سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

آوازخوانی پسر جوان به جنایت ختم شد

پسر جوان که برای تمرین خوانندگی به پارک رفته بود در جریان درگیری با چهار مرد مرتکب قتل شد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،چند روز قبل پسر جوانی با اورژانس تماس گرفت و از درگیری و زخمی شدن پسری در پارک نهج‌البلاغه تهران خبر داد.

به‌دنبال این تماس امدادگران اورژانس و مأموران پلیس راهی محل حادثه که تونلی داخل پارک بود، شدند.

با حضور امدادگران آن‌ها با بدن نیمه جان پسر جوانی مواجه شدند که از ناحیه ران پا مصدوم شده بود. در ادامه پسر جوانی که در محل حضور داشت خود را عامل این جراحت معرفی کرد و دستگیر شد.


بیشتر بخوانید

قاتلی که فقط آدم‌های بد را می‌کشت!


پس از انتقال مرد مجروح به بیمارستان وی ساعتی بعد جان باخت و بدین ترتیب ایرج به اتهام قتل به دستور بازپرس جنایی در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.

وی درباره این ماجرا گفت: من لیسانس شیمی دارم و در یک داروخانه کار می‌کنم روز حادثه از شهرستانی اطراف تهران برای دیدن پسر دایی‌ام به تهران آمدم. بعد با هم به پارک رفتیم آنجا تونلی هست که برای آواز خواندن خیلی مناسب است. چون صدا اکو می‌گیرد برای همین آواز خواندن در این تونل را دوست دارم. با پسر دایی‌ام راهی پارک شدیم مشغول خواندن بودم که چهار پسر جوان وارد تونل شدند. آن‌ها هم می‌خواستند مثل ما تمرین خوانندگی کنند.

بعد از چند دقیقه سر خوانندگی بحثمان شد سه نفر از آن‌ها با پسر دایی‌ام درگیر شدند و من هم با مقتول. او چاقو داشت و به سمت من حمله کرد، من هم به سختی چاقو را از او گرفتم و از تونل خارج شدم. اما او باز هم دنبال من آمد، فقط برای اینکه بترسد به او یک ضربه زدم که به سفید رانش اصابت کرد.

دوستانش با دیدن این ماجرا فرار کردند. اما من ماندم و به پلیس و اورژانس زنگ زدم. پلیس مرا در همان پارک دستگیر کرد. من ناخواسته دستم به خون او آلوده شد.

بدین ترتیب متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.

منبع: ایران

انتهای پیام/

برچسب ها: قتل ، حوادث ، جنایت
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۰
در انتظار بررسی: ۰
محمد
۱۶:۴۶ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
بیچاره ...دست
ناشناس
۱۵:۱۷ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
بیچاره
انسان
۱۵:۰۰ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
بعضی وقتا باید کوتاه بیای چون عاقبت خوشی در انتظارت نیست چه بزنی چه بخوری
ناشناس
۱۴:۲۴ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
وقتی چاقو همراهت باشه قطعا استفاده میکنی مثل اسلحه
ناشناس
۱۳:۴۵ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
مگه تونل برای باباش بوده که کسی دیگه حق نداشته بجز اون بخونه؟
ناشناس
۱۳:۴۱ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
ای خدا رحم کن بحال مادرش...
ناشناس
۱۳:۳۵ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
بله در پارک نحج البلاغه
ناشناس
۱۳:۳۰ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
خنده داره
یه بنده خدا
۱۳:۲۲ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
اگه واقعا همینطور که بوده تعریف میکنه بنظرم زیاد گناهکار نیست زود باید ازاد شه
ناشناس
۱۴:۴۶ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
مفتی زده یکی رو کشته... مقتول اگه برادرت بود باز هم اینجور قضاوت میکردی خداییش؟
ناشناس
۱۳:۲۰ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
ولکاظمین الفظی و العابدین عن الناس
ناشناس
۱۸:۴۵ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
خداییش این چیه نوشتی
ف-
۱۹:۲۹ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
برادر گرامی، درستش اینه‌‌: والکاظمین الغیض و العافین عن الناس...
ع
۱۳:۱۹ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
چه راحت و ساده میشه هم خودت رو بد بخت و بیچاره کنی و هم یک نفر دیگر رو
ناشناس
۱۳:۱۹ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
مجبور بودن تو تونل بخونن، تا وقتی حموم هست تونل چرا
ناشناس
۱۲:۲۴ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
پدونده پیچیده هست
ناشناس
۱۱:۵۸ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
خدا عاقبت همه رو به خیر کنه
مانی
۱۰:۱۸ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
دقیقا نمی تونم بگم کدومشون مقصر بودن !
ناشناس
۱۹:۰۷ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
کی ازشما پرسید
ناشناس
۲۱:۳۳ ۰۷ شهريور ۱۳۹۹
ای بابا، چه طور نمیدونید آقای قاضی ؟پس حکمش چی میشه؟