سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ماجرای برخورد شهید ابراهیم هادی با یک سارق

در ملب زیر روایت جالبی از برخورد شهید هادی با یک سارق را از نظر می‌گذرانید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، همزمان با چهلمین سالگرد هفته دفاع مقدس، به سراغ کتب خاطرات شهدا و رزمندگان رفته ایم  تا با انتشار این مطالب، نام و یاد این عزیزان را زنده نگه داریم.

نشسته بودیم داخل اتاق مهمان داشتیم صدایی از داخل کوچه اومد ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد شخصی موتور شوهرخواهر او را برداشته بود و در حال فرار بود.

بگیرش. دزد دزد! بعد هم سریع دوید دم در یکی از بچه محل‌ها لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد.

تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می‌کشید که ابراهیم رسید. موتور را برداشت و سریع روشن کرد و گفت:سریع سوار شو.

رفتن درمانگاه با همان موتور. دستش را پانسمان کردند. بعد با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می‌کنی؟! آخه پول حرام که...

دزد گریه می‌کرد. بعد به حرف آمد: همه این‌ها را می‌دانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده‌ام. مجبور شدم.

ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزارها، با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: خدا رو شکر شغلی مناسب برات فراهم شد.

از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می‌کشد. پول حلال کم باشد هم برکت دارد.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.