سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

«ابوالقاسم بلخی»؛ متکلم معتزله در بغداد

عبدالله بن احمد بن محمود، معروف به «ابوالقاسم بلخی»، متکلم مشهور معتزله بغداد در سده‌های سوم و چهارم هجری قمری است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  بار‌ها شنیده‌ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می‌انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صد‌ها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت‌به‌خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.

با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته‌ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می‌دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره‌ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.

برای خوشه‌چینی از این خرمن دانش و فرهنگ، از جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علی‌اکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده‌ایم.

عبدالله بن احمد بن محمود، معروف به «کَعبی»، متکلم مشهور معتزله بغداد در سده‌های سوم و چهارم هجری قمری است.


بیشتر بخوانید


در شهر بلخ متولد شد، تاریخ تولد و چگونگی زندگی‌اش به درستی مشخص نیست. کعبی مدتی طولانی در بغداد اقامت کرد و در آنجا از احترام همگان برخوردار بود. در خراسان، علمای اهل سنت بلخ به او ناسزا می‌گفتند و، چون بسیاری از خراسانیان به دست او به اعتزال گراییدند، اهل سنت آن شهر به او نظر خوبی نداشتند.

کعبی مدت‌ها در دربار اُمرا به کتابت مشغول بود و گفته‌اند که در طبرستان، کاتب محمد بن زید داعی بود، وی نزد امرای دیگر هم کتابت می‌کرد، ولی بزرگ‌ترین کار دیوانی او وزارت احمد بن سهل، از فرماندهان بزرگ سامانی بود. احمد بن سهل بر امیر نصر سامانی غلبه کرد و بر خراسان دست یافت و کعبی را وزیر خود کرد و منصب کتابت را به ابوزید داد که ادیب بود.

در ۳۰۷ق سپاهیان امیر نصر بر احمد بن سهل غلبه کردند و کعبی را نیز به زندان انداختند، ولی بعد از مدتی با شفاعت علی بن عیسی بن جراح آزاد شد و پس از آن مدتی در بغداد ماند. وفات کعبی را اول شعبان ۳۱۹ نوشته‌اند.

برخی کعبی را، در فقه پیرو مذهب ابوحنیفه دانسته‌اند. سمعانی وی را پایبند به مذهب جهمیه و اعتزال و همچنین مُبَلّغ و داعی عقاید خود می‌دانست. ابومنصور ما تریدی از دشمنان سرسخت کعبی، به شدت به او و عقایدش حمله کرده است.

کعبی شاگرد ابوالحسن خیاط و رئیس مکتب معتزله بغداد بود و معتزله بصره شدیداً بر او می‌تاختند. این امر کاملاً در کتاب مسائل الخلافِ ابورشید نیشابوری، شاگرد قاضی عبدالجبار همدانی اسدآبادی و از رؤسای معتزله بصره، مشهود است. بیشتر مطالب این کتاب در ردّ عقاید کعبی است، به همین سبب در کتابت مسائل الخلاف بیش از هر جای دیگری درباره آرای مهم او در طبیعیات و الهیات بحث شده است.

کعبی برخلاف بصریون که جوهر فرد را همه از یک جنس می‌دانستند، باور داشت که جوهر فرد ممکن است مشابه یا مخالف باشد. وی خلأ را محال می‌دانست در حالی که بصریون خلأ را باور داشتند و می‌گفتند ممکن است دو جوهر فرد بی آنکه جوهر سومی میان آن دو باشد، از یکدیگر جدا باشند.

برخلاف شیوخ بصره، کعبی جوهر فرد یا اجزای لایتجزا را دارای مساحت و بُعد نمی‌دانست و می‌گفت آنچه دارای مساحت باشد جسم است. کعبی حرکت جسم را فقط در مکان، امکان‌پذیر می‌دانست، اما بصریون حرکت جسم را بدون داشتن مکان متصور می‌شدند. وی علت سکونِ زمین را وجود آن در مرکز عالم می‌دانست، اما به نظر بصریون سکونِ زمین به امر خدا و ناشی از فشار نیمه زیرین بر نیمه زبرین و بالعکس است.

درباره طبایع، کعبی برخلاف بصریون بر این باور بود که هر جسمی طبیعت خاصی دارد که فعل آن به واسطه خاصیت اوست و از گندم، جو نمی‌روید و خداوند از نطفه انسان، جانور دیگری خلق نمی‌کند.

او بر آن بود که حدوث عالم در «وقت» مخصوص ضروری است، زیرا «وقت» دیگری پیش از حدوث عالم نبوده و به عبارتی حدوث عالم در غیر «وقتِ» خود محال است.

وی میان صفات ذات و صفات فعل فرق می‌گذاشت و معتقد بود صفات ذات، مانند علم، حیات و قدرت خداوند، تغییر نمی‌کند و کم و زیاد نمی‌شود، اما صفات فعل، مانند رحمت، رزق و کلام، زیاد و کم می‌شود.

در کتاب‌های اصولی، قولی را به کعبی نسبت داده‌اند و آن اینکه فعل مباح وجود ندارد، زیرا هر فعل مباح مستلزم ترک عمل حرام است و ترک حرام واجب است.

از جمله معاصران کعبی، ابوزید احمد بن سهل بلخی است که خود مقامی برجسته در ادب و دانش داشت. دیگجر معاصر او محمد بن زکریای رازی، طبیب و فیلسوف معروف است. عبدالجبار در تثبیت دلائل النبوه، درباره روابط کعبی و رازی حکایتی نوشته است. کعبی همچنین با بزرگان معتزله زمان خود مانند ابوعلی و ابواهشم جبائی و نیز بعضی از عالمان امامیه مانند ابن قِبه رازی، مناسباتی داشت. کعبی با جُنید صوفی معروف نیز ملاقات داشت.

از شاگردان معروف کعبی، ابوالحسن اَحْدَب است که به گفته ابن مرتضی متکلم جدلی ماهری بود و به کعبی تعصب داشت.

کعبی مؤلف پُرکاری بود. وی در زمینه‌های کلام، تفسیرف حدیث، منطق و ردّ آرا و عقاید مخالفان خود کتاب و رساله‌های بسیاری نوشته است.

آثار مهم او عبارت‌اند از:

۱. قبول الاخبار و معرفة الرجال، که نسخه خطی آن در ۶ جزء در دارالکتب قاهره محفوظ است؛

۲. التفسیر الکبیر للقرآن، که ابن طاووس آن را جامع علم القرآن نامیده و غالباً از آن انتقاد کرده است؛

۳. المقالات، که در عقاید، آرا، ملل و نحل است. قسمتی از این کتاب درباب عقاید معتزله و معتقدان به آن مذهب است.

۴. عیون المسائل و الجوابات، که شامل ۹ جلد است. این اثر دنباله کتاب المقالات است. ابورشید نیشابوری بیشتر عقاید کعبی را از این کتاب نقل کرده است.

۵. الجدل و آداب اهله و تصحیح علله، ظاهراً نام دیگر این کتاب التهذیب فی الجدل است؛

۶. المضاهات عَلی بُرغوث، که ردّیه‌ای بر ابوعیسی محمد بن عیسی ملقب به «برغوث» است؛

۷. نقش کتاب الخلیل علی برغوث، به گفته ابن حجر کتابی در عروض بوده که در آن بر خلیل خرده گرفته است؛

۸. النقض علی الرازی فی العلم الالهی، که نقض کتاب العلم الالهی الکبیر رازی است؛

۹. الغُرَر و النوادر؛

۱۰. النهایة فی الاصلح عَلی ابی علی، که در موضوع «نهایت در اصلح» است. کعبی ظاهراض کتب متعددی در مسئله اصلح داشته است.

۱۱. تأیید مقالة ابی الهذیل فی الجزء؛

۱۲. الکلام فی الامامة‌علی ابن قِبّه؛

۱۳. کتاب فی حجیة اخبار الآحاد، که بلخی در این اثر به معارضه با استاد خود، ابوالحسین خیاط پرداخته است؛

۱۴. الکتاب الثانی علی ابی علی فی الجنة، که این اثر هم ردّی بر عقیده ابوعلی جُبّائی است؛

۱۵. محاسن آل طاهر؛

۱۶. محاسن خراسان یا فضائل خراسان، که درباره تاریخ نیشابور است. اصل این کتاب در کتابخانه مسجد عقیل سوخت؛

۱۷. نقض کتاب ابی علی الجبائی فی الارادة؛

۱۸. اوائل الادلة، که درباره حدوث عالم است. فصلی از این کتاب را مَقْدَسی نقل کرده است؛

۱۹. وعیدالفُسّاق؛

۲۰. المسائل الواردة، که ابورشید نیاشبوری از آن نقل کرده است؛

۲۱. نقضی بر کتاب السنة و الجماعة، از حرب بن اسماعیل سیرجانی که شاگرد احمد بن حنبل بود.

منبع: آنا

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.