به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، معمولا در آستانه هر انتخاباتی دو جریان اصلی کشورمان یعنی اصلاح طلب و اصولگرا با چشم غرهای به یکدیگر خیره شده و منتظر حرکت مهرههای شطرنج در صفحه رقابت توسط حریف خود هستند، از همین رو عده ای آمدند و یک پیشنهاد تازه را مطرح کردند تا بلکه این شبه جنگ انتخاباتی در نهایت به صلح تبدیل شود ، پیشنهادی موسوم به تشکیل یک دولت فراجناحی؛ واژهای که اگرچه شاید از جذابیت برخوردار باشد؛ اما در نهایت باید دید که موافقان و مخالفان این ایده نظرشان چیست و این موضوع تا چه میزان امکان عملیاتی شدن دارد.
چندی پیش بود که حسین کنعانی مقدم در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان در بخشی از صحبتهایش از یک دولت متفاوت نام برد و گفت: معتقدم که اگر انتخابات پاک و شفاف باشد؛ باید همه جناحها در عرصه انتخابات حضور یافته و دولتی ائتلافی و مورد اقبال همه جناحها روی کار بیاید، قطعا این دولت موفقیتهای بیشتری به دست خواهد آورد، زیرا دولت وابسته به یک جناح خاص نبوده و تمامی احزاب آن را قبول خواهند داشت.
موضوعی که البته مدتها پیش هم توسط افراد متخلفی مطرح شده بود؛ برای مثال ابوالفضل موسویبیوکی، نماینده سابق مجلس هم گفته بود که «در ۱۲ انتخابات، رئیسجمهورهای مختلفی را انتخاب کردهایم و حالا بر اساس تجربه میدانیم یک رئیسجمهور اگر بتواند فراجناحی باشد، بهتر عمل میکند. اگر وابسته به یک حزب و طیف باشد، مشکلاتی در آینده دارد که پیشتر مثالش را دیدهایم. در واقع اگر فراجناحی باشد، بهتر میتواند تیمش را بچیند»
علی جمالی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران هم ایده رئیسجمهوری فراجناحی برای دولت ۱۴۰۰ را بهتر دانسته بود و عیسی چمبر هم عضو شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان هم در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، گفته بود «الان فرصت رفتن به سمت گزینهها و روشهای منسوخ شده را نداریم؛ زیرا اصطحکاک در سطوح سیاسی کشور باعث میشود که جریان اصلی کشور قفل شده و پیش نرود؛ به نظر میرسد که در این انتخابات دو گانه اصلاح طلب و اصولگرا چندان مطرح نباشد؛ به بیانی دیگر امروز مناسبات سیاسی کشور ما تغییراتی داشته و باید این تغییرات پذیرفته شود، در واقع در انتخابات آتی باید بر روی مسائل اصلی کشور یعنی کارایی و مبارزه با فساد تمرکز کنیم؛ اینها مسائلی هستند که ممکن است یک نامزد اصولگرا قابلیت حل و فصل آنها را داشته باشد؛ در نتیجه ما نباید این شکل از قبیله گرایی را در انتخاباتهای مختلف دامن بزنیم، زیرا پاسخگوی نیازهای کشور نخواهد بود.»
تا اینجای کار به نظر میرسد که همه چیز پذیرفته شده است و دولت فراجناحی ورای اینکه اسم جذابی دارد موافقان بسیاری را هم از آن خود کرده است؛ اما این تمام ماجرا نبود؛ چرا که وقتی به سراغ سایر شخصیتها رفته و نظر آنها را در این باره جویا شدیم مطالب دیگری شنیدیم.
علی محمد نمازی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی به باشگاه خبرنگاران جوان گفت: یکی از کارکردهای هر حزب موضوع انتخابات است؛ از همین رو نیز هیچ حزبی بر سر یک نامزد با رقیب خود توافق نخواهد کرد، ناگفته نماند که وزن دو جریان اصلاحات و اصولگرایی هم با یکدیگر برابر نبوده و جناحها از نظر تعداد طرفداران هم با یکدیگر متفاوت هستند؛ از همین رو زمانی که میخواهند به سراغ یک نامزد بروند موضوع اندازه گیری اهمیت پیدا میکند.
نمازی افزود: برای مثال ما ممکن است بگوییم که ۶۰ درصد آرا متعلق به اصلاحات است؛ حالا ما باید چه کسی را روی کار بیاوریم که ۶۰ درصد از گرایش او به سمت جریان اصلاح طلبان باشد؟ در اینجا به توافق رسیدن سخت است؛ ناگفته نماند اینکه اصلاح طلبان و اصولگرایان بر سر یک نامزد باهم به توافق برسند، بر خلاف طبیعت دموکراسی و انتخابهای آزاد است؛ بنابراین در حالتی که هر دو جناح میتوانند نامزد داشته باشد اصولا هر جناحی باید از نامزد مورد نظر خودش حمایت کند؛ کمااینکه ما در درون جریان خودمان هم بر سر حمایت از یک نامزد باهم اختلاف نظر داریم، چه برسد به اینکه دو جناح بخواهند با هم ائتلاف کنند.
علاوه بر این وهاب عزیزی فعال سیاسی اصولگرا هم گفته است: یکی از بدیهیترین الزامات هر انتخاباتی وجود رقابت جدی بین جریانها و گروههای سیاسی است. به فرض محال اگر دو جریان چپ و راست بخواهند ائتلاف کنند، در این صورت با چه کسی رقابت کنند؟ علاوه بر این هر جریان سیاسی بر اساس یک سری باورها، دیدگاهها و سلایق سیاسی شکل گرفته و توسعه پیدا میکند که آن را از دیگران متمایز میکند.
احمد شریف عضو شورای هماهنگی جبهه اصلاح طلبان هم فرد دیگری بود که در این باره به باشگاه خبرنگاران جوان گفت: این امر با ذات فعالیتهای سیاسی هم خوانی ندارد و طبعا هر جناح و گروه سیاسی یک مانیفست یا مرام نامه برای خود دارد که راهبردها، خط مشیها و برنامههای خود را در آن مرامنامه گنجانده و در تلاش است تا این برنامهها را عملیاتی کند؛ البته در نهایت این مردم هستند که بنا بر ذات دموکراسی افراد را انتخاب خواهند کرد.
او در ادامه گفته است که این امر در همه دنیا هم وجود دارد، چون ما یک نظام سیاسی منبعث از مدرنیته را طبق قانون اساسی پیش بینی کرده ایم که باید به لوازم آن تن بدهیم و یکی از آن لوازم هم اصل رقابت است، حال اینکه بخواهیم رقابت را کنار بزنیم و تفاهمی عمل کنیم انتخابات را از درون تهی خواهد کرد و منجر به سهم خواهی خواهد شد، به بیانی دیگر در صورت انتخاب یک فرد به اصطلاح فراجناحی هر یک از جناحها به ورطه سهم خواهی خواهند افتاد و موفقیتی نصیب کشور و آن فرد منتخب نخواهد شد و چنین شخصی تمام زمانش را باید صرف ایجاد تفاهم بین افراد دولت خود و رفع تعارضات کند. دوستانی که چنین ادعایی دارند در ابتدا باید افراد مد نظر خود را معرفی کنند؛ زیرا افراد فاقد گرایشهای سیاسی شایستگی لازم برای احراز سیاسیترین پست سیاسی کشور را ندارند، زیرا چنین فردی باید حتما در دورهای در کوران فعالیتهای سیاسی کشور قرار داشته و یک عقبه اجتماعی قوی داشته باشد.
اگرچه صحبتی که احمد شریف به آن اشاره کرد را حسین کنعانی مقدم اینطور پاسخ داده است که چنین افرادی وجود دارند، اما متاسفانه نامشان مطرح نیست و این مشکل اساسی است که ما در انتخابات به دنبال یک فرد اصلح نیستیم و اگر هم باشیم مقبول نیست؛ در حال حاضر یک نامزد اصلحِ مقبول امری است که باید به آن توجه شود؛ اما بسیاری در این باره مصداقهایی شناخته شده را مثال زدند.
برای مثال حجت الاسلام و المسلمین شیخ قدرت الله علیخانی نماینده ادوار مجلس در گفتوگویی؛ علی لاریجانی را یکی از چهرههای فراجناحی خوانده و گفته است که لاریجانی یک چهره ملی مستقل و دارای چارچوب فکری مشخص است که نشان داده توان و ظرفیت تعامل بالایی در حوزه سیاست دارد؛ به طوری که چتر مدیریت وی در مجلس بر طیف های سیاسی مختلف گسترده بود و طیف های مختلف سیاسی از رویکرد ملی و رفتار فراجناحی ایشان در مدیریت مجلس رضایت داشتند.
محسن کوهکن کارشناس مسائل سیاسی هم با فراجناحی خواندن ولایتی گفته است که آقای ولایتی به هیچوجه نگاه جناحی، گروهی و طیفی ندارد و اگر بخواهد که نامزد ریاست جمهوری شود، میتواند یک نامزد فراجناحی باشد که این یک ویژگی بسیار مهمی است. این مثالها اما شاید یک مصداق عینی تر هم داشته باشد؛ مصداقی که مردم ما چند سال پیش به عنوان دولت فراجناحی آن را تجربه کرده و ماجرا زمانی جالب میشود که بدانیم تجربه یک دولت فراجناحی برای مردم ما چندان هم ناشناخته نیست.
پیش از این؛ از اصطلاح دولت «فراجناحی» برای دولت حسن روحانی استفاده می شد و حامیان او با این نام دولتش را بر سرکار آوردند؛ ادعایی که البته شاهد مثالهای بسیاری هم داشت. برای مثال محمود واعظی رئیس دفتر رئیسجمهور با بیان اینکه دولت دوازدهم متعلق به جناح خاصی نیست، تاکید کرد: تلاش بر این بوده که هر دو دولت آقای روحانی فراجناحی باشد و شایستگان و هر کسی که مشی اعتدالی دارد از هر تفکری در دولت حضور داشته باشد.
علاوه بر این در تیر ۹۶ رئیس جمهور با اشاره به اینکه دولت دوازدهم دولتی فراجناحی خواهد بود، گفت: شیوه و تفکری که از مردم رای گرفته باید در اولویت و سرلوحه دستگاههای اجرایی در سراسر کشور باشد. اما آیا به راستی دولت او مصداق خوبی در این زمینه بود و توانست به شعارهایش در این باره جامع عمل بپوشاند؟
صادق زیبا کلام استاد دانشگاه تهران در این باره گفته است: «فراجناحی» و «فراجناحی عمل کردن» بیش از آنچه یک واقعیت جدی سیاسی باشد، بیشتر یک «ژِست» سیاسی است؛ چرا که در عمل اساساً چیزی به نام «فراجناحی» نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد. راه دور نرویم، همین دولت «تدبیر و امید» خودمان را نگاه کنیم. آیا به راستی میتوان گفت که اعضای آن تا به اینجا بر اساس ملاک و معیارهای «فراجناحی» انتخاب شدهاند و دولت «فراجناحی» دارد عمل میکند؟
پاسخ آن عملاً خیر است. معنای دقیق «فراجناحی» آن است که یک جناح، یک حزب و یک گروه مشخصی که در جریان انتخابات به قدرت رسیدهاند، اعضای دولت را از میان خودشان بر نمیگزینند و بنابر دلایلی اعضای کابینه را از میان جناحها و احزاب یا گروههای دیگر برمیگزینند؛ این سادهترین تعریف فراجناحی است. آیا در عمل در خصوص دولت آقای روحانی این گونه بوده است؟ پاسخ یقینا خیر است. همه افرادی که تا اینجا چه برای هیأت دولت و چه برای پستها و سمتهای دیگر تعیین شدهاند، هیچ کدامشان به معنای دقیق و اخص کلمه «فراجناحی» نیستند.
محمد عبدالهی کارشناس مسائل سیاسی هم در این باره بیان کرده که «یکی از شعارها و وعدههایی که حسن روحانی، پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری مطرح کرد فراجناحی بودن دولت بود، اما کنشها و رفتارهای سیاسی رئیس جمهور نشان می دهد فراجناحی عمل کردن بیش از آنکه یک واقعیت سیاسی باشد، بیشتر یک «ژست» سیاسی است. دعوت دولت روحانی از محمدعلی نجفی برای حضور در جلسات هیات دولت موید این مطلب است؛ در حالی که محمدباقر قالیباف شهردار اسبق تهران به دلیل اختلافات سیاسی با دولت یازدهم از حضور در جلسات هیات دولت محروم بود؛ تا جایی که حتی تلاشها و رایزنیهای گاه و بیگاه اعضای شورای شهر هم نتوانست شهردار را راهی جلسات هیات دولت کند.»
وهاب عزیزی تحلیلگر سیاسی گفت: یکی از دلایل مطرح شدن ائتلاف اصولگراها با اصلاح طلبان شاید ضعیف شدن پایگاه اجتماعی اصلاحات باشد که یک بحث انحرافی است؛ البته درست است که مردم نسبت به دو جریان سیاسی مذکور اعتماد سابق را ندارند و این امر موجب شده که مشارکت در انتخابات کم شود؛ ولی راه حل و چاره کار در ائتلاف اصولگراها با اصلاح طلبان نیست.
تحلیلگر مسائل سیاسی بیان کرد: برای دمیدن روح نشاط به عرصه سیاسی؛ گرم کردن تنور انتخابات و رسیدن به مشارکت قابل قبول، بازنگری در ساختار سیاسی کشور و باز کردن فضای فعالیت برای جریانهای دیگر چاره کار است. گروههای سیاسی زیادی را داریم که در زیر چتر اصولگرایی و اصلاح طلبی جمع نمیشوند، ولی کلیه شرایط لازم برای فعالیت مشروع در چارچوب قانون اساسی کشور را دارند. این گروهها چند سالی هست که تصمیم دارند جریان سومی را در کشور راه بیاندازند، اما هربار که اعلام حضور میکنند خیلی سریع به خارج از رقابتها راهنمایی میشوند.
در پایان باید گفت شاید بهترین رویکرد در این زمینه دولتی باشد که نه در شعار بلکه در عمل پس از به قدرت رسیدن به مثابه سرپرست یک خانواده همه اعضا جامعه و احزاب را محترم شمارده و به تمامی آنها و مطالباتشان با یک چشم نگاه کند؛ رویکردی که نه به واژههای جذاب نیاز دارد و نه به بحث و جدلهای طولانی؛ بلکه تنها به عِرق این فرد به جامعه و مردمش باز می گردد.
فاطمه تورانلو
انتهای پیام/
خلاص.
واقعا برا جنگ زده ها موسوي از صدام بدتر بود
اصلاحات هرگز
دولت انقلابی آری
دولت انقلابی و عملگرا حتما
درگیر وعده های آزادی،اینترنتو.. نشنین. کسی که سطح وعده هاش همیناست حین ریاستش نمیتونه اقتصادمونو درست کنه
متاسفانه کشور براساس سیاسی کاری و وادادگی و یا در مقابل براساس احساسی وافراطی گر طی این ۴۱ سال اداره شده است. ضمنا نسل دهه اول انقلاب کشور را مصادره نکنند و به نسل های جوان واگذار کنند.
مسئله استخدام فارغ التحصیلان دانشگاه پیام نور در سپاه پیگیری کنید.
چرا نباید استخدام بشوند
چرا از دانشگاه آزاد استخدام میکنن
چطور نهاد انقلابی هستید که این قوانین میزارین
دانشجو های پیام نور که تو اسرائیل درس نخواندن
واقعا متاسفم برای اونایی که این قوانین میزارن
لطفا پیگیری کنید
تنها راه جلو گیری از این امر کاندیدا شدن رییسی یا احمدینژاد است که ظاهرا یکی با عدم شرکت و دیگری با رد صلاحیت حضور پیدا نخواهند کرد و بدتر از روحانی دیگری در راه است
کسانی که در یک قوه جواب ندادن
نامزد قوه بعدی نکنیم
شاید بهتر باشه.
یا لینکه یک چوپان پیدا کنید. بدید. بدست اون
به یاری خداوند و هوشیاری مردم عزیز ایران :
فقط و فقط انقلابی
فقط و فقط انقلابی
فقط و فقط انقلابی
هرکدوم بیان یه جور مردم رو بدبخت میکنن
واقعا باعث تاسف و ناامیدیه یه فرد لایق در ابن مملکت پیدا نمیشه واسه رییس چمهوری
همه نالایقها به صف شدند از اصلاح طلب و اصولگرا
ولا به نظر من دولت نباشه بهتره چون وقتی هیچ مقامی در هیچ نهادی پاسخگویی اعمالش نیست دولت باشه یا نباشه تاثیری نداره در امور کشو،ر همون کارمندان عادی کارشون را انجام میدن
دولت عدالت طلب میخواهیم مردمی انقلابی و مجاهد
فقط احمدی نژاد
هر دو جناح را یه گوشمالی حسابی خواهیم داد!
شاید بهترین اسم برای دولت بعدی !
چون صاحب کشوری میشه که از قبل تمام زیر ساختهاش نابود شده و سوخته !
انشاءالله و به حول قوه الهی و مدد الهی دولت آینده دولتی است کاملا مردمی و به منفعت مردم از هر لحاظ بر پایه های عدل و عدالت بدون تبعیضگریها و سخاوتمندانه اسلام ناب محمدی ص که تمامی سطوحش را مدیران و مسئولان خردمندان بصیر سخاوتمند عدل و با انصاف بدون تبعیضگریهای جناهی تشکیل خواهند داد و اصلا ربطی نه به جناه اصلاح طلبان دارد و نه ربطی به جناح اصولگرایان دارد اونها باید خودشان را با این دولت مردمی عادل عدالت گستر بدون تبعیضگریهای مختلف همراه و همگام کنند تا مشکلات داخلی و خارجی با خردورزی عادلانه حل و فصل و با قدرت پیشرود نظام یکپارچه اسلامی اسلام ناب محمدی ص
والسلام و صلوات التماس دعا و التماس تفکر .