به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، هفته گذشته بخش اول گفتوگو با سرهنگ بازنشسته کارآگاه هادی مصطفایی، معاون سابق مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی کشور را خواندید که در مورد موضوعات مختلفی مانند چگونگی ورودش به دانشکده پلیس، بررسی پرونده قتلهای سریالی جنایتکارانی مانند محمد بیجه، مهین - قاتل قزوینی - و علل گرایش آنان به ارتکاب قتلهای متعدد صحبت کردهبود. این هفته ادامه گفتگو با شرلوک هلمز ایران را با بررسی موضوعات جذاب دیگری مانند پشت پرده ماجرای خفاش شب و سعیدحنایی را از آقای کارآگاه خواهیدخواند.
حل پرونده قتل سخت است یا آدمربایی؟
پروندههای آدمربایی حساستر از قتل است، زیرا جان گروگان در خطر است و احتمال کشتهشدن او وجود دارد. گاهی تهدیدهای جانی از سوی ربایندگان شرایط بسیار سختی را به وجود میآورد و حساسیت کار خیلی بالاست. ممکن است یک اشتباه پیامدهای سنگینی داشتهباشد.
آیا نوع کارتان تاثیری بر زندگی شخصی و خانوادگی شما داشتهاست؟
تاثیر منفی نداشته و اگر هم بوده در جهت مثبت بوده. زندگی شخصی و خانوادگی من و بیشتر همکارانم که در حوزه جنایی فعالیت داشتند، یک زندگی معمولی است. شاید فقط کمی محتاطتر در رفتار و دقت بیشتر در ارتباط با دیگران و کمی منطق و عقلانیت در تصمیمها برای پرهیز از گرفتاریهای احتمالی.
میانهتان با فیلمهای جنایی چطور است؟
خوب است و علاقه دارم. هر کدام از این سریالها و فیلمها روی یک زمینهای تمرکز دارند. بعضیها واقعا جنبه آموزشی هم دارند و برخی به درد سرگرم شدن میخورند. فیلمهای پوآرو و شرلوک هلمز، کمی اغراق گونه است و چندان به واقعیت نزدیک نیست. سریالهایی اخیرا ساخته میشود که بیشتر مبتنی بر پروندههای واقعی هستند و نکات آموزشی زیادی دارند، مثل یک سریال هشت قسمتی به نام «غیر قابل باور» که بر اساس پرونده واقعی است.
در خانه هم کارآگاه هستید؟
چیز پنهان و رازی وجود ندارد که کارآگاه باشم، نقش پدر و همسر را دارم.
از حال و هوای بازنشستگی بگویید.
سه موضوع بیش از همه ذهنم را به خود مشغول کرده و دوست دارم به سرانجام برسد. یکی فراهم شدن فرصتی برای کارآگاهان است که پس از پایان خدمت مقرر و بازنشستگی در مسیر صحیح و قانونی در همان حوزهای که تجربه دارند به فعالیت بپردازند که هم جامعه از این تجربهها بهرهمند شود و هم این افراد مجبور نباشند در امور غیرمرتبط کار کنند.
موضوع دوم، بحث توانمندی کارآگاهان و مهارت آنها در امر تحقیق است. هر قدر در این موضوع کار شود باز کم است.
سوم، کارهای فرهنگی در سطح عمومی و جامعه.
برای اولی اقدامات زیادی شده و در حال پیگیری است. دومی را هم سعی میکنم از طریق همکاری با دانشگاه یا تالیف کتابهای تخصصی در حد خودم انجام دهم. برای سومی هم برنامههایی دارم مانند کتاب خاطرات، سناریو نویسی و... که هنوز به سرانجام نرسیدهاند.
پنهان نمیکنم که کار تحقیق و پیجویی جرم را دوست دارم و به آن علاقهمندم، ولی بیشتر دوست دارم این فرصت تحقیق برای تمام کارآگاهان بازنشسته و در ساختار و قالبی قانونی باشد.
الان مشغول چه کاری هستید؟
در حال نوشتن کتاب زندگی خودم از کودکی تاکنون و نیز برخی پروندههای جنایی هستم. حوادث آن زمان، برداشت آن موقع و نظری که الان نسبت به آنها دارم. فکر میکنم اگر منتشر هم نشود، خواندن آن، سرگرمی خوبی برای فرزندان و نوهها باشد. بالاخره برشهایی از تاریخ هم هستند.
ضرورت استفاده از کارآگاه خصوصی
چرا با وجود کارآگاهان حرفهای و بازنشسته در پلیس آگاهی، سازوکاری تدوین نمیشود تا بتوان از کارآگاهان خصوصی در بعضی پروندهها استفاده کرد؟
در فرهنگها و ملل مختلف، کارآگاه نماد مهارت در پیجویی و کشف انواع جرائم به حساب میآید و در کشور ما نیز باور عموم مردم بر توانمندی کارآگاهان در محققکردن خواسته و به سرانجام رساندن تحقیقات است. بر این اساس، آنها که پایبند قانون و اصول نبوده و برای حقوق و حریم دیگران احترام قائل نیستند بیشترین هراسشان از پیجویان آگاه، باهوش، شجاع، توانمند و خستگیناپذیر است.
به موازات رشد و توسعه در جنبههای مختلف زندگی و تغییرات شگفتانگیز و سریع در حوزههای مختلف کار، ارتباطات، حمل ونقل، اقتصاد و... نیازهای مردم نیز تغییر کرده و بسیار پیش میآید که فردی در بعد مراقبت از اموال، حفظ اطلاعات، ایمنی در معاملات، نقل و انتقال اموال یا وجوه و حل برخی مشکلات و گرفتاریها حریم شخصی و... نیاز به مشاوره و بهرهمندی از خدمات کارآگاهان داشته باشد.
در سازوکار قانونی معمولا معاذیر و محدودیتهایی وجود دارد که بعضی درخواستکنندگان را از دسترسی به این خدمات محروم میکند یا اینکه محدودیتهای موجود از نظر نیرو و امکانات و حجم عظیم درخواستها بر نحوه پاسخدهی و کیفیت آن تاثیر منفی میگذارد و به گلهمندی میانجامد. در این مواقع کارآگاه خصوصی به ذهن متبادر میشود. کسی که بتواند راهنمایی و همراهی کرده و برای بعضی کارها کمک کند یا خود عهدهدار انجام آن شود و....
با وجود اینکه کارآگاه خصوصی در بسیاری از کشورها سابقهای بسیار دیرینه دارد و صنعتی روبهرشد محسوب میشود در کشور ما هنوز این موضوع اجرایی و عملی نشده است.
شاید مهمترین علت آن، نگرانی مسوولان و افراد دلسوز از پیامدهای احتمالی منفی آن باشد. احتمال پولیشدن خدمات کارآگاهی، فعالیتهای مغایر حقوق شهروندی، سرککشیدن به زندگی و حریم شخصی افراد و به خدمت گرفتهشدن تجربههای ارزشمند کارآگاهان توسط افراد متمول در جهت منافع شخصی و... باشد.
با توجه به سابقه ناموفق برونسپاری بعضی خدمات و مشارکتدادن بخش خصوصی در بعضی حوزهها نظیر آموزش و سلامت این نگرانیها قابل سرزنش نیستند، اما نباید فراموش کرد بسیاری از نیازها و درخواستهایی که توسط افراد مطرح میشوند در عین منطقی و بجا بودن، بسیار جدی و ضروری هستند. معمولا وقتی در سطح جامعه نیازهایی عام و فراگیر باشند و امکان پاسخ دهی به روش قانونی وجود نداشته باشد بستری برای فعالیتهای زیرزمینی و پنهانی خواهد بود که در روشهای زیرزمینی امکان هر نوع سوءاستفاده و قربانی بزهشدن نیز وجود خواهد داشت.
اگر نیاز به خدمات کارآگاهی را هم عام و فراگیر ندانیم نمیتوان منکر جدیبودن آن شد.
بسیار سادهاندیشانه است که حوزه فعالیت کارآگاه خصوصی را محدود به این کنیم که به استخدام خانمی درآید تا در مورد شکهای او نسبت به همسرش تحقیق کند یا اینکه او را به یک وصولکننده مطالبات یک شخص تنزل دهیم. شان کارآگاه و خدماتی که او میتواند ارائه دهد بسیار فراتر از اینهاست.
فراموش نکنیم که در مقاطع مختلف بسیاری از گرههای کور و پروندههای بغرنج در نقاط مختلف کشور به مدد ذهن خلاق و روشهای هوشمندانه این کارآگاهان بزرگ و قابل احترام به نتیجه رسیدهاند. کارآگاه خصوصی میتواند ضمن خدمت به مردم و کمک به آنها در امور مختلف، یاوری امین و توانمند برای تشکیلات قضایی و پلیس باشد و آنها فرصت بیشتر و بهتری برای انجام ماموریتهای خطیر و سنگین خود داشته باشند.
خوشبختانه در سالهای اخیر توجه بیشتری به این امر شده و سازمانها و ردههای مختلف، هر کدام به تناسب وظیفه و ماموریت خود بررسیهایی در این مورد به عمل آوردهاند. طرحهای مختلفی ارائه شده که هر کدام از آنها به یک بعد توجه بیشتری کردهاند.
در بعضی موارد صرفا مشاوره مد نظر قرار گرفته و در بعضی طرحها مراحل و اختیارت و وظایفی دیگر هم منظور شده است. غرض و منظور اصلی از طرح کارآگاه خصوصی ایجاد موقعیت و فرصتی است که مهارتهای حاصل از چند دهه فعالیت در امر پیجویی و ارتباط با انواع موضوعها توسط کارآگاهان، این تجربهها، طی یک سازوکار قانونی و تعریفشده در خدمت مردم و پاسخدهی به درخواستهای منطقی، مشروع و قانونی آنها قرار گیرد و در امر پیشگیری از وقوع جرم و کاهش پروندههای ورودی به سیستم قضایی و پلیس موثر باشد. امیدواریم با تلاشهایی که از سوی مسوولان قسمتهای مختلف انتظامی و قضایی صورت میگیرد این امر محقق شود.
افسر بازنشسته، خفاش شب را به دام انداخت
غلامرضا خوشرو معروف به خفاش شب چطور دستگیر شد؟
تیم تحقیق آگاهی غرب وقت که افسران باسابقه و باتجربهای آنجا کار میکردند روی این پرونده تمرکز داشت. البته آن زمان هنوز سیستمها و تمرکز اطلاعات و قابلیتهای علمی به اندازه امروز نبود. به یاری خدا پلیس بهمروز زمان پیشرفتهای بسیار خوب و قابل ملاحظهای بهخصوص در زمینه پیجویی جرایم جنایی داشتهاست.
خوشرو و یک همدست دیگر او قبلا توسط کارآگاهان آگاهی غرب دستگیر و زندانی شدهبودند، اما خوشرو در زمان اعزام به دادگاه موفق به فرار شدهبود. وی در دایره مظنونین قرار داشت.
او یک شب در حالی که خودروی مسروقهای در اختیار داشت در کنار یکی از پارکهای غرب تهران اطراق کردهبود. یکی از افسران بازنشسته آگاهی به موضوع شک کرد و به بسیج که در نزدیکی پارک بود اطلاع داد. وی را گرفتند و معلوم شد خوشرو، سابقه سرقت دارد. برای تکمیل تحقیقات تحویل آگاهی شد، اما متهم هویت واقعی خود را پنهان کرده و مدعی بود غیرایرانی است.
از سوی دیگر مدارک مربوط به مقتولان در یکی از مناطق شرقی تهران پیدا و به آگاهی غرب تحویل شد. با پیگیریهای خوبی که افسران تحقیق انجام دادند سرانجام مشخص شد متهم یاد شده به اتهام سرقت خودرو دستگیر و بازداشت است. او را به آگاهی غرب منتقل کردند و راز جنایتهای وی فاش شد.
من هر زمان که این کشف را بیان میکنم اول از همه رفتار مسؤولانه شخص شریفی که مدارک را پیدا کرد و بیتفاوت نبود و آنها را به پلیس تحویل داد میستایم. بعد از آن، افسر بازنشسته آگاهی که درست شک کرد و با همکاری بسیج او را دستگیر کردند و نیز پیجوییهای خوب و جدی افسرتجسس کلانتری در شرق تهران و کارآگاهان آگاهی غرب. از اینکه اسم نمیبرم بیم آن دارم بعضی را بگویم و برخی جا بماند. رئیس و همه کارآگاهان آگاهی غرب در این پرونده بسیار موفق عمل کردند.
قتل زنان به شیوه زودیاک
در مورد قاتل زنان ماهدشتی توضیح میدهید.
سال ۱۳۸۸ در دو حادثه جداگانه و با فاصله یک هفتهای دو خانم مفقود شدند، اولی فرزند نوزاد خود را به همسایه سپرده و به قصد خرید شیر از خانه خارج شدهبود و دومی هم پرستار بچه بود و هنگام بازگشت از محل کار به منزل مفقود شد.
در مورد اول سه روز بعد از گمشدن، شخصی با پلیس تماس گرفت و نشانی محل جسدی را اعلام کرد که همان مقتول اول بود. در دومین مورد هم باز تماس تلفنی، ولی روز بعد از فقدان و باز هم اعلام نشانی محل جسد. همه مسؤولان و عوامل پلیس منطقه با جدیت تحقیق میکردند و متاسفانه سومین مورد هم اتفاق افتاد و این بار قبل از تماس تلفنی، پلیس جسد را پیدا کرد.
تیم تحقیق کارهای زیادی کرد و حدود دو ماه بعد متهم شناسایی و دستگیر شد. وی اعتراف کرد قتلها را به تنهایی انجام داده و جزئیاتی را هم بیان میکرد که گواهی بر صحت اعترافهای او بود. مانند جزئیات لباس قربانیان. درباره علت تماس با پلیس و گفتن محل جسد، او ادعا کرد، چون هوای ماهشهر گرم است و بهسرعت باعث فساد و تغییرات ظاهری در جسد میشود، میخواستم زودتر پیدا کنید و تحویل خانوادههایشان بدهید. به هر حال، قبل از تکمیل تحقیقات و فاش شدن ابعاد این جنایتها، متهم فوت کرد.
در پروندههای جنایی مشهور جهانی که کشف نشدهاند پروندهای مربوط به سال ۱۹۶۸ میلادی در آمریکاست. در این پرونده فردی که خود را زودیاک معرفی میکرد زوجهای جوان را که در محلی خلوت بودند مورد تهاجم قرار میداد و به قتل میرساند. او سپس با پلیس تماس میگرفت و محل را اعلام میکرد. او پنج نفر را کشت و تهدیدها و خواستههای زیادی هم داشت. این پرونده به سرانجام قطعی نرسید و فیلم سینمایی با همین نام ساخته شده که جزئیات این ماجرا را به تصویر کشیدهاست. این قاتل هم شیوه جنایتهایش تا حدودی شبیه زودیاک بود.
شخصیت آزارگران جنسی
آزارگران جنسی چگونه شخصیتی دارند و مجازاتشان چیست؟
تجاوز، ماندگارترین و بیشترین آسیب روحی را به فرد وارد میکند و شخصیت او تخریب میشود. به طور مثال در تفت، متهمیکه به اتهام تجاوز بازداشت شدهبود، میگفت در کودکی قربانی آزار جنسی شدهاست و بعد خودش دست به چنین اقدامی زدهبود. افرادی که خود قربانی آزار جنسی و تجاوز میشوند، حتما باید مراحل مختلف رواندرمانی را پیش بگیرند تا حادثه تلخی را که برایشان در هر مرحله از زندگی، بهویژه در کودکی و نوجوانی رخ دادهاست، بتوانند فراموشکنند و به شرایط عادی زندگی بازگردند.
این مراحل روان درمانی باید به طور جدی انجام گیرد و دنبال شود تا شاهد این نباشیمکه فردی که روزی خود قربانی آزار جنسی بوده، این بار دست به آزار جنسی بزند و آن را تکرارکند. گاهی دیده میشود افرادی که قربانی تجاوز و آزارجنسی شدهاند، اگر درمان نشوند خود آنها ممکن است دچار بیماری روانی از جمله افسردگی شوند، دست به خودکشی بزنند، وسواس روانی پیدا کنند یا حتی به قتل دست بزنند. در برخی استانها، قربانیان سوءاستفادهها و آزارهای جنسی در مراکزی تحت مشاوره روان درمانی قرار میگیرند که این روند برای تمام قربانیان جرایم جنسی در نقاط مختلف ضروری به نظر میرسد.
در کشورهای مختلف تعریف جرم تجاوز با یکدیگر فرق دارد. در بعضی کشورها اگر فردی با اکراه رابطه برقرارکند یا اجبار غیر آشکار باشد، یعنی در ظاهر اجبار و تهدید نباشد، ولی در اصل عدم تمکین تبعاتی داشتهباشد، مثلا اخراج نشدن از کار در صورت نداشتن رابطه با کارفرما، جرم، تجاوز تلقی میشود.
به هر حال تعریفهای قانونی و مجازاتها متفاوت است. سخت است بتوانیم بگوییم همه پروندههایی که به عنوان تجاوز در مراجع قضایی و انتظامی ثبت میشود، واقعا تجاوز است یا تجاوز تلقی نمیشود. در کشور ما تجاوز زمانی استکه به زور و عنف انجامشود و از نظر قانونی نیز مجازات سختی برای مرتکب در نظر گرفتهشدهاست.
عاقبت پرونده گمشدگان
پروندههای گمشدگان همیشه مفتوح میماند؟
فقدان افراد یکی از حساسترین موضوعات است. گاهی این احتمال وجود دارد که فرد گمشده، تصادف کرده یا دچار حادثه شدهاست، اما، چون خانوادهاش از این ماجرا بیخبرند، گم شدن او را به پلیس گزارش میکنند. البته گاهی نیزممکن است فردی به دلیل وقوع جرم یا بزهای بازداشت شدهباشد، اما دلیل اهمیت پروندههای فقدانی این است که گاهی احتمال دارد فرد گمشده قربانی جنایت شدهباشد؛ بنابراین پلیس روی همه پروندههایگمشدهها حساسیت دارد.
یافتن فرد گمشده ساعات طلایی دارد که اگر اقدامات بهموقع انجام گیرد، شاید پلیس بتواند از وقوع جنایت احتمالی برای فرد گمشده جلوگیریکند، به همین دلیل وقتی پرونده گمشدهای در مراکز پلیس مطرح میشود، افسران باید با دقت بیشتری آن را بررسی کنند، چرا که ممکن است فرد گمشده به قتل رسیدهباشد.
منبع: روزنامه جام جم
انتهای پیام/
خدا شما و امثال شمارو حفظ کنه،
هرکسی نمیتونه این کار هارو انجام بده،
خدا خيرتون بده