سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

خرد شدن بازوی دکترین شوک به دست سید حسن نصرالله/ آنچه در رینگ شعله ور بیروت گذشت

جریان‌های رسانه‌ای بعد از وقوع انفجار بیروت،با تمام توان دست‌به کار شدند و تلاش کردند صحنه جنگ روایت‌ها در لبنان را به نفع خود بچرخانند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سه‌شنبه چهارده مرداد ویدئو‌هایی از یک انفجار مهیب در بندر بیروت، دنیا را بهت‌زده کرد؛ انفجاری که موجش نیمی از این بندر را با خاک یکسان کرد و حتی به بمباران هسته‌ای هیروشیما تشبیه شد. اما هنوز خیلی‌ها در شوک ماجرا بودند که برخی جریان‌های رسانه‌ای به‌صورت گسترده دست‌به‌کار شدند و تلاش کردند با بهره‌گیری از فضای ملتهب لبنان و منطقه، روایت‌هایی خلاف‌واقع را علیه جریان مقاومت غالب کنند.

مانند هر حادثه بزرگ دیگر، انفجار لبنان تبدیل به عرصه جنگ روایت‌ها شده است؛ جنگی رسانه‌ای که می‌تواند بسیاری از معادلات این کشور و منطقه را تعیین کند. در این چند روز چه روایت‌هایی و توسط چه جریان‌هایی مطرح شده‌است و رسانه‌های جریان مقاومت کجای ماجرا ایستاده‌اند؟ این‌ها سوالاتی است که با «مهدی خانعلی‌زاده»، پژوهشگر روابط بین‌الملل و کارشناس رسانه در خصوص آن‌ها گفتگو نمودیم که در ادامه می‌خوانید.

معادلاتی که در سایه یک شوک پیش می‌روند

در مسائل سیاسی و بین‌المللی مفهومی تحت‌عنوان دکترین شوک داریم که «نائومی کلاین» اولین بار در کتابش مطرح کرد. خلاصه آن این است که برخی سیاستمداران وقتی می‌خواهند اقدامی انجام دهند یکی از سیاست‌هایشان این است که یک اتفاق بزرگ سیاسی-رسانه‌ای را رقم می‌زنند و مردم و افکار عمومی و حتی سیاسیون ذیل آن شوک فعالیت مدنظر خودشان را انجام می‌دهند. یکی از مثال‌هایی که در این زمینه زده می‌شود، به المپیک لندن بر می‌گردد.

دولت انگلیس طبق قانون اساسی اجازه ندارد ناو‌های جنگی خود را در سواحل بریتانیا مستقر کند و این ناو‌ها باید در مأموریت باشند. اما به بهانه برگزاری المپیک لندن و در سایه این رویداد که یک شوک خبری محسوب می‌شود، اعلام کرد ناوهایش را برای تأمین امنیت به ساحل می‌آورد و بعد از تمام شدن المپیک نیز، حضور این ناو‌ها در ساحل لندن ادامه پیدا کرد.


بیشتر بخوانید


مثال بعد، ماجرای ترور رفیق حریری است؛ حدود ۱۵ سال پیش که رفیق حریری نخست‌وزیر بود، سوریه نقش پررنگی در معادلات لبنان داشت و عربستان و کشور‌های غربی ناخشنود بودند. ترور رفیق حریری همان شوکی بود که برای تغییر این معادلات نیاز داشتند؛ نظام و حکومت سوریه را مقصر این رویداد معرفی کردند و در زمان کوتاهی در سایه این شوک سیاسی و در اصل خبری- رسانه‌ای، نقشی که حکومت سوریه داشت را حذف کردند.

نوک پیکان روایت‌ها به سمت یک هدف نشانه رفت

جنگ رسانه‌ای که از نخستین لحظات وقوع انفجار در فضای رسانه‌ای لبنان، منطقه و بین‌الملل آغاز شد را در همین راستا می‌توان تحلیل کرد. صرف‌نظر از علت اصلی وقوع این انفجار و اینکه تا چه اندازه تعمدی بود، به‌محض وقوع انفجار شاهد بودیم روایت‌های مختلفی در این زمینه مطرح شد که متأسفانه اکثر آن‌ها حزب‌الله را نشانه می‌گرفت. اولین روایتی که توسط رسانه‌های سعودی کلید خورد این بود که انبار مهمات حزب‌الله لبنان منفجر شده است.

بعد از کمی که به‌صورت قطعی اعلام شد انفجار در انبار حاوی محموله آمونیاک نیترات اتفاق افتاده است، مانور‌ها روی این روایت متمرکز شد که این مواد برای ساخت سلاح مورد استفاده قرار می‌گیرد و متعلق به حزب‌الله بوده است که در یک بندر تجاری انبار کرده تا از آن سلاح بسازد.

حتی در همین راستا فیلم سخنرانی سال ۲۰۱۹ سیدحسن نصرالله را به‌صورت گسترده پخش کردند که خطاب به ساکنین و مقامات اسراییل می‌گوید ما نیازی به بمب اتم بر علیه رژیم صهیونیستی نداریم؛ چند موشک مقاومت به منابع نیترات آمونیوم حیفا یعنی بمب اتم.

نکته جالب‌توجه این است که فیلم را اولین بار FDD یعنی بنیاد دفاع از دموکراسی منتشر کرده است که یک بنیاد کاملا اسرائیلی است که به‌پیشتوانه دولت ایالات متحده در آمریکا فعالیت می‌کند و بسیاری از چهره‌های مشهور ضدایرانی و ضدمقاومت در این بنیاد حضور دارند. همانطور که در اخبار هم مشاهده کردید هشتگی تحت عنوان «#امونیا_حزب_الله_تحرق_بیروت» (آمونیاک حزب‌الله بیروت را به آتش کشید) به‌سرعت توسط کاربران عربستان در توییتر داغ شد تا این خط رسانه‌ای را دنبال کند.

یک حرکت هماهنگ برای احیای استعمار

ذیل همه این روایت‌ها، یک روایت اروپایی‌پسند و در واقع فرانسوی‌پسند هم شکل گرفت و آن سوق‌دادن لبنان به سمتی بود که دوباره تحت قیمومیت فرانسه قرار گیرد.

سیدحسن نصرالله چگونه دکترین شوک را شکست؟

متاسفانه ضعف رسانه‌ای جبهه مقاومت باعث شد در این زمینه روایتی ارائه نشود و فقط همه تا سخنرانی روز شنبه سیدحسن نصرالله منتظر ماندند. ایشان خودش پای کار آمد؛ شخص دبیرکل حزب‌الله به‌مثابه یک جریان رسانه‌ای وارد میدان شد و با صحبت‌های معقول و منطقی و حتی با زبان بدن به‌عنوان یک ابزار رسانه‌ای قوی، ماجرا را به سمتی برد که بگوید اولا حزب‌الله هیچ نقشی در این ماجرا نداشته است؛ دوما اساسا تأمین سلاح حزب‌الله از طریق این بنادر نیست.

سوما حزب‌الله اساسا کاری به مسائل داخلی لبنان به این شکلی که مطرح می‌شود، ندارد؛ به‌طور کامل از وزرات کشور، دولت، دستگاه‌های اطلاعاتی دفاع می‌کند و وظیفه و کار آن‌هاست که با هرکسی در این ماجرا مقصر است، برخورد کند. وظیفه مقاومت و حواس مقاومت کاملا معطوف به دشمن است.

در واقع سیدحسن نصرالله اینجا در بحث مقاومت لبنان، یک روایت قدرتمند را شکل می‌دهد و حتی دکترین شوک را هم می‌شکند.

برای اینکه دقیق‌تر متوجه شویم سیدحسن نصرالله چطور با درایت رسانه‌ای توانست این دکترین شوک را بشکند، به ماجرای ترور رفیق حریری برگردیم که از جهاتی مشابه این رویداد است. در زمان ترور حریری، یک جریان رسانه‌ای طبق دکترین شوک راه‌اندازی شد؛ مسئولین سوریه به دلیل اوضاع آشفته‌ای که آن زمان خود سوریه داشت، به ماجرا ورود نکردند تا با یک عملیات رسانه‌ای جدی اتهامات را از خود دور کنند.

در نتیجه موج آن شوک باعث شکل‌گیری یک مطالبه در میان افکارعمومی برای خروج نیرو‌های سوری از لبنان شود. اما در این ماجرا، سخنرانی نصرالله بسیار هوشمندانه و دقیق هم در سریع‌ترین زمان ممکن از حزب‌الله رفع اتهام نمود و هم علیه هیچ‌کس هیچ‌گونه ادعایی را مطرح نکرد.

این سه جریان، در جنگ روایت‌های لبنان حضور فعال دارند

فضای جنگ روایت‌ها در لبنان سه وجه دارد؛ که دو وجه با همدیگر هم‌پوشانی دارد و یک وجه دیگر متنافر است.

وجه اول، وجه سعودی است. عربستان سعودی یک کشور بسیار پرنفوذ در لبنان است و فضای رسانه‌ای این کشور را هم تا حد زیادی در اختیار خودش دارد. در ماجرای رفیق حریری هم تسلط رسانه‌ای را شاهد بودیم. در موضوع به گروگان‌گرفتن «سعد حریری» نخست‌وزیر لبنان هم چنین فضایی بود که البته در نهایت به ضرر عربستان سعودی تمام شد. پس این جریان تأثیرگذاری بسیار جدی در فضای رسانه‌ای و خبری لبنان دارد. در این ماجرا رسانه‌های متعلق به عربستان سعودی خیلی فعال هستند.

وجه دوم رسانه‌های غرب هستند که به دنبال منافع کشور‌های اروپایی هستند، اما طبیعتا به‌خاطر همسویی بین غرب و عربستان با جریان رسانه‌ای سعودی همپوشانی دارد و دنبال این است که حزب‌الله و جریان مقاومت را متهم کند.

وجه سوم جریان حزب‌الله است که رسانه‌های محدودتری دارد، اما به‌دلیل عملکرد خوبی که دارد، نفوذ بیشتری دارد و به همین دلیل است که سخنرانی سیدحسن نصرالله به‌عنوان یکی از قوی‌ترین رسانه‎های جریان مقاومت توانست دکترین شوک را از بین ببرد.

روایت‌هایی هدفدار از یک اتاق خبر پویا

نگاهی به محتوای رسانه‌ای تولید شده طی این چند روز بیندازیم، دقیق‌تر متوجه می‎شویم هر کدام از جریان‌ها به چه شکل عمل کردند. الشرق‌الاوسط یکی از فعال‌ترین رسانه‌های جریان سعودی بود که در این مدت تمام مسئولیت انفجار را به گردن حزب‌الله انداخته است.

این رسانه که یکی از بازو‌های اصلی جنگ روانی عربستان است، با اشاره به فعالیت‌هایی که حزب‌الله در حوزه تسلیحات دفاعی داشته است، همان ابتدا این انبار نیترات آمونیاک را متعلق به حزب‌الله معرفی کرد. رسانه‌های دیگر سعودی هم مثل العربیه و الحدث در گزارش‌هایی که منتشر کردند اعلام کردند که اساسا فعالیت نظامی حزب‌الله یک خطر برای جان مردم لبنان است.

از این قبیل موارد در رسانه‌ها فوق‌العاده زیاد داریم که جالب‌توجه این است که شاید کمتر از ۱۵ دقیقه بعد از انتشار خبر، این عملیات روانی را پمپاژ کردند. مثل اینکه یک اتاق خبر تشکیل شده است که هر حادثه و انفجاری که در لبنان به‌وقوع پیوست، سریعا باید روایتی تولید و رسانه‌ای شود که حادثه را به تسلیحات حزب‌الله متصل کند. چرا؟ چون خلع سلاح حزب‌الله آرزو و هدف اصلی این جریان است تا لبنان قدرت دفاع خود را از دست بدهد و رژیم صهیونیستی خیلی راحت بتواند با مقاومت برخورد کند و دوباره برای اشغال خاک لبنان اقدام کند.

انفعال ما در برابر یک خط رسانه‌ای هدفمند و از پیش طراحی‌شده

متهم کردن حزب‌الله روایت ابتدایی بود که اتفاقا به‌واسطه خبرنگار‌های فارسی زبانی که برای رسانه‌های سعودی مثل ایران‌اینترنشنال کار می‌کنند، خیلی زود به فضای داخل کشورمان نیز منتقل شد. مثلا یکی از کاربران توییتی را منتشر کرد که شامل عکسی از انفجار بود و نوشته بود این سرنوشت مردمان هر کشوری است که بخواهند علیه دنیا سلاح بسازند.

این کارمند خبرنگاران رسانه‌های سعودی خیلی هدفمند این را نشر دادند در حالیکه کاربران انقلابی و وطن‌دوست ایرانی هنوز در بهت و شوک بودند که اصلا ماجرا چیست و چه اتفاقی افتاده است. به‌خاطر همین است که می‌بینیم دست برتر روایت غربی عربی در یکی دو روز اول کاملا مشهود است.

طرف غربی-عربی این آمادگی و این روایت از پیش طراحی شده را دارد و رسانه‌هایی مانند الشرق‌الاوسط، العربیه و رسانه‌‎های فرانسوی مثل فرانس ۲۴ و AFP (آژانس خبری فرانسه) خطی که دنبال می‌‎کنند کاملا هدفمند طراحی شده است. اما ما اجازه می‌دهیم یک اتفاق بیفتد، چند سیلی بخوریم و بعد تازه به فکر می‌افتیم به مدد شخصیت رسانه‌ای مثل سید حسن نصرالله کار خودمان را پیش ببریم.

وظیفه رسانه‌های جریان مقاومت چیست؟

بنظر می‌رسد هرچند سخنرانی سیدحسن نصرالله آبی بر آتش روایت‌های دروغ جریان مقابل بود، اما ماجرا به همینجا ختم نمی‎شود و نیاز هست که فضا جدی‌تر پیش رود و به سمتی برود که حقانیت جبهه مقاومت مشخص شود. استراتژی که جریان رسانه‌ای مقاومت و جمهوری اسلامی باید مدنظر داشته باشد، دو محور دارد؛ یکی سرعت، یکی محتوا.

اولا باید واکنش جریان اصلی را در نظر بگیرد. جریان رسانه‌ای ما تا دو روز شوکه بود و در حال پاسخ‌دادن به روایت‌های جریان عربی-غربی بود. در حالیکه باید آنقدر آمادگی داشته باشیم که به محض وقوع چنین حادثه‌ای، روایت خودمان را داشته باشیم. ما هر آن می‌توانیم احتمال بدهیم که در لبنان علیه حزب‌الله یک اتفاق و یک موج سیاسی-رسانه‌ای راه می‌افتد و به‌سرعت و بدون اتلاف وقت برای غالب کردن روایت مدنظرمان وارد عرصه شویم.

نکته بعدی اینکه باید بدانیم چه می‌خواهیم و نسبت به جریانات حاضر اشراف داشته باشیم؛ الان چند درصد از مدیران رسانه‌‎ای ما نسبت به موضع آمریکا، فرانسه و اروپا علیه مقاومت را دقیقا اطلاع دارند؟ باید این اشراف و شناخت را داشته باشیم، بدانیم در چنین فضایی می‌خواهیم چه روایتی را ارائه دهیم، برای آن طراحی داشته باشیم و خبرنگار تربیت کرده باشیم. این بسیار موضوع مهمی است.

منبع: فارس

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.