سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

یادداشت/ بابک نگاهداری

چرا جریان غربگرا از بدعهدی‌ها و خیانت‌ها عبرت نمی‌گیرد؟!

مشاور و رئیس حوزه ریاست مجلس شورای اسلامی در یادداشتی علل عدم عبرت جریان غربگرا از بدعهدی‌ها و خیانت‌ها را تشریح کرده است.

به گزارش حوزه مجلس گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، بابک نگاهداری مشاور و رئیس حوزه ریاست مجلس شورای اسلامی به مناسبت سالروز کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد یادداشتی را با عنوان «چرا جریان غربگرا از بدعهدی‌ها و خیانت‌ها عبرت نمی‌گیرد؟!» نوشته است که متن آن در ادامه تقدیم می‌شود.

متن این یادداشت به شرح زیر است:

«در ایام سالگرد کودتای آمریکایی-انگلیسی ۲۸ مرداد و در حالی که نزدیک به دو ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار خواهد شد، شاهد آن هستیم که رسانه‌های جریان غربگرا با ایجاد یک امید کاذب، پیروزی دموکرات‌ها را در انتخابات آتی، به سان یک نقطه امید و گشایش برای کشور تعبیر می‌کنند و رای آوری جو بایدن، معاون سابق اوباما را نقطه بازگشت به برجام و رهایی از تحریم‌ها می‌دانند. این جریان با تجاهل و تغافلی آشکار، بدعهدی و غیر قابل اعتماد بودن نظام حاکم آمریکا را به دولت ترامپ تقلیل می‌دهد و اینگونه در افکار جامعه القا می‌کند که با روی کار آمدن دولت دموکرات، مردم ایران به هر آنچه می‌خواهند، خواهد رسید.

اما در منظر افکار عمومی و صاحب نظران این سوال مهم به وجود می‌آید که پس از خروج آمریکا از برجام و نقص عهد آشکار مقامات این کشور نسبت به این توافق بین المللی و سابقه طولانی نظام حاکم آمریکا در بدعهدی و نادیده گرفتن معاهدات بین‌المللی و حتی زیرپا گذاشتن قواعد و اصول خودساخته غرب، و در کنار آن دشمنی دیرینه آمریکا نسبت به کشور عزیزمان ایران، که مختص بعد از انقلاب نیست، و کودتا ۲۸ مرداد یکی از نمونه‌های بارز آنست، چگونه جریان غربگرا بدنبال مذاکره مجدد با آمریکا هستند و به تغییر رئیس جمهور این کشور امید بسته‌اند و آمال و آرزو‌های خود را به «رویای ایرانی آبان ۹۹» تعبیر می‌کنند و از گذشته عبرت نمی‌گیرند؟

در پاسخ به این سوال بایستی کنکاشی هرچند کوتاه بر پیشینه جریان غربگرایی در ایران و نگاه آن‌ها به غرب داشت. جریان غربگرا همواره در طول تاریخ سیاسی ایران، چه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و چه بعد از آن، یک خط مشی واحد را دنبال کرده است. این جریان همواره رشد و توسعه کشور را در مسیر تبعیت محض از غرب دنبال کرده است و به صراحت عنوان داشته است که «باید از فرق سر تا نوک پا غربی شویم».

این جریان با نگاهی تک بعدی و کاریکاتورگونه به پیشرفت‌های علمی و فناوری غرب، و بدون توجه به علل و اسباب واقعی به وجود آمدن این پیشرفت‌ها و با تجاهل نسبت به تمایزات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی کشور با جوامع غربی، غربی شدن را در همه ابعاد مختلف جامعه و حکومت از بیش از یک قرن پیش تا به امروز، دنبال می‌کند. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به سبب وجود حاکمان وابسته و غربزده، فرآیند استحاله در فرهنگ غرب و تبدیل شدن به یک کشور بی بنیاد، بی‌هویت و تماما وابسته، بدون وجود مانع و محدودیتی جدی دنبال می‌شد و اقداماتی مخالف با فرهنگ ایرانی-اسلامی همچون کشف حجاب، تعطیلی مراسم عزاداری سیدالشهدا، گسترش مراکز فحشا و قمارخانه‌ها و از طرفی اقدامات عمرانی، اما در باطن نمایشی و در خدمت منافع غرب همچون احداث راه آهن شمال-جنوب، خرید جنگ افزار‌های غربی، تاسیس دانشگاه، تاسیس سینما‌ها و تئاتر‌ها و. نه با هدف رسیدن به پیشرفتی واقعی و منطبق با مشخصه‌های فرهنگی، اقتصادی و جغرافیایی ایران بلکه با هدف تظاهر به داشتن المان‌های توسعه و بدون ایجاد زیرساخت‌ها لازم و پرورش نیروی انسانی توانمند انجام می‌گرفت و موجب گشت کشور بیش از هر زمان به اغیار و دول غربی وابسته گردد. این حرکت شتابان به سوی غربی شدن بدون تبیینی روشن از مولفه‌ها و اهداف یک جامعه پیشرفته، متعالی و سعادتمند و تنها با در نظر گرفتن شاخصه‌های ماتریالیستی و مادی همراه بود که با پیروزی انقلاب اسلامی متوقف گشت. اما توقف فرایند غربی‌سازی به معنای توقف فرهنگ غربگرایی و غربزدگی نبود بلکه فرهنگ غربگرایی نضج گرفته در افکار و اذهان طیف‌های گسترده‌ای از جریانات سیاسی کشور موجب گشت این طیف‌های سیاسی با بسیاری از مواضع استقلال طلبانه و ضد استکباری نظام جمهوری اسلامی و امام راحل به مخالفت برخیزند. نهضت ملی و ملی مذهبی‌ها به عنوان نمونه شاخص این جریان در ابتدای انقلاب، به سبب همین نوع نگاه، به سرعت از قطار انقلاب که به رهبری امام خمینی با شعار «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» به سمت جامعه‌ای سعادتمند و پیشرفته و بدون وابستگی به غرب و شرق حرکت خود را آغاز کرده بود، پیاده می‌شوند و عملا به اپوزیسیون نظام مقدس جمهوری اسلامی مبدل می‌گردند.

اما غربزدگی همچون یک ویروس مسری عمل می‌نماید و اینگونه است که با وجود کنار گذاشته شدن جریانات تابلو دار غربگرا در اوایل انقلاب، غربزدگی در بخش‌هایی از بدنه مسئولان انقلابی نفوذ کرده و افراد و جریان‌های شاخصی از حزب جمهوری اسلامی و جریان‌های سیاسی را به خود مبتلا میسازد و به گفته رهبر معظم انقلاب «جمع پشیمانان» از انقلاب را شکل می‌دهد. از اینرو امام خمینی فرمودند: «ما از شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم، لکن از شرّ تربیت یافتگان غرب و شرق به این زودی‌ها نجات نخواهیم یافت».

امروز نیز به صراحت می‌توان بیان داشت که جریان غربگرا در سودای رسیدن به همان رویای دیرینه غربی شدن در همه ابعاد وجودی به سر می‌برد و مذاکره با آمریکا نه از باب حل مشکلات کشور و حرکت در مسیر پیشرفت بلکه بهانه‌ای برای نزدیک شدن به غرب و نرمالیزه کردن ایران بر اساس قواعد و اصول غرب می‌باشد. در واقع آنچه برای این جریان بیش از هر چیز، حتی منافع ملی و آینده کشور اهمیت دارد، جلوس ایران همچون فرزندی مطاع در دامن پدرخوانده خود، غرب است.

اما تجربه متمادی گذشته همچون اعتماد دکتر مصدق به آمریکا و تکیه بر این کشور و دیدن نتیجه این اعتماد در کودتای ۲۸ مرداد، به خوبی نشان می‌دهد که نه تنها مذاکره با آمریکا و غرب به سبب غیر قابل اعتماد بودن و عهدشکن بودن آنان منطبق بر اصول منطقی و سیاسی نیست و کشور را تا تسلیم کامل شدن در برابر زورگویان عالم پیش خواهد برد، بلکه این تسلیم و وادادگی نیز منجر به پیشرفت مادی و تکنولوژیکی موجود در غرب نخواهد شد. تجربه ۵۷ ساله حکومت پهلوی و از طرف دیگر تجربه کشور‌هایی که برای رسیدن به پیشرفت این مسیر اشتباه را دنبال نموده‌اند و در نقطه مقابل تجربه کشور‌هایی که با تکیه بر توانمندی‌های داخلی‌شان رشد و پیشرفت‌های بزرگی را بدست آورده‌اند، موید این موضوع است. در کشور خودمان نیز آنجا که بر توانمندی‌های داخلی تکیه و اعتماد شده است و پیشرفت‌ها منوط به رابطه با غرب و یا شرق نشده است، دستاورد‌های عظیمی حاصل گشته است که صنایع نظامی، فناوری هسته‌ای، فناوری فضایی، فناوری نانو، فناوری زیستی و. نمونه‌های شاخص بر این مدعا هستند؛ بنابراین در پاسخ به این سوال که چرا جریان غربگرا از گذشته و بدعهدی‌ها و خیانت‌های غرب عبرت نمی‌گیرد، بایستی مهمترین عامل را تعریف اشتباه این جریان از پیشرفت و تعالی و الگوسازی غلط و تک بعدی غرب به عنوان مظهر پیشرفت عنوان داشت که موجب شده است این جریان به مذاکره و ارتباط با غرب به دید یک ابزار در جهت غربی شدن و استحاله در فرهنگ غرب چشم داشته باشد و عدم موفقیت مذاکرات و توافقات گذشته را نادیده بگیرد.»

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.