حمید داودآبادی رزمنده، نویسنده و پژوهشگر آثار دفاع مقدس، در گفت و گو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، در پاسخ به اینکه آیا آثار ادبی دفاع مقدس ما ضد جنگ است، گفت: ضد جنگ است؛ ولی باید بگویم که ادبیات دفاع مقدس ضد جنگطلبی و ضد جنگجویی است. چون ما رزمنده و مدافع بودیم و نه حمله کننده و متجاوز مثل دشمنان. ما حتی اگر در بعضی از عملیاتها مانند والفجر ۸ و رمضان در خاک دشمن پا گذاشتیم، برای حراست از تمامیت ارضی کشورمان بود؛ چون دشمن از جایی مانند فاو، دزفول، اندیمشک و خوزستان را با موشک ۹ متری میزد و ما برای دوری از آتش دشمن از کشورمان دفاع کردیم.
وی افزود: برای همین در ادبیات دفاع مقدس در قالب خاطرات، رمان، داستان، فیلمنامه و فیلم شما نقش تجاوزگری و تهاجم و جنگجویی از ما نمیبینید. برای همین ادبیات ما ضد جنگ است.
نویسنده کتاب «راز احمد» درباره اینکه آیا ادبیات دفاع مقدس ما به قدر کافی توانسته جنبههای مختلف جنگ را نشان دهد، گفت: نه؛ به اندازه تک تک مردمی که درگیر جنگ بودند از مادر و پدر شهید گرفته تا رزمنده و شهرنشینان مرزی که مورد اصابت خمپارهها و موشکها بودند، سوژه از جنگ داریم. چقدر جای کار داشتیم و چقدر سوژه برای ارائه که انجام نشد. اگر ۱۰ هزار کتاب از ۵ هزار نویسنده را بررسی کنیم، به این کم کاری پی میبریم.
در حوزه ادبیات دفاع مقدس به دلیل عدم احساس ضرورت، کم کاری غیر عمد داریم
وی ادامه داد: طی ۸ سال حدود ۴۰ میلیون نفر درگیر جنگ بودند؛ آیا حق همه آنها ادا شده است؟! متاسفانه ما در این حوزه کم کاری غیرعمد داریم؛ یعنی برای بیان آن احساس ضرورت نکرده ایم. پشتیبانی فرهنگی در این زمینه، قرار نبود از جانب مسئولان ما باشد، چون سیاسی و نظامی بودند و فرهنگی نبودند. بیشترین کم کاری از طرف اهالی فرهنگ رخ داده که در پشت جبههها بوده اند. روشنفکرانی که سنگ ایرانی بودن را به سینه میزنند، در این حوزه وارد نشدند. من با اینکه تحصیلات آکادمیک در زمینه نویسندگی ندارم، وقتی دیدم رزمندهها اسلحه روی زمین گذاشتند و دستشان خالی است، به خاطر احساس نیاز قلم به دست گرفتم.
جهانی نبودن ادبیات دفاع مقدس ما زنگ خطر است
نویسنده کتاب «از معراج برگشتگان» درباره ایرادهای وارده به ادبیات دفاع مقدس گفت: در حدی نیستم که بخواهم ایراد ادبیات دفاع مقدس را بگیرم؛ ولی به عنوان کارشناس ادبیات دفاع مقدس باید بگویم، ادبیات دفاع مقدس ما بومی و ایرانی است و جهانی نیست و این زنگ خطر است. ادبیات دفاع مقدس ما مانند گیاه آپارتمانی است؛ برای جهانی شدن باید از حوزه آپارتمانی بیرون بیاید.
وی ادامه داد: رستم در شاهنامه افسانه بود؛ ولی حماسه دفاع مقدس ما واقعی بود، ولی ما بلد نیستیم آن را پردازش کنیم. علیرضا کمری درباره ادبیات دفاع مقدس ما میگوید: «در جنگهای هر کشور وقتی سربازی مرتکب خطایی شود، آن را به خط مقدم تبعید میکنند؛ ولی در جنگ ایران و عراق برعکس بود. وقتی رزمندهای مرتکب خطا میشد او را از خط مقدم بیرون می کردند.» پروفسور کریستوف بالایی تاریخدان مسیحی، درباره کتاب «حرمان هور» درباره شهید احدی که نفر اول کنکور تجربی شد و به خاطر جبهه از دانشگاه رفتن منصرف شد، گفت: «کتاب «حرمان هور» مثنوی انقلاب شماست و زرنگ کسی است که فاصله سطوح بین کتاب را بفهمد، نه نوشتهها را.»
مستند روایت فتح، سوژه فیلم اسپیلبرگ شد
نویسنده کتاب «دیدم که جانم میرود» درباره الگو گرفتن کارگردان هالیوودی از سوژههای دفاع مقدس ما گفت: استیون اسپیلبرگ، کارگردان مشهور هالیوودی درباره چگونگی شکل گیری سوژه و موضوع فیلم «نجات سرباز رایان» در مصاحبه هایش گفته است: «من مستندهای جنگ ایران، (مستندهای روایت فتح) را دیدم. ایده فیلم «سرباز رایان» و اینکه دو برادر در جنگ جانشان را از دست میدهند و دیگران، به دنبال برادر سوم آنها هستند، را از رزمندگان ایرانی گرفتم.»
داودآبادی اظهار کرد: منظور اسپیلبرگ از رزمنده ایرانی، «حسین مظفر» است. مظفرها سه برادر بودند که دو نفر از آنها شهید شدند. در فیلم سرباز رایان، فرمانده در جستجوی سرباز (برادر) سوم بود؛ در صحنهای از فیلم نشان میدهند که یکی از شخصیتهای فیلم میخواهد دستان قطع شدهاش را که روی تخت بیمارستان صحرایی است، به بدنش وصل کند. در مستند روایت فتح، همین صحنه با دستان «حاج علی موحد دانش» نشان داده شده است؛ لذا سوژه فیلمسازی استیون اسپیلبرگ الهام گرفته از دفاع مقدس ما بوده است.
انتهای پیام/