سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

کودکان کوره‌های آجرپزی

روز‌هایی را در مسیری به سمت بویین زهرا که از توابع شهر من، قزوین، بود می‌رفتم. سختی تابستان داغ، گرمای شدید هوا، اما تمامش می‌ارزید به عبور از تاکستان‌ها و انگور‌های زرین که زیر تابش مستقیم آفتاب چشمک میزدند. اما نم نم مسیر آسفالت با دست انداز‌های فراوان که گویی گوش تا گوشش جویده شده است جایش را به مسیری خاکی میدهد. مسیر خاکی که ما را به سمت «کوره‌های آجرپزی» میبرد. از پس پیچ و خم مسیر صدای کودکان به گوش می‌رسد که به سمت ماشین می‌دوند. لباس‌های ژنده با دستانی گازوئیلی و پا‌های کوچک برهنه، اما لبخندی به پهنای صورت‌های آفتاب سوخته شان. در عین حال که از هیچ فرصتی برای بازی و شادی نمیگذرند، اما عجیب در خود تنها هستند، یک حس گنگ مهمان لبخند هایشان است، حس گنگی از آینده مبهم‌شان.

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
ندا
۱۴:۰۲ ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۰
دم عکاس محترم گرم! عالی
ناشناس
۱۵:۵۰ ۱۶ مهر ۱۳۹۹
طفلک ها چقدر پدر و مادر میتونن ظالم باشن وقتی دستت به دهنت نمی رسه برا چی بچه دار میشین
دلسوخته
۲۲:۱۴ ۰۹ مهر ۱۳۹۹
یه پارک کوچیک با 4 تا وسیله برای اینجا و بچه هایش،حداقل کاریست که میشد انجام داد،اما دریغ از این فراموشکاری مسوولین و خیرین محترم!!!!!!!بخدا فراموش شدن سخته.
ناشناس
۲۲:۴۳ ۰۸ مهر ۱۳۹۹
همش زیبایی .انرزی و شادی
در همین خرابه بازی کردند
سعی کنیم در هر موقعیت که هستیم
ازش استفاده کنیم
تا دیر نشده
اصلا ننالیم
چونکه نالیدن دردی را دوا نمیکند
فقط باعث میشه ساعات زیبا را از دست بدهیم
سعی کنیم نیمه پر لیوان را ببینیم