر و شفاعت کن سردار تو بنده خوب و با اخلاص خدا بودی.
ناشناس
۱۱:۳۵ ۱۲ آذر ۱۳۹۹
کاشکی زودتر از اینها میتوانستم از وجودت استفاده ببرم سردار دلها
قاسم
۱۱:۱۲ ۱۲ آذر ۱۳۹۹
هنوز هم رفتنت را باور ندارم سردار
ناشناس
۰۹:۳۷ ۱۲ آذر ۱۳۹۹
الله و اکبر
ناشناس
۰۹:۲۸ ۱۲ آذر ۱۳۹۹
الهی من قوربانتان بشم حاج قاسم
ناشناس
۰۹:۲۸ ۱۲ آذر ۱۳۹۹
حاج قاسم رفتی ای گاش می ماندی و این مسئولان غرب زده دولتی که کمر مردم رو دارن می شکنند جای شما می رفتند
ناشناس
۰۹:۱۶ ۱۲ آذر ۱۳۹۹
کاش ما هم یه عکس یادگاری با سردار دلها داشتیم.
روحتان شاد سردار عزیزم. برای ما و برای سربلندی ایران اسلامی عزیزمان دعا کنید.
برای شادی روحشان صلوات بفرستیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.