سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

محمد(ص) اگر مباهله کند، یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند

ابوحارثه گفت:مباهله مکنید که هلاک می‌شوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند.

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اراک، در این گزارش به بررسی سه آیه مهم که در روز ۲۴ ذی الحجه نازل شده است می پردازیم.

مباهله:

مُباهَلَه، درخواست لعن و نفرین الهی برای اثبات حقانیت است و بین دو طرفی رخ می‌دهد که هر کدام ادعای حقانیت دارند.

این واژه در تاریخ اسلام به ماجرایی اشاره دارد که طی آن، پیامبر اسلام (ص) پس از مناظره با مسیحیانِ نجران و ایمان نیاوردن آنان، پیشنهاد مباهله داد و آنان پذیرفتند. با این حال مسیحیان نجران، در روز موعود از این کار خودداری کردند.

بنابر اعتقادات شیعی، جریان مباهله پیامبر (ص) نه تنها نشانگر حقانیت اصل دعوت پیامبر (ص) است، بلکه بر فضیلت همراهان او (حضرت علی، فاطمه و حسنین) در این ماجرا دلالت می‌کند. شیعیان بر این اساس، معتقدند امام علی (ع) بر اساس آیه مباهله، به منزلۀ نَفْس و جان پیامبر است. واقعه مباهله در ۲۴ ذی‌الحجه سال نهم هجری روی داد و آیه ۶۱ سوره آل عمران به آن اشاره دارد.

آیه مباهله آیه ۶۱ سوره آل عمران است که اشاره به واقعه مباهله دارد:

فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل‌لَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ ﴿۶۱﴾

بنابراین، پس از فرارسیدن علم [وحی]به تو، هر کس درباره او [حضرت عیسی (ع)]، با تو به چالش برخیزد، به او بگو: بیایید تا فرزندانمان و فرزندانتان، و زنانمان و زنانتان، و جان‌هایمان و جان‌هایتان را فراخوانیم، آنگاه (به درگاه خداوند) زاری [تضرّع]کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم.

معنای لغوی مباهله

«مباهله» یعنی یکدیگر را لعن و نفرین کردن. «بَهَلَهُ اللهُ» یعنی خدا او را لعنت نماید و از رحمت خویش دور کند.

شرح واقعه

واقعه مباهله با نامه پیامبر (ص) به مسیحیان نجران و دعوت آنان به اسلام شروع شد و در نهایت با عقب‌نشستن نجرانیان و ایمان‌آوردن عده‌ای از آنان پایان یافت.

نامه پیامبر و دعوت به اسلام

پیامبر اسلام (ص) هم‎زمان با مکاتبه با سران حکومت‌های جهان و مراکز مذهبی، نامه‌ای به اسقف نجران نوشت و در آن نامه از ساکنان نجران خواست که اسلام را بپذیرند. مسیحیان تصمیم گرفتند که گروهی را به نمایندگی از خود به مدینه بفرستند تا با پیامبر سخن بگویند و سخنان او را بررسی کنند.

هیأت نجران که شامل بیش از ده نفر از بزرگان آنان بود، به ریاست و سرپرستی سه نفر به نام‌های عاقب، سید و ابوحارثه به مدینه آمدند. هیأت نمایندگان در مسجد مدینه با پیامبر اسلام گفتگو کردند. پس از اصرار دو طرف بر حقانیت عقاید خود، تصمیم بر این شد که مسئله از راه مباهله خاتمه یابد، از این رو قرار شد که فردای آن روز، همگی خارج از شهر مدینه، در دامنۀ صحرا برای مباهله آماده شوند.

حاضرشدن افراد و گفتگو‌ها

بامداد روز مباهله، حضرت رسول (ص) به خانه حضرت علی (ع) آمد. دست امام حسن (ع) را گرفته و امام حسین (ع) را در آغوش گرفت، و به همراه حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) برای مباهله، از مدینه بیرون آمد. چون نصارا آنان را دیدند، ابوحارثه پرسید که این‌ها کیستند که با او همراهند؟ پاسخ شنید:آن که پیش روی اوست، پسر عموی او و شوهر دخترش و محبوب‌ترین خلق نزد اوست؛ آن دو طفل، فرزندان اویند از دخترش؛ و آن زن، فاطمه دختر اوست که عزیزترین خلق، نزد اوست.

پیامبر (ص) برای مباهله، به دو زانو نشست. سید و عاقب، پسران خود را برای مباهله برداشتند. ابوحارثه گفت: به خدا سوگند چنان نشسته است که پیغمبران برای مباهله می‌نشستند، و سپس برگشت. سید گفت: کجا می‌روی؟ گفت: اگر محمد بر حق نبود با عزیز‌ترین افرادش نمی‌آمد و اگر با ما مباهله کند پیش از آنکه سال بر ما بگذرد، یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند.

در روایتی دیگر آمده است که وی گفت: من صورت‌هایی را می‌بینم که اگر از خدا درخواست کنند کوهی را از جای خود برکَنَد، هر آینه کنده خواهد شد. پس مباهله مکنید که هلاک می‌شوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند.

عقب‌نشستن نجرانیان

سپس ابوحارثه نزد پیامبر آمد و گفت:‌ای ابوالقاسم! از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چیزی که قدرت ادای آن را داشته باشیم. پس، حضرت با ایشان مصالحه نمود که هر سال، دو هزار حلّه بدهند که قیمت هر حلّه چهل درهم باشد، و نیز اگر جنگی با یمن روی دهد، سی زره، سی نیزه و سی اسب را به مسلمانان، عاریه دهند، و پیامبر (ص) ضامن برگرداندن این ابزار خواهد بود. پس از نوشته‌شدن صلح‎نامه آنان برگشتند.

پیامبر بعد‌ها فرمود: سوگند به آن خداوندی که جانم در قبضه قدرت اوست، که هلاکت اهل نجران نزدیک شده بود و اگر با من مباهله می‌کردند هر آینه همگی به میمون و خوک مسخ می‌شدند و هر آینه تمام این وادی برایشان آتش می‌شد و می‌سوختند و حق تعالی جمیع اهل نجران را نابود می‌کرد و حتی پرنده بر سر درختان ایشان نمی‌ماند و همه نصاری پیش از سال می‌مردند. پس از برگشتن نصارا به نجران طولی نکشید که سید و عاقب، با آوردن هدایایی، نزد پیامبر (ص) آمده، مسلمان شدند.

واقعه در منابع شیعه و اهل سنت

قاضی نور الله شوشتری اینکه ابناءنا در آیه فوق اشاره به حسن و حسین و نساءنا اشاره به فاطمه (س) و انفسنا اشاره به امام علی (ع) است را مورد اجماع مفسرین دانسته است و علامه مجلسی احادیث دلالت کننده بر اینکه آیه در شان آل عباست را متواتر دانسته است. در کتاب احقاق الحق حدود شصت منبع از منابع اهل سنت ذکر شده‏‌اند که تصریح نموده‏‌اند آیه مباهله درباره این افراد نازل شده است.

 اعمال روز مباهله : 

اوّل: غسل
دوّم: روزه
سوّم: دو ركعت نماز که مانند نماز روز عید غدیر است. ( در هر ركعت، یك مرتبه حمد و ده مرتبه توحید، ده مرتبه آیة الكرسى و ده مرتبه سوره قدر خوانده مى شود و بهتر است؛ پیش از اذان ظهر خوانده شود. ) روایت شده است؛ بعد از نماز، هفتاد مرتبه استغفار كند.
چهارم: خواندن دعای مباهله ( که شبیه دعای سحر ماه رمضان می باشد. )
هم چنین در این روز، زیارت حضرت امیرالمؤمنین امام علی (ع) و خواندن زیارت جامعه، و تصدّق و احسان به فقرا و محرومان هم سفارش شده است.

آیه تطهیر:

عصمت از دیدگاه دانشمندان شیعه به معنای مصونیت عده ای خاص از بندگان خداوند از گناه، اشتباه، سهو و نسیان است، سرمنشأ این مصونیت و عصمت نیز لطف و توفیفی است که از جانب خداوند شامل حال آن افراد می شود که در نتیجه فرد معصوم در عین حال که قدرت بر انجام گناه و خطا را دارد از ارتکاب آن خودداری کند.

مرحوم شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه در این باره می گوید:

العصمة لطف یفعله الله تعالی بالمکلف بحیث یمتنع منه وقوع المعصیة وترک الطاعة مع قدرته علیهما.

عصمت، لطفی از جانب خداوند است که شامل حال مکلف می شود و او را از وقوع در معصیت و ترک اطاعت باز می دارد؛ با این که آن شخص قادر به انجام آن دو است.

آیه تطهیر به بخشی از آیه سی و سوم سوره احزاب اشاره دارد:

إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً

بی‌گمان، خدا اراده کرده است تا آلودگی را از شما اهل بیت [پیامبر]بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.

شأن نزول

در برخی احادیث آمده است این آیه در خانه ام سلمه همسر پیامبر (ص)، نازل شده و هنگام نزول آن علاوه بر پیامبر (ص) علی (ع)، فاطمه (س)، حسن (ع) و حسین (ع) هم حاضر بودند. در این هنگام پیامبر (ص) پارچه‌ای خیبری (کساء) را که بر آن نشسته بود، بر روی خود و علی (ع) و فاطمه (س) و حسنین (ع) کشید و دست‌ها را به سوی آسمان بالا برد و گفت: "خدایا! اهل بیت من این چهار نفرند. اینان را از هر پلیدی پاک گردان". ام سلمه از پیامبر (ص) پرسید آیا من نیز در شمار اهل بیت (ع) قرار دارم که پیامبر (ص) پاسخ داد تو از همسران رسول خدایی و تو (بر راه) خیر هستی. 

آیه ولایت:

روزی گدایی به مسجد پیامبر آمد و از مردم تقاضای کمک کرد، امّا هر چه درخواست کرد، کسی به او کمک نکرد. او که از کمک مردم مایوس گشته بود، رو به سوی آسمان کرد و اظهار داشت: خدایا! من به مسجد پیامبرت آمدم و از مردم تقاضای کمک کردم، امّا کسی به من کمک نکرد. امیرمؤمنان علیه السلام با دست خود به او اشاره نمود. او نیز به طرف علی علیه السلام رفته و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد و از مسجد خارج شد. این جا بود که آیه ولایت توسط جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد. پیامبر صلی الله علیه و آله برای پیدا کردن مصداق واقعی آیه شریفه، با جمعی از یاران خود به مسجد آمد. آن ها گدایی را دیدند که از درب مسجد بیرون می آید.

حضرت محمد صلی الله علیه و آله به او فرمود: آیا کسی چیزی به تو داد؟ گدا گفت: آری. آن حضرت پرسید: چه چیزی داد؟ فقیر گفت: این انگشتر را. آن حضرت فرمود: چه کسی این را به تو داد؟ گدا گفت: آن که در حال نماز است. و به امیرمؤمنان علیه السلام اشاره کرد. آن حضرت فرمود: در چه حالتی بود؟ گدا گفت: در حال رکوع.

پیامبر صلی الله علیه و آله که می دید نشانه های آیه، به خوبی بر علیّ بن ابی طالب علیه السلام انطباق پیدا کرده است، بی درنگ تکبیر گفت و اهل مسجد به دنبال تکبیر پیامبر، تکبیر گفتند.

انتهای پیام / م

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.