سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

واکاوی ماجرای یک عکس/ از نمایی در مجله عراقی تا ۴ سال گمنامی

رزمنده دفاع مقدس گفت: پس از اسارت به خاطر لباسی که پوشیده بودم مورد استقبال رسانه‌های عراقی قرار گرفتم تا جایی که فرماندهان بعثی سعی کردند من را به‌عنوان خارجی به رسانه‌ها معرفی کنند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  این روز‌ها در حالی چله دفاع مقدس را شاهد هستیم که شعار محوری آن عبارت زیبای «ما قوی هستیم» بود. بدون شک تحقق این شعار عمیق و زیبا به‌راحتی میسر نشده و مسیر تحقق آن سخت و طاقت‌فرسا بوده است.

بزرگداشت دفاع مقدس زمانی به بهترین شکل انجام می‌شود که نقش رزمندگان این میدان بزرگ هرروز پررنگ‌تر از قبل به مردم و مخصوصاً نسل جوان نشان داده شود.

ورق به ورق دفاع همیشه مقدس مملو از نکات و موضوعات جالب است. موضوعاتی که در چکاچک زمان گرد غربت بر روی خیلی از آن‌ها نشسته و حال وقت آن رسیده که در چهلمین سال از شکل‌گیری این دانشگاه بزرگ این غبار زدوده شود.

امروز بیش از هرزمانی وقت آن رسیده که به سراغ مردان مردی برویم که با درک شعار «ما قوی هستیم» باپوست و استخوان خود به میدان نبرد راهی شدند.

رضا نظرنژاد جوان روز‌های قدیم یکی از همین مرد‌های مردی است که تنها در ۱۷ سالگی لذت دفاع را به عافیت نشینی ترجیح داد و در سال ۶۳ راهی جبهه جنوب شد.

وی تا سال ۶۵ چندین بار داوطلبانه راهی جبهه شد تا اینکه ۴ دی‌ماه به اسارت دشمن بعثی درآمد.

نظرنژاد در رابطه با نحوه اسارت می‌گوید: سال ۶۴ در یکی از حضور‌های خودم در جبهه آموزش‌های لازم در رابطه با عملیات‌های آبی و خاکی را دیده بودم تا اینکه در سال ۶۵ به گردان حضرت رسول که گردان ما بود مأموریتی برای حضور در عملیات آبی دادند.

وی ادامه داد: در ۳ دی‌ماه ۶۵ این مأموریت به عملیات کربلای ۴ منجر شد، اما متأسفانه این عملیات از قبل لو رفته بود و در نهایت در صبح ۴ دی‌ماه در جزیره ام‌الرصاص و درحالی‌که زخمی نیز شده بودم به اسارت دشمن بعثی درآمدم.

این آزاده بیان می‌کند: گردان در شب عملیات سازمان‌دهی را تغییر داده و از هر گروهان یک دسته را به‌عنوان نیروی احتیاط نگه‌داشته بود. در آن دسته احتیاط رزمندگانی که به هم خیلی نزدیک بودند را جدا کرده و سازمان‌دهی کرده بودند. این در حالی است که آن شب گویا توسط هواپیما‌های جاسوسی آواکس آمریکا لو رفته بود و به اعتراف خود عراقی‌ها از ۴ روز زودتر منتظر رزمندگان بودند.

باران گلوله عراقی‌ها تأثیری بر شجاعت رزمندگان نداشت

وی ادامه می‌دهد: شب عملیات علی‌رغم باران گلوله‌ای که از سوی عراقی‌ها با انواع سلاح‌ها ایجاد شده بود، رزمندگان بدون ترس و واهمه وارد اروند شدند و ما که ۹ نفر بودیم به هر قیمتی بود خود را به جزیره ام‌الرصاص و سینه خاک‌ریز عراق رساندیم.

نظرنژاد می‌گوید:، چون به‌زور خود را به جبهه مقابل رسانده بودیم طبیعتاً بازگشت هم ممکن نبود و این باعث شد صبح ۴ دی‌ماه با شعار «الموت صدام؛ النصر من اسلام» اسیر شویم.

وی در رابطه با عملیات کربلای ۴ که تعداد زیادی از رزمندگان قزوینی در آن به شهادت رسیدند بیان کرد: سال ۶۵ سال سرنوشت سازی برای دفاع مقدس بود و این عملیات هم برای عراق بسیار مهم بود تا جایی که صدام از این عملیات به‌عنوان «یوم‌العظیم، قتال الکبیر» نام‌برده بود و بر همین اساس نیز دستور داده بود از اسرای این عملیات پذیرایی ویژه بکنند.

این آزاده ادامه داد: ما در اردوگاه ۱۱ که مختص اسرای عملیات کربلای ۴ و عملیات سومار بود مستقر بودیم و شاهد اذیت شدن اسرا بودیم، اما در برابر تمام آزار‌های بعثی‌ها شاهد جان‌فشانی آزادگان بودیم.

وی عنوان کرد: پافشاری آزادگان بر روی اعتقادات در برابر تمام آزار و اذیت‌های بعثی‌ها قابل وصف نیست تا جایی که روزی که از اردوگاه خارج می‌شدیم فرمانده اردوگاه که انسان بسیار سنگ دلی بود به‌صراحت تأکید کرد که شما همان انسان‌های روز نخست هستید و تمام شکنجه‌ها هیچ تأثیری در تغییر روحیه شما نداشت.

خانواده خبری از اسارتم نداشتند

رضا نظرنژاد عنوان کرد: در این ۴ سال اسارت خانواده من هیچ خبری از اسارت بنده نداشتند و تا روز آزادسازی که ۵ شهریور ۱۳۶۹ بود خبری از زنده‌بودن من نداشتند.

وی در رابطه با حضور نیرو‌های قزوینی در دفاع مقدس نیز می‌گوید: مردم قزوین در دفاع مقدس حضور پر رنگی داشتند و نیرو‌های خیلی مخلص و خط‌شکنی داشتند. این نیرو‌های خط‌شکن در لشگر ۱۷ علی ابن ابی‌طالب به فرماندهی شهید زین‌الدین حضور داشتند و گردان حضرت رسول (ص) گردان ویژه این لشگر بود.

این رزمنده دفاع مقدس ادامه داد: عملکرد خوب این گردان پاسگاه زید و عملیات‌های بدر و خیبر باعث شده بود تا این گردان خود را به‌خوبی نشان دهد و بر همین اساس در سال ۱۳۶۴ یک گروهان از نیرو‌های قزوینی شناسایی و آموزش‌های غواصی دیدند.


بیشتر بخوانید


حساس‌ترین نقطه اروند در کربلای ۴ به نیرو‌های قزوینی سپرده شده بود

وی گفت: این نیرو‌های غواص در عملیات والفجر ۸ به همراه نیرو‌هایی از زنجان خط عراق در فاو را شکستند و همین موفقیت‌ها باعث شد حساس‌ترین نقطه جزیره اروند را در عملیات کربلای ۴ به نیرو‌های قزوین بسپرند، اما متأسفانه به دلیل لو رفتن عملیات شاهد شهادت نیرو‌های زیادی بودیم.

نظرنژاد در رابطه با جان‌فشانی رزمندگان در عملیات کربلای ۴ عنوان می‌کند: هرگز فراموش نمی‌کنم در آن شب عجیب و در زیر باران گلوله وقتی لباس غواصی شهید کبیری به مشکل برخورد و یک فین یا همان کفش غواصی را از دست داد شهید سید علی حسینی بدون توجه به شرایط بد عملیات به‌جای نجات خود به سراغ او رفت و در نهایت هم حاضر نشد بدون او به ساحل برگردد و هر دو باهم شهید شدند.

وی با اشاره به‌عکس معروف خود که با دستانی بسته در برابر دوربین نشسته است، گفت: پس از اسارت به دلیل لباس متفاوتی که پوشیده بودم و چهره متفاوتی که داشتم بسیار مورد استقبال رسانه‌های عراقی قرار گرفتم تا جایی که فرماندهان بعثی سعی می‌کردند من را به‌عنوان خارجی به رسانه‌ها معرفی کنند. دراین‌بین یکی از عکاسان خبری سعی کرد از من عکسی را شکار کند. در ابتدا مقاومت کردم، اما یکی از نیرو‌های عراقی با دست و به‌زور سرم را که ازقضا زخمی بود فشار داده و مجبور شدم بنا به شرایط جسمی سرم را بالا بگیرم و این عکس شکار شد.

این آزاده دفاع مقدس با بیان اینکه این عکس در یکی از مجله‌های عراقی چاپ شد، اضافه کرد: به‌طور اتفاقی خانواده‌ام این عکس را دیده بودند و پیگیری‌هایی نیز کرده بودند، اما هرگز تأیید نشد تا اینکه خودم از اسارت بازگشتم.

رحلت امام (ره) تلخ‌ترین اتفاق دوران اسارت بود

نظرنژاد با اشاره به برخی سختی‌های اسارت گفت: در بین اسرا افرادی بودند که حتی اجازه ندادند دشمن یک‌بار ناله ناشی از شکنجه‌های وحشیانه را از آنان بشنود.

وی تلخ‌ترین اتفاق دوران اسارت را شنیدن خبر رحلت امام (ره) دانست و خاطرنشان کرد: این تنها اتفاقی بود که بغض اسرا را شکست و دشمن اشک‌های ناشی از عشق به امام (ره) را دید.

این رزمنده دفاع مقدس با نقل خاطره‌ای از آن روز‌ها می‌گوید: یکی از لباس‌های اسارت لباس تیره بود و تمام اسرا به‌صورت خودجوش در عزای رحلت امام (ره) آن لباس را پوشیدند. رژیم بعثی حتی این کار را هم تحمل نکرد و فراموش نمی‌کنم یک روز صبح با باتوم و کابل به جان بچه‌های آزاده افتادند.

آرمان‌های دفاع مقدس فراموش نمی‌شود

وی ادامه داد: دوران اسارت با تمام سختی‌ها گذشت و سپری شد، اما نباید فراموش کنیم که این راه و آرمان فراموش نمی‌شود.

نظرنژاد در پایان با بیان اینکه همه در حد و اندازه خود در برابر این خون‌ها مسئولیم و باید پاسخگو باشیم، اضافه کرد: کسی نمی‌تواند خود را از این مسئولیت مبرا کند و امیدوارم شرمنده نشویم.

بدون شک دوران پرشکوه دفاع مقدس مملو از جان‌فشانی نظرنژاد‌ها است. این رسالت امروز همه ما است که این رشادت‌ها و آرمان‌های آنان را به‌درستی تبیین کنیم.

منبع: خبرگزاری مهر 

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.