به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ذخایر خونی کشور در وضع قرمز! هفته گذشته این خبر کوتاه چنان کادر درمان و خانوادههای بیماران را نگران کرد که سازمان انتقال خون به سرعت فراخوان داد و از مردم خواست مثل همیشه برای اهدای خون پیشقدم شوند.
اینبار هم مردم نوعدوست ایران کاری کردند کارستان، آنهم تنها با صدور یک فراخوان! اهداکنندگان با حفظ پروتکلهای بهداشتی به مراکز انتقال خون مراجعه کردند تا ذخایر خونی کشور به حالت عادی بازگردد. یکی از این افراد «محمد طاهر تاجوانچی» پای ثابت اهدای خون در کردستان بود. او با ۵۸سال سن تا به حال ۱۴۵ بار خون اهدا کرده و معتقد است رمز سلامتیاش همین اهدای خون است. همه او را بهعنوان رکورددار اهدای خون در کردستان میشناسند، البته این تنها فعالیت داوطلبانه محمد طاهر نیست و او بهعنوان داوطلب امداد و نجات کوهستان، امید همه درراهماندگان در ارتفاعات صعبالعبور سقز هم هست.
سقز، سال ۱۳۵۸. عمر زیادی از انقلاب نگذشته بود. شهر هر روز میدان جنگ و درگیری بود و خیابانها با خون قربانیان این درگیریها سرخ میشد. نیاز بیمارستانها به منابع خونی بهحدی بود که افرادی با خودروهای سیار در شهر میچرخیدند و از مردم برای اهدای خون دعوت میکردند: «آن وقتها من ۱۶-۱۷ ساله بودم.
خیلی جثه درشت و تنومندی نداشتم، اما بهحدی آن وقتها به خون نیاز بود که دیگر کسی به این شاخصهها توجهی نمیکرد. اولین روزی که برای اهدای خون به بیمارستان امام خمینی (ره) سقز رفتم، جمعیت زیادی در بیمارستان به این سو و آن سو میرفتند. پرستارها سراسیمه و هراسان فریاد میزدند خون نیاز است.
هر که از راه میرسید و اعلام میکرد داوطلب اهدای خون است سریعا با راهنمایی بهیاران و پرستاران به بخش انتقال خون برده میشد. آن سالها خبری از تجهیزات مدرن امروزی برای اهدای خون در مراکز درمانی و بیمارستانی نبود. از آنچه میدیدم متحیر بودم. در اولین تجربهام ۵۵۰ سیسی خون از من گرفته شد و این آغاز راهی بود که تا به امروز ادامه دارد.»
جان برادرزادهام را نجات دادم
محمد طاهر از آن سال تا به حال ۱۴۵ بار خون اهدا کرده، هر فصل ۴ مرتبه و این روزها در آستانه اهدای خون برای صدوچهل و ششمین مرتبه است. بنابر اعلام سازمان انتقال خون هر واحد خون اهدایی میتواند جان سه انسان را نجات دهد. یک حساب سرانگشتی نشان میدهد محمد طاهر تاجوانچی تاکنون ۴۳۵ نفر را نجات داده است.
جالب اینکه حتی پسر برادرش هم در میان این نجاتیافتگان بوده است: «۱۰سال پیش بود، پسر برادرم به همراه همسر و فرزندانش درمسیر سقز – ارومیه، به دنبال تصادف اتوبوس با یک دستگاه وانت که ورقهای آهنی را حمل میکرد بهشدت زخمی شد. بعد از برخورد اتوبوس با نیسان ورقهای تیز آهن تا صندلی چهارم اتوبوس را شکافته و برادرزادهام در این سانحه تا مرز قطع پا پیش رفت.»
همین که خبر این حادثه و نیاز شدید برادرزادهاش به خون را میشنود به سرعت راهی ارومیه میشود: «برادرزادهام در آن ساعت نیاز به خون داشت و در بیمارستان ذخایر خونی کافی نبود.
بیشتر بخوانید
به سرعت خود را به ارومیه رساندم و قبل از هر کاری حتی دیدن برادرزادهام از آمادگیام برای اهدای خون خبر دادم و این کار با سرعت بسیار انجام شد.
آن شب جان برادرزادهام با خونی که من اهدا کرده بودم نجات یافت حتی جراحی پا نیز با موفقیت انجام شد، هرچند بعد از مدتی به علت عفونت پا مجبور به قطع عضو شدند.»
یکی از رموز اصلی اهدای مستمر خون محمد طاهر، ورزش کردن و حفظ سلامت تن و جان او بوده و هست. امر مهمی که کمکم او را به یکی از کوهنوردان حرفهای سقز تبدیل میکند. «۲۷سال پیش بود که در میان فعالیتهای کوهنوردی با تیم امداد و نجات کوهستان سقز آشنا شدم. بعد از آشنایی با این تیم در دورههای آموزشی و تخصصی امداد و نجات کوهستان شرکت کردم و بعد از فراگیری این دورهها و کسب مدارک لازم در این بخش مشغول شدم.»
امدادرسانی به کولبران یخزده
مسیرهای صعبالعبور کوهستانی، وجود مناطق پاکسازی نشده از مینهای دوران جنگ، مصدومیت کولبران در مناطق کوهستانی و تعداد بالای مجروحان و درراهماندگان و نجات آنها در این نقاط، انگیزه اصلی محمد طاهر برای تقویت فعالیتهای داوطلبانهاش است: «تیم ۷ نفره ما، این مسیرها را کامل میشناسد، حتی به خوبی خبر از مناطق پاک نشده از مین دارد، اما کوهنوردان غیربومی یا کولبران بیاطلاع، قربانی مین میشوند.»
یکی از تلخترین خاطرههای محمد طاهر بهسال گذشته برمیگردد. وقتی که دو نفر از یک تیم هفت نفره کولبران درگیر بوران و برف شدند: «این تیم ۷ نفره از کولبران هنگام عبور از نوار مرزی سرشیو سقز در نزدیکیهای روستای سیف گرفتار برف و بوران شدید میشوند.
دو تن از آنها درحالیکه بوران بهشدت میوزد راه را گم میکنند و به سمت رودخانه یخزده پیش میروند، بیاطلاع از اینکه روی یخهای رودخانه پا گذاشتهاند. ناگهان یخها میشکنند و داخل آب میافتند. با سختی و مشقت خود را بیرون میکشند، اما لباسهای خیس و سرمای شدید مانع از ادامه راه توسط آنها میشود.»
۵ عضو دیگر تیم وقتی دوستان خود را پیدا نمیکنند به سمت روستا حرکت میکنند. به روستا که میرسند خبر این مفقودی را از طریق تلفن به نیروهای امدادی اعلام میکنند.
از سوی دیگر خودشان برای کمک به دوستان درراهمانده به همراه روستاییان تازه نفس، راهی میشوند، اما برف و بوران شدید، آنها را زمینگیر میکند: «ساعت ۱۱ ظهر از این خبر مطلع شدیم و همراه ۶ نفر از امدادگران کوهستان با ماشینآلات امدادی ارتش و هلالاحمر به سمت منطقه حرکت کردیم.
ساعت ۱۱ شب به منطقه رسیدیم. هوا تاریک بود و کولاک و برف به شدت میبارید و تیم امدادی را زمینگیر کرد. آن شب نتوانستیم به یاری این دو نفر برسیم، اما فردا صبح به راهمان ادامه دادیم، خودروی برفروب ارتش در جلو جاده را پاک میکرد و ما پشت سر آن حرکت میکردیم.
از ۱۵ کیلومتری روستا به خاطر حجم زیاد برف، امکان ادامه راه با خودروها نبود به خاطر همین مجبور شدیم ادامه راه را پیاده طی کنیم و بعد از یک مسیر طولانی این دو کولبر را درحالی پیدا کنیم که متاسفانه یک نفر از آنها به خاطر یخزدگی جان خود را از دست داده بود و نفر دیگر که نتوانسته بود دوست و رفیقش را در آن شرایط تنها بگذارد پیکرکولبر یخزده را در آغوش گرفته بود مبادا حیوانات درنده آسیبی به او بزنند.»
محمد طاهر تاجوانچی یکی از خیرین شهر سقز هم هست. او به واسطه ارتباط با بازاریان سقز و اعتباری که میان آنها دارد سالانه کمکهای قابل توجهی را به نیازمندان مناطق محروم سقز میرساند. به واسطه همین فعالیتها او امروز مسئول مشارکتهای خانه هلال جمعیت هلالاحمر در سقز است.
منبع: شهروند
انتهای پیام/