سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

باشگاه خبرنگاران جوان گزارش می‌دهد؛

چرا ایران با وجود اعلام بی طرفی در جنگ‌های جهانی اشغال شد؟

ایران در دو جنگ جهانی اعلام بی‌طرفی کرد، اما اهمّیت کشورمان برای قدرت‌های درگیر جنگ باعث شد که به این شعار توجهی نشود.

به گزارش خبرنگار احزاب و تشکل‌های گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، با پیروزی انقلاب مشروطه در ایران و تشکیل دولت برآمده از آرای مردم، شاید انتظار این بود که دولتی مستقل و مقتدر روی کار بیاید، اما با از میان رفتن استبداد هرج و مرج جای آن را گرفت و نیرو‌های انقلابی درگیر جنگ قدرت شدند؛ نیرو‌های داخلی هم به دلیل عدم وحدت بر سر مسائل مهم و در پیش گرفتن سیاست‌های متفاوت موجب بی ثباتی در داخل کشور شدند.

یکی از حوزه‌هایی که باعث بروز اختلاف شد روابط خارجی کشورمان با قدرت‌های بزرگ بین‌المللی بود، به‌خصوص اینکه سال‌ها پیش از شروع جنگ جهانی اول دو نیروی درگیر در ایران یعنی انگلستان و روسیه کشورمان را میان خود تقسیم و حاکمیت ملی ایران را نقض کرده بودند.

در این میان هم با وجود حضور نظامی این دو کشور در ایران نمایندگان مجلس کشورمان به جای اتحاد به تفرقه روی آورده بودند؛ زیرا درباره اتخاذ یا عدم اتخاذ سیاست بی‌طرفی در داخل ایران در میان سیاسیون و نمایندگان مجلس دو طرز فکر وجود داشت و دو حزب دموکرات و اعتدالیون در مجلس شورای ملّی در مقابل یکدیگر صف‌بندی کرده بودند.

دموکرات‌ها بر این اعتقاد بودند که هجوم دولت‌های محور با استعمار روسیه و انگلیس این فرصت را برای ایران فراهم آورده که همانند دولت عثمانی به طرفداری از آلمان و دولت مرکزی وارد جنگ شده و با کمک آنان خود را از قید استعمار انگلیس و روسیه نجات دهد. از طرف دیگر اعتدالیون معتقد بودند که در پیش گرفتن رویکرد بی‌طرفی بیشتر به مصلحت ایران است؛ زیرا قوای روس و انگلیس خاک ایران را در اشغال خود دارند و با توجه به گستره نفوذ دولت‌های مزبور و ضعف مفرط ایران اخراج آنها ممکن نیست.

البته اختلاف در نوع موضع‌گیری در جنگ تنها ناشی از اختلاف نمایندگان نبود، بلکه به ضعف قوای نظامی کشور هم مربوط می‌شود، در حقیقت در این مقطع زمانی به دلیل نبود ارتشی قدرتمند که بتواند از خاک کشورمان در هنگام لزوم دفاع کند، کشور را در برابر آماج حملات قدرت‌های جهانی تضعیف کرده بود.

اعلام بی طرفی؛ به دلیل فقدان قدرت یا از سر ترس؟

کشورمان اگرچه در ظاهر اعلام بی طرفی کرد، اما اهمّیت موقعیّت ایران برای قدرت‌های درگیر جنگ باعث شد که به شعار بی طرفی کشورمان توجهی نشان ندهند؛ بنابراین در کشاکش جنگ جهانی اول، از سیاست بی‌طرفی ایران جز نام، چیز دیگری باقی نمانده بود و کشور‌های درگیر جنگ هر کدام در حد وسعت خود بخش‌هایی از کشور را به تصرف درآوردند.

فن هنتیک، سرپرست هیئت اعزامی آلمان به افغانستان در جریان جنگ، گفته است که «در اول ژوئن ۱۹۱۵ از بغداد خارج و پس از هشت روز وارد خاک ایران شدیم. در ایران دولتی وجود نداشت و هر فردی در محل خود حکومت می‌کرد؛ شمال دست روس‌ها، جنوب دست انگلیس‌ها و ایران مرکزی دست آلمان‌ها بود، امّا ظاهراً ایران نام دولت بی‌طرف را داشت.»

 

علاوه بر اشغال ایران، قدرت‌های بیگانه تلاش می‌کردند ایران را به نفع خود وارد جنگ کنند. برای مثال وزیر مختار روسیه در ملاقات خود با مسئولان وقت به صراحت به این مسئله اشاره کرده و گفته است که «هرگاه در این موقع دولت ایران با ما همراه باشد ما قول می‌دهیم که بعد از این جنگ قشون خودمان را از ایران بیرون ببریم و مصونیت و استقلال ایران را ضمانت کنیم».
 
 این موضوع دولت عثمانی را هم وادار کرد که خاک ایران را مورد هجوم قرار دهد و آن‌ها نیز نیرویی مرکب از شش هزار سرباز و سواره نظام وارد خاک ایران کردند و نواحی قطور و مهاباد را به تصرف خود درآوردند تا راه‌های غرب ایران را که جنبه استراتژیک داشت در کنترل خود داشته باشند.

در نواحی جنوب نیز عثمانی‌ها به تحریک عشایر مشغول بودند تا بدین وسیله سد محکمی در قبال فعالیت‌های انگلیسی‌ها در جنوب ایجاد کرده باشند؛ از طرف دیگر انگلستان نیز با شروع جنگ جهانی اول با تجدید سازمان سرویس اطلاعاتی خود، فعالیت گسترده‌ای در ارتباط با مسائل جاسوسی آغاز کرده بود. به عبارت بهتر ایران به دلیل اهمیّت استراتژیک، نفوذ آلمان و همچنین نفرت مردم از روسیه و انگلستان، مهمترین عرصه فعّالیّت سرویس اطلاعاتی انگلستان محسوب می‌شد. کشورمان در جنگ جهانی دوم هم تلاش کرد تا مشابه قبل اعلام بی طرفی کند اما..

کشوری با شعار بی طرفی اما با بیشترین خسارات ممکن در جنگ

جنگ جهانی دوم با حمله آلمان به لهستان آغاز شد و دولت وقت ایران بلافاصله، بی‌طرفی خود را اعلام کرد. رضاخان در نطق خود در مراسم افتتاح دوازدهمین دوره مجلس شورای ملی اظهار امیدواری کرد که دولت ایران، روابط دوستانه خود را با تمام کشورها اعم از متخاصم یا غیر متخاصم حفظ می‌کند.

اما بدون تردید موقعیت جغرافیایی و وجود راه آهن ایران نمی‌گذاشت که چشم طمع دولت‌های بیگانه از این کشور دور شود. در این میان مسائل بسیاری باعث اشغال کشورمان توسط قدرت‌های برتر جهانی شد.

   
 

ارتشی که فقط در ظاهر پیشرفته بود اما ... 

نکته جالب اینجاست که  علی رغم جنگ جهانی اول که گفته شد ارتش توان مبارزه با هجوم بیگانگان را نداشت در این جنگ اوضاع متفاوت شد و ارتشی به ظاهر قدرتمند در دست دولت بود.

 مظفر شاهدی تحلیلگر مسائل تاریخی در این باره گفته است: در سالهای پایانی سلطنت رضاشاه و در آستانه حمله متفقین به ایران، سخن از آن بود که رقم نهایی ارتش ایران به حدود یکصدهزار نفر بالغ شده است و نیروهای سه گانه دریایی، هوایی و زمینی با سلاح‌های نظامی مناسبی تجهیز شده‌اند، فرماندهی نظامی متمرکز و یکپارچه‌ای با محوریت نهایی رضاشاه بر قوای سه گانه نظامی کشور سیطره دارد. در واقع هم در سراسر دوران سلطنت رضاشاه سرمایه گذاری‌های کلانی می‌شود در راستای تجهیز و تقویت نیروهای نظامی و انتظامی کشور صورت گرفته و احتمالاً برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران ارتشی منظم و یکپارچه در کشور شکل گرفت.

او در ادامه گفته است که البته باید این را هم اضافه کنم که، ارتشِ ولو منظم و مجهز رضاشاه را باید در همان کالیبر یک کشور جهان سومی مورد سنجش و ارزیابی قرار داد که در مطلوب‌ترین وضعیت می‌توانست در برابر کشور‌ها و قدرت‌های کوچک منطقه‌ای از مرز‌های کشور دفاع کند و همچنان که عملاً نشان داد، در حدی از توان رزمی، تجهیزاتی و کارآمدی قرار نداشت که بتواند در برابر تهاجمات نظامی قدرت‌های نظامی بزرگ جهان مقاومت کند.
 
شاهدی تاکید کرده است که ارتش و نیروی نظامی ایران در دوره سلطنت فتحعلی‌شاه قاجار بسیار توانمندتر و کارآمدتر از ارتش ده‌ها هزار نفری دوره رضاشاه بود و توانست طی دو جنگ بزرگ بیش از ۱۲ سال در برابر ارتش قدرتمند روسیه تزاری مقاومت کرده و حتی بار‌ها در صحنه نبرد بر نیروی دشمن غلبه پیدا کند. در حالی که ارتش رضاشاه به‌هنگام حمله متفقین به‌ایران در سوم شهریور ۱۳۲۰، حتی چند ساعت هم نتوانست در برابر مهاجمان مقاومت کند.

پس از حمله متفقین شاید تنها اقدام جدی توسط سپهبد شاه بختی در خوزستان اتفاق افتاد. مقاومتی که به نظر می‌رسد بیش از آنکه در قالب ارتش و تحت دستور‌های مسئولان بالادستی انجام گرفته باشد، ناشی از هیجان و خروش نیرو‌های محلی بود؛ اما در ادامه حمله انگلیسی‌ها از جنوب، مقاومت در اهواز خیلی زود از هم پاشید و پس از این علی منصور که دیگر توان مدیریت بر اوضاع آشفته را نداشت با دستور رضا شاه از سمت خود استفعا داد که این مسئله ضعف دیپلماسی و ساختار سیاسی ایران را در کنار ارتش بیشتر جلوه می‌کرد.

رضا شاه در تاریخ ۵ شهریور محمدعلی فروغی نخست وزیر سابق خود را مسئول تشکیل کابینه کرد، فردای آن روز نیز اعلامیه‌ای از سوی شاهنشاه ایران مبنی بر عدم مقاومت در مقابل نیرو‌های متفقین صادر شد تا با حداقل کشتار و مقاومت خاک ایران به تصرف متفقین دربیاید.

 

حمله متفقین به ایران اگر ضعف دستگاه دیپلماسی و سیاسی ایران را نزد همه آشکار نکرده باشد، وضعیت بسیار بهم ریخته دستگاه نظامی را روشن کرد. چرا که در کمتر از ۵ روز از ورود نیرو‌های انگلیس و شوروی به خاک ایران، دستور عدم مقاومت از سوی رضا شاه به عنوان شخص نخست مملکت صادر شد. علاوه بر این وزیر جنگ وقت، دستور انحلال ارتش چهل هزار نفری اول و دوم را صادر کرد.

جالب آن است که رضاشاه عدم مدیریت خود بر ارتش و فرو پاشی آن را به گردن فرماندهان نظامی می‌اندخت. بدین ترتیب، در اواسط شهریور وزیر جنگ و فرمانده کل قوا با دستور رضا شاه دستگیر شدند.

ناگفته نماند که بر اساس اسناد و شواهد، اکثر فرماندهان ارتش ایران به صورت پنهانی و بعضا آشکارا با انگلیس در ارتباط بوده و کاملا همسو با سیاست‌های این کشور عمل می‌کردند.

با تمام این احوالات سؤال قابل تأمل اینجاست که چرا با وجود انحلال ارتش، نیرو‌های محلی و عشایر جز در موارد محدودی (همچون سپهبد شاه بختی) به مانند جنگ جهانی اول علم مقابله با تهاجم خارجی را برنداشتند؟

برخی معتقدند که رضا شاه با سیاست سرکوب شدید عشایر و اعدام سران آنها، تمام قدرت و توان عشایر را گرفته بود و با اجرای سیاست نظام وظیفه، افراد تحت فرمان سران عشایر را در ارتش گرد آورد و در عمل نیرویی برای آنان باقی نگذاشت. از سوی دیگر، سیاست ضددینی رضاشاه نظیر کشف حجاب و... مردم را از او بیزار کرد و آنان خواهان سرنگونی حکومت او بودند.

خان‌ها و زمینداران هم که تمام اراضی خوب و مستعد آن‌ها به دست رضاخان غصب شده بود، دل خوشی از او نداشتند، رضاخان را غاصب اموال و املاک خود می‌دانستند و بر این باور بودند که انگلیسی‌ها خود، رضاشاه را به قدرت رسانده و حالا هم او را عزل و برکنار می‌کنند.

زمان گذشت و رضا خان در نهایت استعفا داد؛ روز ۳۰ شهریور، رضاشاه و خانواده‌اش از اصفهان به یزد، کرمان و بندرعباس عزیمت کردند تا به یک کشتی بریتانیایی که قرار بود آن‌ها را به جزیره موریس ببرد، انتقال داده شوند. بدین ترتیب دوران شاهنشاهی او هم به پایان رسید.

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۱
در انتظار بررسی: ۰
ب ط چ
۰۱:۲۵ ۰۴ فروردين ۱۴۰۱
حالا مَردن حمله کنن دیگه ایران اون ایران سابق نیست نمیزاریم به خاکمون حمله بشه با افتخار از خوزستان
محمد
۰۰:۰۱ ۰۵ اسفند ۱۴۰۰
خدا لعنت کند رضا شاه پهلوی رو، بی لیاقت فقط برای مردم فقیر و بیچاره زرنگ بود، نوکر انگلیس و روسیه خاک بر سر خرش کنم
ناشناس
۲۳:۰۶ ۱۵ دی ۱۳۹۹
به چه دلیل المان شکست خورد
ناشناس
۲۳:۲۸ ۰۳ شهريور ۱۳۹۹
ایران از نظر اقتصادی نظامی و تکنولوژی توانایی برابری با قدرتهای درگیر در جنگ
را ندا شت و رضا خان مجبور برای این که کشور کمترین آسیب را ببیند اعلام
بی طرفی کند
ناشناس
۲۳:۱۱ ۰۳ شهريور ۱۳۹۹
زنده باد پیشوا
ناشناس
۲۱:۰۰ ۰۳ شهريور ۱۳۹۹
متنو نخوندم ولی تاجایی ک تاریخ خوندم شاه پهلولی فک میکنه آلمان قویه وشکست نمیخوره میره سمت آلمان ولی آلمان شکست میخوره واین خودش یه شکست تلقی میشه برا ایران دراین جریان
محسن
۲۰:۵۶ ۰۳ شهريور ۱۳۹۹
حیف نام رضاخان یا رضا شاه، تازه اسم مقدس رضا رو نباید به این جنایتکار و نوکر و پیشکار انگلیسی ها داد، این مرد فقط پادوی ملکه انگلیس بود خدا لعنتش کنه
حسین
۱۸:۵۳ ۰۳ شهريور ۱۳۹۹
عجب
ناشناس
۱۸:۰۲ ۰۳ شهريور ۱۳۹۹
انهایی که فکر می کنند در دنیا امور بر اساس قانون طی می شود، بدانتد قوانین بازیچه قدرت هاست.
ناشناس
۱۵:۵۵ ۰۳ شهريور ۱۳۹۹
عجب!
ناشناس
۲۱:۱۹ ۰۳ شهريور ۱۳۹۹
کی پیگیری کنه?