سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

عکس های قدیمی و نوستالژی که به دل خاطرات چنگ می‌زند

در این گزارش، مجموعه دیگر از تصاویری که یادآور خاطرات شیرین سال‌های گذشته هستند را ملاحظه می‌کنید.

به گزارش خبرنگار حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، خیلی از ما وقتی به ایام گذشته فکر می‌کنیم دلمان برای اشیا و بازی‌های دوران کودکی مان تنگ می‌شود. روز‌هایی که خبری از کرونا، مرگ و میر‌های روزانه و اتفاقات تلخ دیگر نبود و ما بدون ترس و با نهایت شادی دلمان به بازی‌های هفت سنگ، وسطی، بالابلندی و زنگ تفریح‌های مدرسه خوش بود.

قطعا دیگر نمیتوان زمان را به عقب برگرداند و در همان لحظات خوش درجا زد، اما میتوان با دیدن تصاویر شیرینی آن روز‌ها را زنده کرد و با صدای بلند گفت "یادش بخیر".


بیشتر بخوانید؛ تصاویری جالب از نوستالژی‌های جذاب و خاطره انگیز 


در ادامه تعدادی از این تصاویر را ملاحظه می‌کنید:

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۹۸
در انتظار بررسی: ۰
محمود
۰۹:۵۰ ۱۲ مهر ۱۳۹۹
عالی ....
ناشناس
۰۸:۵۰ ۱۲ مهر ۱۳۹۹
عااااااالی
mehr
۱۵:۰۶ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
اولش باید بگیم هییییییییییی ! یادش بخیر ! یادش بخیر تنها فایده نداره .... با بیشتر عکسها خاطره ای نزدیک دارم.
بین نسل های شصت با بقیه نسل ها خیلی فاصله هست ... وقتی با آب و تاب از خاطرات داری برای بچه ده نودیت حرف میزنی با تعجب نگات میکنه ! که این چرا یک خاطره به این سادگی رو اینجوری داره تعریف میکنه .... هیچ وقت نمیتونن درک کنن اون دوران رو.
ناشناس
۱۴:۰۲ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
قربون قدیم همه چیزش خوب بود صفاعشق محبت همدلی زیادبوددوران قدیم
محمد
۱۵:۵۱ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
فقط همین ها مهم بود؟ علم دانش تکنولوژی صنعت ارتباطات پزشکی و ... که هیچ پیشرفتی نداشت چه؟ بد نیست به این ها هم توجه بشه.
ناشناس
۰۸:۵۰ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
قناعت ثروتی است که پایان ناپذیر است.
زندگی با تلاش، صبر و قناعت و ساده زیستی راحت ترین نوع زندگی است. ما با خدا همه چیز داریم و بدون او هیچ نداریم.
رضا
۰۷:۴۸ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
دوستان توجه کنید که
چهره امروز از آیینه فردا خوش است
این روز ها هم خورشید می تابدو سحرگاهان هستند وبهارو پاییز می آیندومی روند اگر دیروز بچه بودیم امروز بچه هایمان را داریم و مشکلات هم همیشه بوده اند تنها چیزی که روزها ولحظه ها را خاطره می کند محبت و عشق به یک دیگر است پس بیاییم وبا محبت به همدیگر امروز رانیز برای فردا خاطره کنیم .
محمد
۰۵:۳۵ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
سلام ما ک تو روستا هستیم هنوز اون کپسول گاز بخاری نفتی داریم استفاده میکنم از خدامون هم هست گاز زود بیاد اینها خاطره شه واسه نفت نریم تو صف تو دل زمستون
ناشناس
۰۲:۱۲ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
چقد دلتنگ کننده رفتم به 40 سال پیش
ناشناس
۰۲:۰۱ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
فقط اونی که سوزن میکردیم زیر پوست سر انگشتمون
وااااای خدا چه دورانی داشتیم
هادی حرف حق
۰۱:۴۲ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
کاش قدیم بود با اینکه جنگ بود یه صفایی داشت ولی الان همه درگیرن
ناشناس
۰۱:۰۶ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
خیلی عالی بود
ناشناس
۲۳:۳۴ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
عالی
بی نام
۲۳:۲۲ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
خدااااااااااااااااااااااااااااااااا
Hassan
۲۳:۱۸ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
با اینکه دلم گرفت ولی یادش بخیر چه روزهایی داشتیم
ناشناس
۲۲:۲۶ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
الان تنها داریم عذاب میکشیم
ناشناس
۲۲:۲۵ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
به اون توپا میگفتن شیطونک درسته؟؟؟توپ ژله ای کوچیکا میزدیم به دیوار برمیگشت
ناشناس
۲۰:۳۴ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
توپ جیری هم می گفتند
Ali
۲۲:۲۲ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
سلام
برای ما سیستان و بلوچستانی ها، اون عکس سیلندر 11 کیلویی گاز خاطره نیسته و همواره با کمبود گاز مواجه ایم. هنوز با همون سیلندرها گاز داریم و استفاده میکنم
ناشناس
۲۲:۲۱ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
دلللللللم واسسسسسه کلمنه اون روزا اون صفا و صمیمیت تنگ شده انگار اون روزا دود شده رفته ... نداشتیم ساده بودیم ولی شاد و صمیمی بودیم.
ناشناس
۲۲:۱۳ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
یادش بخیر.یهو رفتم توی بچگی.دلم به درد اومد
یک دهه ۵۰ شصتی
۲۱:۴۹ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
ما هنوز آن خردکن دستی رو داریم و باهاش قطعات هویج یا حلوا برش میزنیم! منتها مال ما قدیمیتره، دسته چوبی داره:))
سجاد
۲۱:۳۷ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
دلم گرفت ای خدااااا.
ناشناس
۲۱:۳۳ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
خیلی جالب وخاطره انگیزبود!بازهم منتشرکنید
حیدر
۲۱:۳۳ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
من خودم دهه هشتادیم ولی به جز سه چارتا بقیه همرو تجربه کردم. اون دهه هشتادی هایی که شما میگین تو شهر های بزرگن نه تو روستاها و شهر های کوچیک
ناشناس
۲۱:۱۵ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
یادش بخیر
ناشناس
۲۱:۰۸ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
چی فکر میکردیم چی شد؟
به یاد همه بچه های دهه شصت
ناشناس
۲۰:۳۴ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
سلام، همیشه توی زندگیم سختی کشیدم. گذشته من دوران طلایی زندگیم نبوده، الان هم خوب نیست. کاش خدا آینده مو خوب کنه. منظورم از خوب بودن نداشتن مشکلات نیست، بلکه بودن ادم های خوب و مومن کنارته که اذیتت نکنند و باهاشون در مقابل مشکلاتت بایستی. مهم نیست که پول داری یا نه، زرق و برق ها مهم نیستن. آدم های کنارت مهمن.
mehr
۰۱:۰۴ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
تو کجایی دوست من ؟ کاش یکی رو تو زندگی همانند تو رو کنارم داشتم..
ناشناس
۲۰:۱۷ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
خیلی ها هنوز وضع زندگیشون( یخچالشون/ سیلندر گاز/ فضای داخل خونه/اسباب زندگی و ....... همونهاست. انگار شما از زندگی مردم خبر ندارید.
ناشناس
۱۹:۴۷ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
یادشون بخیر، هنوز چیزهایی ازآن ایام درخانه ها باقی مانده!؟!
بچه های دهه های اخیر، جز بدبختی وخجالت پدر ومادر وحسرت وسختی واعصاب داغون که اکثرا بزرکترها برآنها وارد کردند، خاطرات خوبی در ذهنشان ندارند!؟!
الهه
۱۹:۴۰ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
کجاش خوب بود همش فقر وبدبختی الان به اون ها استرس وافسردگی اضافه شده از کرونا نمیریم بمب اتم ما رو نکشه ماشینی که از تو کوچمون باسرعت 120 تا رد میشه ما رو میکشه خخخخخدددداااااااا استرس حالم بده
Omid
۱۹:۲۵ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
چه سختی هایی بیشتری کشیدیم حالا از دست زن ها ی امروزی باید بکشیم ....خدایا من را بکش دیگه.
نوید
۱۹:۲۲ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
یادش بخیر سر مداد که پاکن بود میکردیم تو دهن..هواپیما تو اتاری بود یه دسته داشت مثل خلبانی بود.سوزن باهاش همین کار میکردیم حالت شعبد بازی بود..خود کار پوست پرتغال اینکار میکردم.واقعا دوران قدیم درسته تکنولوژی پیشرفته نبود یه صمیمیت خوبی داشت همسایه از همسایه بغلی باخبر بود نه الان
فاطمه 1999
۱۹:۲۱ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
ما هم یدونه از اون سفره ها داریم... یادش بخیر
ناشناس
۱۹:۱۵ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
چقدر بدبخت بودیم ساده لوح چند سال دیگه دوباره همین لحظه ها برای ما خا طره می شوند
ناشناس
۱۹:۱۴ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
من ارزو داشتم یکی از اون دمپاییا داشته باشم ولی هیچ وقت نشد اخه گرون بودن ما فقط پلاستیکی میتونستیم بخریم
داود
۱۹:۰۸ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
سلام
تشکر یادش بخیر
سرکار خانم فرهمند معلم مهربان اول دبستان سادات تهران خیابان ظهیرالسلام سال تحصیلی ۶۱-۶۲ .امیدوارم هرجا هستید سلامت وموفق باشید .
ناشناس
۱۹:۰۶ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
یادش بخیر
ناشناس
۱۹:۰۱ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
یادش به خیر
چه روزهای قشنگی داشتیم
محمدارمان جوینی
۱۸:۵۶ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
من خیلی دستدارم زمان شما را داشته باشم
امید
۱۸:۴۵ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
درود بر شما خسته نباشید تنها خبر واقعی ‌و لذت بخشی که من دیدم این عکس ها بود
ناشناس
۱۶:۱۳ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
واقعا که عجب حرفی می زنید.
ناشناس
۱۸:۴۰ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
عالی بود یاد دهه های شصت و هفتاد افتادیم، کسایی که اینا براشون خاطرست، الان دارن کم کم پیر میشن
ناشناس
۱۸:۳۷ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
هممون میگیم یادش بخیر چی بود اون موقع ولی راضی نیستیم یک ساعت اون چیزا رو تحمل کنیم چون اگر سخت هم بود گذشت ولی آرامش بر اعضای خانواده حکمرانی میکرد مادرامون کوه صبر بودند واون شرایط تحمل می کردند ولی الان خدایی
کدوم دختری می تونه تو شرایط اون موقع زندگی کنه شرایط الان هست همه امکانات هست بازم میگیم کمه
از زمانی که اینترنت اومد وسوادش نیومد زندگی ها از هم پاشید چشم هم چشمی خانم ها وچشم چرونی اقایون زندگی ها رو بهم ریخت
حسین
۱۸:۰۳ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
ما کرسی و یخچال و کپسول گازو هنوز تو روستا داریم استفاده میکنیم چرا نوستالژیش میکنی باشگاه جان
ناشناس
۱۸:۰۰ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
یاد باد ان روزگاران،یاد باد
ایت
۱۷:۵۲ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
شما با اینا خاطره دارین ما هنوز وسایلمونه
ناشناس
۱۷:۴۲ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
واقعا روزای سختی بود،هرکس میگه یادش بخیر الکی میگه، یک ساعتم حاضر نمیشن با اون امکانات زندگی کنن
امیر
۱۷:۲۷ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
یادش بخیر چه روزگار هایی داشتیم
چی بودیم و چی شدیم
بازم میگیم خدایا شکرت بدتر از این نشه
ناشناس
۱۷:۲۵ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
روزبروز بي تحرك تر
روز بروز ماشيني تر
ناشناس
۱۶:۲۱ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
البته بهتر اخه مگه بده امکانات و رفاه و اسایش.
ناشناس
۱۷:۰۸ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
کاش میشد زمان به عقب برگرده
ناشناس
۱۶:۲۲ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
واقعا حرفایی می زنیدا اخه اون زمان که مشکلات بیشتری وجود داشت نه امکاناتی نه پیشرفتی اخه چرا الکی این حرف رو می زنید.
ناشناس
۱۷:۰۶ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
خیلی جالب و خاطره انگیز بود واقعا چقدر زود دیر میشود
ناشناس
۱۶:۲۳ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
اخه کجاش جالب و خاطره انگیز بود.
ناشناس
۱۷:۰۴ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
يادش بخير
واقعا روز بروز داريم تاز طبيعت و محيط زيست دورتر ميشيم و ماشيني تر ميشيم
ناشناس
۱۶:۲۴ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
اتفاقا درستش همینه که امکانات بیشتر و به روز تری بیاد و مردم در اسایش و رفاه بیشتری باشند نه مثل اون موقع که پیشرفتی وجود نداشت من موندم چطور زندگی می کردید.
رخساره
۱۶:۴۹ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
یادش بخیر چه زود گذشت. پیر شدیم
شهاب
۱۶:۴۶ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
ما هنوزم داریم روی اون سفره که عکسشو گذاشتین غذا میخوریم...میشد عکسشم میذاشتم :(((
هدیه
۱۹:۱۶ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
وای چه باحال
*
۲۱:۱۷ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
عامو شما دیگه چقدر سفره نگهدارین خخخ
ناشناس
۲۲:۰۷ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
اتفاقا ما هم داریم جنسش فوق العاده ست کلی سفره خریدیم همه خراب شدن این هنوز سالم مونده
norsa
۰۹:۲۰ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
عامو شما دیگه چقدر سفره نگهدارین :/
ناشناس
۱۶:۱۶ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
یادش بخیر اینها همه ازنسل سوخته دهه ۵۰و۶۰و۷۰
ناشناس
۱۸:۵۶ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
60 تی ها بدبخخخخخت
رضا
۱۹:۰۴ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
اگه اینا نسل سوخته بهش میگن دلار ۲۹۹۰۰ که نداشتن
ناشناس
۱۶:۱۴ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
فقط میتونم بگم یادش بخیر
ناشناس
۱۶:۰۹ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
دمت گرم
با دیدن این عکس‌ها کلی گریه کردم
چه قدر عشق و صفا بود
دهه شصتی
۱۶:۰۶ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
پوست پرتقال و لوله خودکار بیک (یادش بخیر )
ناشناس
۱۶:۰۵ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
من هنوز از اون صندل ها دارم
من
۱۶:۰۴ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
آه دلم گرفت ...
ناشناس
۱۶:۰۱ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
آخی چه عشقی داشت قدیما مهمترین عشقش این بود نمی دانستیم دورمون چه خبره کشورهم یک حال دیگه ای داشت همه چیز ارزون بود ادم بیشتر از حالا کشورش رو دوست داشت صفا بود صمیمیت
رسا
۱۵:۵۵ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
دل ما فقط به همین خاطره های گذشته خوش است. زندگی الان نمی کنیم متاسفانه.
ناشناس
۱۶:۲۰ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
حالا شما هم دیگه به همه چی گیر نده.چندلحظه بیخیال
ناشناس
۱۶:۲۵ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
زندگی خوش؟ اخه کجاش اون موقع خوش بود.
ناشناس
۱۵:۵۵ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
دل ما فقط به همین خاطره های گذشته خوش است.
ناشناس
۱۵:۴۸ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
کاش الانم مثل اون موقع بود
اون لیوان تو جا یخی رو میخواستیم برداریم میچسبید ب دست واقعا درد داشت
ناشناس
۱۷:۱۲ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
نه بابا
ناشناس
۱۹:۱۳ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
چی نه بابا؟؟
*
۲۱:۱۵ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
من همیشه اون برفک بالایی هارو با دستم جمع میکردم میخوردم :/
میلاد
۰۱:۲۰ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
ما همین الانم استفاده میکنیم دلت بسوزه :))
norsa
۰۹:۱۹ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
منم همیشه اون برفک بالایی هارو با قاشق میخوردم :/
ناشناس
۱۶:۲۷ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
مثل اون موقع که علم و دانش پیشرفت نکرده بود امکانات پیشرفت نکرده بود واقعا امثال شما همون بهتر که در سختی و مشکلات باشید.
ناشناس
۱۵:۳۸ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
واقعا اون‌موقعه ها چ صفای داشت ای خدا کاشکی دنیا ب عقب برمی گشت دلا همه نزدیک خوشی شادی گرونی نبود تا ۱۰۰۰تومان‌کلی چیز میتونستیم بخریم شاد بودیم
ناشناس
۲۲:۱۷ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
اون موقع پدر و مادرهای ما قانع بودن.بچه ها چشم و هم چشمی نداشتن.الان پدر و مادرهای جوان همشون پرتوقع شدن و راضی نمیشن چند تا بچه بیارن و توی یک اتاق باشن.هر بچه باید یک اتاق با کلی امکانات و تب لت داشته باشه
ناشناس
۱۶:۲۸ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
مهم ترین چیز علم و دانش است که اون چون پیشرفت نکرده بود خیلی مشکلات بیشتر بود و خوشبختانه امروز به واسطه پیشرفت علم و دانش امکانات خیلی بهتر امده.
ناشناس
۱۶:۳۲ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
در جواب نظری که گفته اون موقع پدرو مادر و بچه ها قانع بودن خب اخه مگه راحته که همه در یک اتاق باشن اخه چرا امثال شما عاشق سختی هستید تازه با این اوضاع اقتصاد یک بچه هم سخته چه برسه به چند تا.
ناشناس
۱۵:۳۶ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
یاد باد ان روزگاران،یاد باد
حامد
۱۵:۲۴ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
کاش زمان قابل برگشت بود دلم برای بوی بخاری نفتی تنگ شده برای صدای کتری روی بخاری برای یخ بستن شیشه ها برای چکمه های پلاستیکی برای جورابهای کاموایی دست باف ای کاش بزرگ نمیشدیم
ناشناس
۱۶:۳۳ ۱۱ مهر ۱۳۹۹
اره بخاری نفتی ای که کلی خطر داشت و دائم نفت تموم می کرد و دود می کرد واقعا عاشق یک چیز هایی هستینا اخه همیشه که نمی شد از این بخاری ها باشه بالاخره باید تغییر می کرد و تحول پیدا می کرد و بهتر می شد.
ناشناس
۱۵:۱۶ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
خیلی جالب بود
یادش بخیر چه آرامشی داشتیم
علی
۱۵:۱۳ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
یادش بخیر الان نه محبت مونده نه چیزی نسل ما نسل محبت بود اینترنت خیلی چیزها رو ماشینی کرد حتی آدمها رو.
ناشناس
۲۲:۱۵ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
آره والا.الان همه پای فضای مجازی.توی خونه ما دیگه هیچکس باهم حرف نمیزنه.دلم گرفته
ناشناس
۱۵:۰۹ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
ما هم یه معلم جغرافی داشتیم اقای ایزدپناه همیشه میبرد تو حیاط امتحان میگرفت. الان اون عکسرو دیدم یاد خودم افتادم
ناشناس
۱۸:۳۸ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
من بعد از امتحان رو زمین تو حیاط مدرسه، باید مدتی مینشستم تا پاهام که خواب رفتن درست بشن تا بتونم بلند شم
ناشناس
۱۴:۵۷ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
آه چه زود دیر شد
ناشناس
۱۴:۴۷ ۱۰ مهر ۱۳۹۹
خیلی خوب بود هم برای نسل جدید خوب هم برا قدیمیا خاطراتم زنده شد