سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

حجت الاسلام و المسلمین واعظی در برنامه دست خط مطرح کرد:

برای سازوکار مجالس محرم فکرهایی شده است/با پدیده شوم خودآزاری فرهنگی و خودکم بینی مواجهیم

حجت الاسلام و المسلمین احمد واعظی رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم مهمان این هفته برنامه تلویزیونی دستخط بود.

به گزارش حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، مهمان این هفته برنامه «دستخط» از روحانیون شناخته شده و تحصیل کرده حوزه علمیه قم هست که از سال ۶۰ وارد حوزه شده و مدارجش را طی کرده و زیر نظر اساتید شناخته شده حوزه تحصیل کرده است. کسی که از سال ۸۰ به انگلستان رفت و به زبان انگلیسی در میان دانشجویان و دانشگاهیان انگلیس تدریس داشته و هنوز هم تدریس دارد و به برخی کشور‌ها می‌رود.

الان عضو هیئت امنای سازمان تبلیغات اسلامی است و حدود یک دهه است که مسئولیت سنگینی دارد و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی هم هست. صحبت‌های زیادی با ایشان در عرصه فرهنگ، علم، حوزه و مسائل اجتماعی و سیاسی داریم.

در خدمت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای احمد واعظی رئیس دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی هستیم که این وقت را در اختیار ما قرار دادند.

سلام و خیلی خوش آمدید.

سلام علیکم. بنده خدمت شما و بینندگان عزیز سلام عرض می‌کنم.

از اینجا شروع کنیم که دفتر تبلیغات اسلامی حوزه قم، اسم شنیده شده‌ای است، ولی جای ناشناخته‌ای است که چه می‌کند. قدری در این خصوص توضیح می‌دهید؟

دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم جزو اولین نهاد‌های انقلابی حوزه فرهنگ است که در اردیبهشت ۱۳۵۸ با تائید حضرت امام (ره) و پشتیبانی ایشان تاسیس شد. کار اولی که بخاطر آن تاسیس شد، مسئله تبلیغ دین و انقلاب و فرهنگ انقلاب در اقصی نقاط کشور بود، ولی به مرور زمان وارد حوزه‌های کاری مختلفی شد و وجوه آموزشی و پژوهشی آن گسترش یافته است و دانشگاه و پژوهشگاه هم دارد.

در جایی صحبت کردید و ۷ ویژگی بیان کردید دفتر تبلیغات اسلامی دارد که منحصر به فرد، سرمایه انسانی، گذر از کارکردگرایی به مسئله‌گرایی و ... است. می‌توانید درباره این شاخصه‌ها صحبت کنید؟

بله. حضرت آقا زمانی تعبیر کردند که دفتر تبلیغات نماد روشنفکری در حوزه است. دفتر تبلیغات این امتیاز را دارد که ظرفیت نخبگانی خیلی خوبی در آن جمع شده است. این مسئله‌محوری که بنده اشاره کردم اتفاقی است که در چند سال اخیر در در دفتر تبلیغات افتاده است و بخواهم خیلی مختصر توضیح دهم، حدود ۱۴-۱۳ مسئله اصلی حوزه فرهنگ و دین را به عنوان مسائل دفتر تبلیغات اسلامی مطرح کردیم.

مثلاً زمانی که درباره مبارزه با فرق انحرافی بود، مسائل را در اینجا مطرح کردیم، بسته جامع اقدامات را طراحی کردیم و اقدامات هم چندضلعی است و این باعث شد بخش‌های متشتت دفتر حول محور کمک به دفتر جمع شوند.

جایی خواندم که یک طرح تغییر و تحولی نوشته بودید و حضرت آقا پسندیده بودند و به شما گفته بودند چرا اجازه نمی‌دهند این را اجرا کنید؟
نه، ببینید، عرض کردم یک طرح تحولی هم در در دفتر تبلیغات اسلامی داریم که اقدام کردیم، ایشان فرمودند من با طرح آشنا هستم و خوانده ام و خیلی طرح خوبی است و طرح که به این خوبی است چرا با شما مخالفت کردند؟ من عرض کردم تصلب سازمانی است. معمولاً در هر سازمان و مجموعه‌ای وقتی تغییر اتفاق افتد مقاومت در برابر آن ایجاد می‌شود.

این مقاومت در دفتر تبلیغات اسلامی بود یا در حوزه علمیه بود؟

بیشتر در خود دفتر تبلیغات اسلامی بود، اما این طبیعی است. هر مدیر ارشدی بخواهد تحولی ایجاد کند، طبیعی است که باید اقناع سازمانی انجام دهد. این اقناع سازمانی هم زمان می‌برد یعنی طرح شما وقتی مطرح می‌شود بخش‌ها نمی‌توانند ابتدا ارتباط بگیرند. بعد نگرانی ایجاد می‌شود که این باعث شود کار‌های موجودشان ضربه بخورد، ولی وقتی به مرور این جلسات توجیحی را برگزار کردیم اتفاقاً فهمیدند این طرح پمپاژ فعالیت است.

گفته بودید دفتر تبلیغات اسلامی در طول تاریخ خود بین نخبه گرایی و توجه به فرهنگ عمومی در نوسان بوده است.

بله؛ به شکل عام، حوزه علمیه ابعاد مختلفی دارد. به یک معنا، یک ضلع آن نخبگانی است و همچنین حوزه به شدت معطوف به فرهنگ عمومی است؛ تبلیغ دین، تبلیغ ایام محرم، حضور در مساجد، حضور در بین مردم. طبعاً دفتر تبلیغات اسلامی به عنوان بخشی از حوزه و اینکه، چون نماد روشنفکری حوزه است وجه نخبگانی آن پررنگ‌تر می‌شود. یک مدیر ارشد، باید بین این دو امر توازن ایجاد کند.

خودتان از تاثیرگذاری عملکرد خود و کاری که در دفتر تبلیغات اسلامی در حوزه فرهنگی عمومی، حوزه دینی مردم انجام می‌شود، رضایت دارید؟

هر زمان هر مجموعه و هر مدیری احساس رضایتمندی کند، این آغاز افول و سقوط است. نه تنها دفتر تبلیغات بلکه کلان حوزه را در مقایسه با حوزه قبل از انقلاب معتقد هستم قدم‌های بسیار بلندی برداشته شده و پیشرفت کرده است، اما در مقایسه با آن حرکت توفنده‌ای که در تغییرات فرهنگی در سطح جهانی و منطقه‌ای و جوامع اتفاق می‌افتد، نه؛ خیلی عقب هستیم و باید بیشتر تلاش کنیم.

ابعاد مختلفی وجود دارد که بسترساز تعالی فرهنگ است و نقصان‌هایی در برخی عرصه ها، تاثیرگذار بر عرصه فرهنگی است. من نمره خیلی بالایی، نه به خودم و نه به مجموعه ام و نه به دیگر تاثیرگذاران فرهنگی نمی‌دهم.

شما از جمله کسانی هستید که در خارج از کشور هم تدریس کردید و ارتباط دارید و فرد به روزی هستید. فکر می‌کنید فضای مجازی ما آن چارچوبی را که باید داشته باشد، دارد که بتوانیم بیش از اینکه بتوانیم تهدید شویم بتوانیم از فرصت‌های آن برای خود استفاده کنیم؟

ما وقتی می‌توانیم در فضای مجازی یک حضور خوبی داشته باشیم که بتوانیم در فضای مجازی حکمرانی کنیم. حکمرانی کردن در فضای مجازی، یک ضلع کم اهمیت‌تر آن، وجوه نظارتی و صیانتی و حفاظتی است؛ عمده کار تولید است. یعنی شما وقتی می‌توانید در فضای مجازی به معنای واقعی کلمه مدیریت و حکمرانی کنید و تاثیرگذاری جدی داشته باشید که مولّد خوبی باشید.

در این زمینه ما ضعف‌های عمومی داریم و در حوزه این ضعف مضاعف است. ضعف عمومی داریم، یعنی کلاً نیرو‌های متعهد و اصیل فرهنگی هنوز آن مهارت و هنر لازم و درک عمیق از اقتضائات کار رسانه‌ای آنهم در فضای مجازی حاصل نشده است، علی رغم پیشرفت‌هایی که کردیم و تجاربی که اندوختیم.

کوتاه، سریع و اثرگذار.

بله. این مهارت زیادی می‌خواهد. چقدر در دروس آموزشی حوزه این کار را کردیم و چقدر این توانائی را در اختیار قرار داده ایم؟! البته اتفاقاتی دارد رخ می‌دهد، اما اگر بخواهم واقع‌بین باشم هم باید رشد را ببینم و هم باید نقص را ببینم. من الان نسبت به گذشته رشد می‌بینم. یک زمانی هیچ خبری نبود، ولی الان در حوزه شاید قریب ۲۵۰-۲۴۰ گروه تبلیغی داریم که خودشان را در فضای مجازی تعریف کرده است و دارد کار‌هایی انجام می‌دهد.

از حوزه‌ها چه خبر؟ آیا حوزه‌ها آن جولانی را که باید، دارند؟

اگر بخواهیم قضاوت منصفانه‌ای کنم، عملگرایی و تمایل به عمل اجتماعی در طلبه‌های نسل امروز ما قوی‌تر از طلبه‌های زمان ما و قبل از ماست، اما خب هر جنبه‌ای را برجسته کنیم جنبه دیگری تضعیف کنید. به صورت عمومی، شاید عمق علمی و پرداختن به بحث‌های جدی و عمیق علمی در نسل گذشته و نسل‌های گذشته حوزه، پررنگ‌تر از نسل فعلی حوزه است مخصوصاً این مدرک‌گرایی هم که وارد فضای حوزه شده، چه مدرک گرایی در دانشگاه‌های اقماری حوزه، باعث می‌شود به تعبیر ما ملاپروری در حوزه کمتر از سابق باشد.

ولی از جهت تنوع و گستره فعالیت علمی، این هم یک امتیاز است؛ یعنی کجا در گذشته فضلا و طلابی داشتیم که در بحث‌های تطبیقی، در شاخه‌های مختلف علوم انسانی و با شاخه‌های مختلف فلسفی، بتوانند عرض اندام کنند و بنویسند.

*اینجا خدمت حاج آقا حواد فاضل لنکرانی بودیم و ایشان همین موضوع را مطرح کردند و گفتند فقر طلبه‌ها نسبت به قبل، یعنی از جهت بضاعت مالی هم، توانشان خیلی کمتر شده است.

واقعا همین طور است. الان همه نسبت به مشکلات و مسائل مالی که عموم مردم با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، مطلع هستند؛ طلبه‌ای هم که ازدواج کرده و می‌خواهد تشکیل زندگی بدهد با شهریه زیر یک میلیون تومان هم کرایه خانه بدهد، هم زندگی کند، تصورش روشن است بسیار سخت خواهد بود.

دفتر تبلیغات اسلامی ردیف بودجه خاصی دارد؟

دفتر تبلیغات حوزه بله؛ در زمانی که تاسیس شد دفتر تبلیغات یک پشتوانه اقتصادی داشت، برخی از کارخانه‌ها پشتوانه اقتصادی دفتر تبلیغات بودند و تقریباً این‌ها جمع شد و برای دفتر تبلیغات یک ردیف بودجه‌ای قرار داده شد، البته برخلاف بسیاری از سازمان‌ها ما ردیف یک نداریم، یعنی این پولی که به ما داده می‌شود هم باید حقوق بدهیم و هم هزینه‌های جاری را بدهیم و هم برنامه‌ای کار کنیم. این کد بودجه‌ای که داریم باید با آن برنامه ریزی کنیم. این بودجه الان ۱۵۰ میلیارد تومان است که البته همه این مقدار دریافت نمی‌شود. به طور مثال سال گذشته ۸۲ درصد را دریافت کردیم.

خیلی‌ها وقتی صحبت از بودجه می‌شود سریع بودجه‌های حوزه و نهاد فرهنگی را بیرون می‌دهند و می‌گویند مقایسه کنید که چقدر بودجه می‌گیرند. به عنوان کسی که تجربه این کار را دارد، فکر می‌کنید خیلی بودجه‌های نجومی می‌گیرید؟

نه، اساساً باید دید سهم بودجه حوزه فرهنگ عموماً نسبت به کل بودجه عمومی کشور چقدر است؟ این درصد خیلی پائین است. به نسبت خیلی از کشور‌های دنیا این درصد پائین است. چه در حوزه فرهنگ که شامل ورزش، صداوسیما و امثال آن‌ها می‌شود، چه در حوزه فرهنگ دین، سهم آن از بودجه رقم بالایی نیست.

با برخی از علما که صحبت می‌کردیم می‌گفتند مسئله «نفوذ» در حوزه‌ها جدی است و به عنوان مثال، «شیعه انگلیسی» را بیان می‌کردند. در این زمینه توضیح می‌فرمایید.

من این را در کل بیان کنم که هر مجموعه‌ای آفت خودش را دارد، اما نسبت به هیچ چیزی نباید اغراق کرد. نباید این قصه را طوری مطرح کرد که مثلا یک جریان گسترده و پرطرفداری در حوزه است که خیلی اثرگذار در حوزه‌ها کار می‌کند؛ نه، اینطور نیست. حوزه جایی است که این آفات به میزان کم هم زیاد است و مسلماً هر جا که اهمیت بیشتری دارد، طمع دشمنان هم بیشتر می‌شود.

یک موضوعی هم مطرح شد و برخی موافق و برخی مخالف هستند و انکار می‌کنند؛ قضیه حوزه‌های لاکچری درست است؟

این امری فرهنگی است و به این برمی گردد که چه انتظاری از محل زیست یک طلبه داشته باشیم. بنده خودم از کسانی هستم که اگر محیط زیست طلبه غیرمتعارف باشد، مخالف هستم. حالا مثالی هم بیان کنم که ساختمانی ساخته بودند و در کاربری آن مانده بودند که این را موسسه آموزشی و پژوهشی کنند یا خوابگاه طلبه‌ها کنند؟

من به شخصی که این محل را ساخته بود و درصدد مشورت بود که با این محل چه کند، گفتم به هیچ وجه نباید اینجا خوابگاه و محل استراحت طلبه باشد؛ چون اینقدر تمیز و شیک است که اگر طلبه ازدواج کند و تشکیل زندگی داد احساس می‌کند از کاخ وارد زندان شده است.

الان در حوزه‌های علمیه متوسطی که شهریه دریافت می‌کنند، چه میزان است؟

زیر یک میلیون تومان، خیلی زیاد است.

گفته بودید امروز بعد از نزدیک به ۴۰ سال که از انقلاب می‌گذرد، گفتمان انقلاب اسلامی در معرض کم‌فروغی است. به چه علت می‌فرمایید؟

ببینید، گفتمان انقلاب اسلامی یک درون مایه و محتوا دارد که این ذات گفتمان انقلاب است و امری ثابت است، ولیکن عرضه، تبیین، تفسیر، شرح و ارائه گفتمان انقلاب اسلامی، حسب تغییر ذائقه جامعه، حسب تنوع فرهنگی و تغییر فرهنگی باید به روز شود. محتوای گفتمان انقلاب اسلامی، امر ثابتی است، اما من چطور به نسل جوان عرضه کنم؟ ارائه هنرمندانه و موثر گفتمان انقلاب اسلامی نسبت به لایه‌های مختلف مخاطبان؛ این را نتوانستیم به خوبی کادوپیچ کنیم.

برخی شخصیت‌ها در گذشته بودند؛ الان دستکم می‌توانم بیان کنم بروز و ظهور علنی ندارد که بگوییم کسانی مطرح باشند و مخاطب داشته باشند و نسبت به این امر تفوق کنند.

یعنی پنهان است؟

ممکن است؛ چون برخی این عقیده را دارند که می‌گویند ما حکومت اسلامی نداریم، بلکه حکومت صالحان داریم، نه اینکه مردم ایفای نقش کنند؛ این‌ها ممکن است در ضمیر عده‌ای باشد، اما این که بگوئیم نسبت به این امر آثاری بنویسند، نه اینطور نیست.

گفته بودید گفتمان انقلاب اسلامی از ناحیه برخی مدعیان انقلاب در خطر است که پرچم انقلابی گری را بلند می‌کنند.

ما یک بحث مبنایی داریم که بنده معتقد هستم آقا در بیاناتشان دنبال این هستند و آن بحث جذب حداکثری است. کلاً وقتی برخورد حذفی زیاد شد، دایره تنگ‌تر شد، تفسیر مضیق شد، دیگران را حذف کردید، درون همین دایره تنگ هم اختلاف ایجاد می‌شود.

یک زمانی در اوایل انقلاب هر چند قابل قیاس نیست، ولی دو تفکر متفاوت با هم مناظره می‌کردند و مردم خودشان می‌دیدند. الان در این زمان این روش جواب می‌دهد؟

به نظر من، مشکلی ندارد مباحث جدی‌تر اجتماعی و سیاسی را در صداوسیما به بحث بگذرایم. اتفاقاً این جریانات را بیشتر به حاشیه می‌راند، یعنی رشد مردم خیلی حرف می‌زند. این خوب است، چون هم افراد و هم جریانات تعدیل می‌شوند.

این گفت و گویی که آقای رفیعی و آقای آقامیری انجام دادند را پسندیدید؟

من گوش نکردم، گزارش آن را دیدم و برخی آقایان اظهارنظر کردند، نفسش خوب بود؛ ما یک زمانی می‌گوییم می‌خواهیم رصد کنیم و بگوییم چه کسی درست گفت و چه کسی غلط گفت، من با این کاری ندارم. نفس اینکه دو نسل از حوزه با هم حرف بزنند، همین صحبت کردن‌ها و گفت‌وگو‌ها بسیار برکت دارد. افراد در آن جلسه هم موضعی اگر ابراز نکنند بعداً خودشان نسبت به این امر فکر می‌کنند. مخصوصاً اگر این برخورد‌ها توام با کرامت و احترام باشد تاثیر بیشتری خواهد داشت.

الان با این چیزی که عنوان کردید عده‌ای برخی حوزه‌ها را انقلابی می‌دانند و برخی دیگر برخی حوزه‌ها را غیرانقلابی می‌دانند. به اینجا هم رسیدیم؟

ببینید «حوزه انقلابی» حرف درستی است یعنی الان کیان تشیع، کیان اسلام و دینداری در این جامعه با این نظام گره خورده است. کارآمدی و موفقیت نظام، تحقق اهداف نظام، بالندگی شریعت، بالندگی دین، تقویت ایمان و دینداری را در پی دارد. برعکسش هم، ناکارآمدی و ناکامی این نظام در تحقق اهداف و هر چه باعث تضعیف نظام شود، چه من بخواهم و چه من نخواهم، یک انعکاس و پژواک در حوزه دین و دینداری مردم دارد. اگر حوزه خود را کنار بکشد، منفعل برخورد کند، نسبت به نیاز‌های انقلابی فعال عمل نکند ضربه را دین و دینداری می‌خورد. حوزه باید انقلابی باشد بدین معناست. حالا عده‌ای هستند که کار آن‌ها انگ زدن به افراد است و مدام می‌گویند ما حوزه انقلابی هستیم و بقیه مورد دارند. این چه ضربه‌ای می‌زند؟

از شورای عالی انقلاب فرهنگی چه خبر؟ واقعاً شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان مغز متفکر فرهنگی کشور عمل می‌کند؟

به نظر من سوال خوبی است. شورای عالی انقلاب فرهنگی یک سهمی دارد که تقریباً یک مجموعه ۴۰ نفره از اشخاص حقیقی و حقوقی است که دو هفته در میان جلسه‌ای تشکیل می‌دهد که وظیفه‌اش سیاستگذار و وضع قانون در حوزه علم و فرهنگ کشور است.

این ظرفیت در شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود دارد که به کمک شورا‌های اقماری که دارد و به کمک دبیرخانه‌اش، ستاد‌هایی تشکیل دهد و برای تحقق ضمیمه حکم آقا، چون وقتی حضرت آقا حکم دادند ضمیمه و پیوستی داشت، یک مسئولیت‌ها و وظایفی را تنفیذ و واگذار کند و از شورا‌ها یا ستاد‌ها بخواهد تا کار جلو برود؛ این همان نقش قرارگاهی می‌شود.

که الان وجود ندارد.

بخشی وجود دارد و بخشی وجود ندارد مثلاً در زمینه علم ستاد نقشه جامع علمی کشور، به نظر من نسبتاً موفق عمل کرده بود، اما در برخی جنبه‌ها موفق نبوده است. این کار‌ها را می‌تواند انجام دهد که الان کم‌فروغ است و پررنگ نیست.

در جلسات شورا هم همین بحث‌ها مطرح می‌شود؟

بله. گاهی در مقاطعی بوده که درباره کارکرد دبیرخانه، کارکرد وجه نظارتی و وجوه دیگر صحبت شده است. البته از انصاف نباید دور شد، در دبیرخانه و شخص آقای عاملی خوب کار می‌کنند و زحمت می‌کشند، ولی کار تنها با دبیرخانه حل نمی‌شود.

و اینکه برخی می‌گویند آقای رئیس جمهور خیلی کار را جدی نمی‌گیرند، درست است؟

یک سازوکاری در ریاست جمهوری برای ابلاغ مصوبات مشخص شده است که هر مصوبه‌ای ارجاع به معاونت حقوقی می‌شود، جهت اینکه آیا این تصمیم یا تدبیر یا مصوبه با قوانین کشور تعارض دارد یا خیر؟ همچنین در قسمت سازمان برنامه و بودجه می‌رود که آیا بار مالی دارد یا ندارد؟ در قسمت اداری و استخدامی هم می‌رود که آیا از این جنبه‌ها بررسی شده یا خیر. آن دستگاه‌ها هم که اولویت ندارند و گاهی مواقع ممکن است برخی دستگاه‌ها ۳-۲ ماه طول بدهند. این‌ها روند را کند می‌کند.

نه دیگه.

در آن جلسه‌ای که خیلی داغ شد حضور داشتید؟

بله.

حرکتی برای آرام‌سازی صورت گرفت که نتیجه ندهد؟

نه. کسی قادر به این کار نبود. وقتی حرارت زیاد است که شما نمی‌توانید دستتان را جلوی حرارت بگیرید. (می‌خندد)

آقای واعظی متولد سال ۴۱ هستند؟

بله.

در قم متولد شدید؟

نه، در تهران متولد شدم.

در چطور خانواده‌ای بودید؟ پدر چه کاره بودند؟

در خانواده کاملاً مذهبی متولد شدم. پدر من ۴ کلاس سواد داشت.

روحانی بودند؟

نخیر. کاسب بودند.

اخوان پرعلم و اهل علم و کتابی دارید.

همه تحصیل کرده بودند. پدر ما سه تا برادر بزرگتر من را برای تحصیل به کالیفرنیا فرستاد و در دانشگاه برکلی تحصیل کردند. ۳ نفر هم به حوزه علمیه قم بعد از انقلاب فرستاد.

بله. ۶ برادر بودیم، ولی یکی از اخوان سال ۶۸ مرحوم شدند و الان ۵ برادر هستیم.

از اخوی‌هایی که روحانی بودند؟

نخیر. تنها روحانی من هستم.

آقای واعظی که رئیس دفتر ریاست جمهوری هستند.

بله. اخوی بزرگ بنده هستند. ده سال بزرگ‌تر هستند.

این دولت هم ماشاالله سختی‌های ویژه‌ای کشیده است.

بله. بحث رابطه خانوادگی جداست.

رابطه خانوادگی به بحث‌های سیاسی هم منجر می‌شود؟

به هر جهت بنده وظیفه خود می‌دانم که مسائل و مشکلات را منتقل کنم حتی دیگران و برخی از علما و فضلای حوزه مطالبی را منعکس می‌کنند و ما هم منتقل می‌کنیم.

چه میزان شنوا هستند؟ البته آقای واعظی فرد شنوایی هستند.

به هر جهت ایشان خیلی معتمد به بنده هست و رابطه ما خوب است. از قبل انقلاب رابطه ما خیلی خوب بود و حتی در پرورش شخصیت دینی من، ایشان موثر بود. یعنی وقتی من دوم راهنمائی بودم پسر بزرگ خانواده بودم و همه پسران بزرگ‌تر از من از خانه رفته بودند. ایشان با نامه‌هایی که می‌فرستاد می‌گفتند چه کتاب‌هایی مطالعه کنم. رابطه ما از این جهت خیلی خوب بود و قبل از انقلاب که ایشان می‌آمد، در کیف دستی‌اش برخی منشورات انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا را می‌آورد و من می‌خواندم.

به مرور زمان تفکرات ایشان تغییر نکرده است؟

به نظر من ایشان بیشتر از اینکه شخصیت فعال سیاسی باشد، بیشتر یک مدیر هستند. در دوره اول آقای احمدی نژاد هم متقاضی به خدمت گرفتن ایشان در وزارت اقتصاد بودند.

پیشنهاد داده بودند.

بله. به عنوان معاونت پیشنهاد شده بود. حتی خود آقای احمدی نژاد گفته بود اگر ایشان هر شرطی دارد من با ایشان جلسه می‌گذارم. زمان آقای دانش جعفری بود، البته گرایشات سیاسی دارد، ولی خیلی حاد نیست که نمود از این جهت داشته باشد.

ایشان مدتی در وزارت ارتباطات بودند، به خصوص آن زمان در فضای مجازی کار می‌کردند در مورد فضای مجازی نکاتی گوشزد می‌کردید؟
بله. اقشار مختلفی از طلبه‌ها می‌آمدند و مطالب را منعکس می‌کردیم.

انتقادات را قبول داشتند؟

بالاخره برای خودشان جواب‌هایی داشتند و بیشتر بر مقدورات تاکید داشتند. یکی از جملات ایشان این بود که مشکل فضای مجازی، مشکل محتواست و ما بیشتر متکفل زیرساخت هستیم. البته درباره فیلترینگ هم یک مبنایی ایشان داشت و می‌گفت فیلترکردن و فیلترشکنی یک جنگ است. مثلاً نظر ایشان این بود که بستن این برنامه‌ها راه حل نیست و نمونه را هم در تلگرام شاهد بودیم، مشتری‌های تلگرام در داخل کم نشد، چون استفاده کننده از فیلترشکن افزایش یافت.

ولی آن تلاشی هم که باید برای یک شبکه اجتماعی بومی انجام می‌شد، نشد. اگر پشتیبانی درستی می‌شد این اتفاق رخ نمی‌داد.

شبکه اجتماعی بومی غیر از اینکه امکانات فنی می‌خواهد، اعتمادسازی هم می‌خواهد؛ چون بالاخره مردم باید انتخاب کنند، مردم وقتی یک پیامرسان را انتخاب می‌کنند که هم سرویس خوبی به آن‌ها بدهد و هم اعتماد کنند. الان برخی از پیامرسان‌ها پشتیبانی هم از سوی برخی دستگاه‌ها شد، ولی برخی پیامرسان‌های داخلی بیشتر مورد اقبال قرار گرفت، چون کار کردن با آن سهل‌تر بود، چون اعتماد بیشتری به آن‌ها شد. یعنی مسئله فنی یک چیز است و مسئله اعتماد و انتخاب مردم امر دیگری است. باید اعتمادسازی هم انجام دهیم.

چه سالی ازدواج کردید؟

من سال ۶۲ عقد کردم.

چطور با حاج خانم آشنا شدید؟

خانمم دخترخاله من هستند. فامیل بودیم.

مهریه چقدر بود؟ خطبه عقد را چه کسی خواند؟

۱۴ سکه بود و مرحوم آقای عمید زنجانی خطبه عقد را خواندند؛ چون ما میدان خراسان، مسجد لرزاده سکونت داشتیم. روحانی قبل از انقلاب ما آقای عمید زنجانی بودند و خود ما قبل از انقلاب در کتابخانه مسجد لرزاده فعال بودیم.

چند فرزند دارید؟

من سه فرزند دارم. دخترم متولد ۷۹ است، پسرم متولد ۸۳ است، دختر آخرم متولد ۹۱ است.

حاج خانم هم اهل فعالیت‌های اجتماعی هستند؟

بله. ایشان تحصیل متعددی دارند هم حوزوی را در حد لیسانس خوانده اند و لیسانس روانشناسی بالینی دارند و یک فوق لیسانس هم در لندن وقتی ۴ سال در آنجا تدریس می‌کردم، آنجا گرفتند. یک فوق لیسانس فقه و حقوق هم گرفته اند. ۹-۸ سالی هم در جامعه الزهرا، قبل از این که به انگلیس برویم، مسئولیت پرورشی طلاب غیرایرانی را برعهده داشتند.

شما هم دو برنامه تلویزیونی حضور داشتید که بیشتر از بقیه دیده شد. یکی بعد از آقای افروغ بود که به پارک ملت آمدید.

همین سالن بود.

یکی هم برنامه قبلی «دیروز، امروز، فردا» بود که با آقای نجفقلی حبیبی بودید و درباره عاشورا و فرهنگ عاشورا بیان کردند و آن برنامه هم خیلی سروصدا کرد.

پارک ملت مورد استقبال قرار گرفت. خدا آقای حسین شیخ‌الاسلام را رحمت کند و یادی از ایشان کنیم. ایشان خیلی انسان شریفی بودند، از قبل انقلاب ایشان را می‌شناسم و، چون از دوستان اخوی در خارج از کشور بودند. جوان به تمام معنا مذهبی در قبل از انقلاب بودند. فردای آن روزی که بحث برنامه پارک ملت آمدم، خیلی زنگ زد و تشکر کرد و گفت چطور می‌توانم برنامه را داشته باشم که به همه نماینده‌های مجلس بدهم.

قبل از انقلاب چه فعالیتی داشتید؟

مسجد لُرزاده جزو کانون‌های فعالیت بود؛ بسیار فعال بود. دبیرستان خوارزمی شماره دو میدان بهارستان بود. اول خیابان جمهوری که آن زمان به نام مدرسه شاه‌آباد بود. دوستان در انجمن اسلامی و هماهنگی با دبیرستان‌های دیگر فعال بود. در مسجد لرزاده هم دو جریان در کتابخانه مسجد فعال بود و بیشتر سمپات مجاهدین خلق بودند منتهی ما چند نفری یک جریان مقابل و متفاوت جریان مجاهدین خلق را داشتیم.

از روز پیروزی انقلاب خاطره‌ای دارید؟

شب ۲۲ بهمن ماه، چون خانه ما خانه تیمی بود، گروه توحیدی فلق که یکی از گروه‌های هفتگانه‌ای است که بعداً مجاهدین انقلاب را تشکیل دادند، آقای مصطفی تاجزاده، حسن آقای ما، جزو این گروه بودند و خیلی چیز‌ها را از ما می‌گرفتند. شب ۲۲ بهمن چیز‌هایی برای چاشنی آماده می‌کردیم. اعضای خانواده گوگرد کبریت را در اختیار ما قرار می‌دادند. روز ۲۲ بهمن هم درب صداوسیما بودیم. البته ما اسلحه نداشتیم، ولی آنجا حضور داشتیم. من آن روز با یکی از رفقای کتابخانه مسجد لرزاده در آنجا بودیم.

به مصطفی تاجزاده اشاره کردید، فکر می‌کردید آن زمان مصطفی تاجزاده این میزان تغییر مواضع بدهد؟

به نظرم از همان زمان هم تند بود، چون ایشان ۹ سال مستاجر پدرخانم ما در مسجدلرزاده بود و زیاد با هم بحث می‌کردیم. مواضع او همان زمان هم تند بود.

یعنی چه؟ نسبت به مواضع انقلابی فاصله داشت؟

نه، در دهه ۶۰ به آن شکل نبود.

یعنی از آن سوی بام افتاده بودند؟

ولی کم کم در اوایل دهه ۷۰ بحث‌هایی که می‌کردیم فاصله می‌گرفت و حتی گاهی مواقع می‌گفت که خیلی از دوستان به من نسبت به نگاه تندم اعتراض دارند.

در آن ایام به جبهه هم رفتید.

بله. ما در حجره در مدرسه حجتیه بودیم که جنگ شروع شد. جزو ۹۰۰ نفری بودیم که اولین گروه طلبه‌ها آمدند آموزش نظامی دیدند. من به جبهه رفتم. خرداد ۶۰ اکبر غمخوار، همکلاسی من بود و به خانه ما آمد و گفت بیا به کردستان برویم. من ۶ ماه کردستان بودم، شهید بهشتی هم همان ایامی که ما در کردستان بودیم شهید شد. در آن ۶ ماه بیشتر کار فرهنگی می‌کردم.

شما در دوران طلبگی علمای بزرگوار زیادی را تجربه کردید. می‌خواهم هر کدام را با یک جمله تعریف کنید.

آیت الله وحید خراسانی؟

بسیار عمیق در بحث‌های فقهی و اصولی.

آیت الله شیخ جواد تبریزی؟

بسیار کوشا در طلبه‌پروری.

آیت الله سید کاظم حائری؟

انقلابی و بسیار دقیق در بحث‌های فقهی.

آیت الله شیخ صادق آملی لاریجانی؟

ایشان چند ویژگی برجسته دارد. یکی این است که بسیار کوشا و پرتتبع در کار‌های علمی است. روز‌های متعددی می‌شد که من یقین می‌کردم ایشان شب برای کار علمی نخوابیده است. وقتی صبح برای بحث می‌آمد چشم‌های او از بیخوابی شب قرمز بود و بسیار کوشا در کار علمی بود. از پیشقراول‌های کار‌های تطبیقی در حوزه بود. در فلسفه تحلیلی و فلسفه اخلاق جزو پیشقراول‌ها در بحث‌ها بوده‌اند

آیت الله مصباح یزدی؟

در بعد علمی چیزی که خیلی در ایشان برجسته دیدم سرعت انتقال بالا و قدرت نقد بود. من در علمایی که با آن‌ها ارتباط داشتم، ذهن تحلیلی

به قدرت آیت الله مصباح ندیده‌ام؛ سرعت انتقال و قدرت تحلیل بالایی دارند.

آیت الله حسن زاده آملی؟

یک شخصیت جامع علمی و بسیار کوشا در مسائل تهذیبی و مسائل مربوط به عرفان عملی.

آیت الله جوادی آملی؟

من درباره ایشان تعبیرم این است که در شاخه‌های مختلف علوم اسلامی ایشان سرآمد است. انس من با حضرت آیت الله جوادی خیلی زیاد بوده. گاهی مواقع بحث علمی را مطرح می‌کردم کم مانده بود ایشان صفحه‌اش را بیان کند. مثلاً مرحوم صدرا در فلان جلد این بحث را بیان می‌کنند و تعبیری حضرت آیت الله مصباح درباره ایشان داشته‌اند که می‌فرمودند یک تنه بار تفسیر حوزه‌های علمیه را به دوش می‌کشد.

سال ۸۰ به انگلیس می‌روید؛ چطور شد؟

یک فلوشیپی بود، یک همکاری مشترکی بین مرکز اسلامی لندن با دانشکده شرق‌شناسی دانشگاه کمبریج بود. باید ۳-۲ استاد را از طرف مرکز اسلامی معرفی می‌کردند و دانشگاه کمبریج هم مصاجبه‌ای می‌گرفت و انتخاب می‌کرد. من آنجا رفتم و برای تدریس دعوت شدم. ده ماه در لندن بودم که زبانم را تقویت کنم. در ایران قادر به متن‌خوانی بودم و بسیاری از کتاب‌هایی که قبل از رفتن نوشته بودم از منابع اصلی بحث استفاده می‌کردم و می‌خواندم، اما تکلم و نوشتن را کار نکرده بودم. ده ماهی در لندن بودم و همان زمان در کالج اسلامی به زبان انگلیسی تدریس داشتم، یعنی خیلی زود راه افتادم.

زبان انگلیسی‌تان کامل بود؟

هیچ وقت کامل نمی‌شود. زبان دوم هیچگاه کامل نمی‌شود، ولی وقتی با من پروفسور چارلز. در دانشگاه کمبریج مصاحبه گرفت، قبول کرد که توانائی دارم تدریس کنم. یک سال لندن بودم، سه سال یعنی ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵ در کمبریج بودم و هم کمبریج تدریس می‌کردم و هم دو روز در هفته هم به لندن می‌آمدم و در لندن هم تدریس می‌کردم. فرصت خیلی خوبی بود. هم شناخت واقع‌بینانه‌ای نسبت به غرب پیدا کردیم و هم فرصت مطالعاتی خیلی خوبی بود. تقریباً دو کتاب آنجا نوشتم و یک کتاب ۳۰۰ صفحه‌اش را در آنجا نوشتم.

برگشتید و عضو هیات امنای دفتر تبلیغات اسلامی شدید.

بله.

حرکت جدید سازمان تبلیغات را چطور ارزیابی می‌کنید؟

در سازمان تبلیغات یک نسل جوانی وارد شده است.

یک رئیس جوان هستند.

غیر از رئیس هم، سعی شده در معاون‌ها نیز جوان انتخاب شود یعنی یک تیمی حضور پیدا کرده است که خیلی از آن‌ها از بچه‌هایی هستند که فعال در دانشگاه صنعتی شریف بودند و نسل جوانی هستند و فکر می‌کنم بتوانند با طراحی‌های خوب و عملکرد خوب، بتوانند اهداف مورد نظر حضرت آقا را عملیاتی کنند.

در جایی گفته بودید روز‌های اول پیروزی انقلاب یک موج حمله به ولایت فقیه در کشور شروع شد، موج دوم حملات به ولایت فقیه بعد از دوم خرداد بود.

بله. تحلیل من این است که جریان سیاسی، فضای دانشگاه را پس از دوم خرداد به خدمت گرفته بود، ما ارتباط داشتیم؛ بعد از دوم خرداد بدون اغراق هر هفته یک دانشگاه مهم در کشور بودم. کاملاً حس می‌شد جریانی بیرون دانشگاه برای پیشبرد اهداف سیاسی، جریان‌سازی در محیط دانشگاه می‌کند و با پرچم کار تئوریک این کار را جلو می‌بردند و بیشتر هم روی مناقشات مربوط به ولایت فقیه بود.

همان بحث‌ها باعث شد، من چند کتاب در آن برهه نوشتم. یک کتاب «جامعه دینی و جامعه مدنی» نوشتم؛ در بهار سال ۷۷ بود. فضا بسیار داغ بود و لبه حمله بیشتر متوجه بحث ولایت فقیه بود و آن یک پویش علمی را بدنبال آورد و نسلی هم پرورش یافتند که خیلی مسلط به این بحث‌ها شدند.

گفته بودید موج سوم هم الان است که پیوند دین و سیاست را هدف قرار داده است.

بله. همان که بیان کردم که یک نگاه تجدیدنظرطلبانه است که جمهوریت منهای اسلامیت است؛ این در برنامه نظری عده‌ای است که روی این کار می‌کنند. کلاً اسلامیت را حذف کنند.

گفته بودید با پدیده شومی به نام خودآزاری فرهنگی، خودکم بینی و خود تحقیرکنندگی خصوصاً در فضای مجازی روبرو هستیم.

به نظر من یک خطی که در فضای مجازی به شدت از ناحیه ضدانقلاب و ناحیه کسانی که معارض هستند، دنبال می‌شود مسئله تحقیر ملت ایران، تحقیر توانائی ملت ایران برای این است که بر مشکلات فائق آید و نادیده گرفتن دستاورد‌ها و پیشرفت‌هاست.

گاهی مواقع احساس می‌شود این القائات در افرادی که به نوعی خودی حساب می‌شوند و هیچ پیوندی با ضدانقلاب و جریانات ندارند و عامل آن‌ها نیستند، اما این القائات گاهی مواقع تاثیرگذار است و خودکم‌بینی می‌شود و در برشمردن ضعف‌ها، از آن‌ها سبقت می‌گیرند.

چطور می‌توان این را درست کرد؟

کلاً معتقد هستم در فضای مجازی مرتب باید کار تبیینی و اقناعی و کار تاثیرگذاری هنرمندانه انجام دهیم. این‌ها مواردی است که باید انجام دهیم. یک دیدگاه این است که فضای مجازی ما باید «مهندسی سخت» شود. این مهندسی سخت‌افزارانه به معنای فیلترینگ و برخورد‌های انتظامی و کنترلی و حذفی است و این مدیریت سخت است. یک نظر هم این است که ما نیازمند «مدیریت نرم» هستیم. مدیریت نرم به این معنا است که حکمرانی را در فضای مجازی دست بگیرید. نیرو‌های انقلاب و جریاناتی که متعهد هستند، با تولید محتوای فاخر، با میدان گشودن برای هنرمندان که هنر فاخر ارائه دهند.

این نکته هم بیان کنم که گاهی مواقع با جریاناتی در فضای مجازی مواجه هستیم که جریان برانداز و هتاک هستند؛ مثلا در حوزه ضددین فعالیت می‌کند، نمی‌توان با این جریان استدلالی برخورد کرد و یا نرم مقابله کرد. با این جریان باید برخورد انتظامی و سخت شود، چون هتک حرمت و توهین می‌کند.

امسال برای اولین بار ماه مبارک رمضان را با توجه به کرونا خاص برگزار کردیم و بیشتر مردم در منازل و پای تلویزیون و رادیو احیاء گرفتند و مراسم را گوش دادند. ولی قبول داریم که اگر برای محرم چنین اتفاقی بیفتد که ظاهراً امکان دارد این اتفاق بیفتد، خیلی سخت است. چه تدبیر و برنامه‌ریزی شده است؟

من نظر شخصی خودم را بیان می‌کنم که در ماه رمضان بهتر می‌توانستیم عمل کنیم یعنی تکیه گاه معنوی مردم ما دو زمان خاص است. یعنی شارژ معنوی جامعه و آن روح ایمان دینی در دو مقطع در جامعه ما دمیده می‌شود؛ یکی دهه محرم و دیگری ماه رمضان و مخصوصا شب‌های قدر که اشک‌ها و تضرع‌ها مفید است.

من همواره می‌گویم انقلاب و همه چیز را این مراسم‌ها بیمه می‌کند. ما نباید محرم را از دست بدهیم، منتهی، چون محرم در تابستان است، چه کسی گفته مراسم حتماً باید داخل شبستان مسجد باشد؟ می‌تواند در حیاط مسجد برگزار شود. در جا‌هایی که فضا باز است مراسم برگزار شود. مثلاً دسته‌روی بیشتر شود، چون در دسته با فاصله حرکت می‌کنند، یعنی جامعه ما از این فیض عظمی نباید محروم شود البته با رعایت پروتکل‌ها و همه مسائل بهداشتی باشد.

الان صحبتی شده است؟

بله. من خودم ۱۲-۱۰ روز پیش مصاحبه کردم و گفتم باید ابتکارات نو در این امر به خرج بدهیم. فکر‌هایی در این زمینه کرده‌ایم. البته باب فعالیت در فضای مجازی باید باشد و ما در ماه رمضان در دفتر تبلیغات، خیلی حجم فعالیت تبلیغی را در فضای مجازی پررنگ کردیم، ولی فضای مجازی نباید جانشین فضای فیزیکال شود.

به عنوان یک آدم به قول معروف مُلای حوزه، تفسیر شما از کرونا در این دوران چیست؟

من فکر می‌کنم خیلی چیز‌ها را تغییر می‌دهد و داده است یعنی هم پیامد اقتصادی دارد و هم پیامد سیاسی دارد و هم پیامد فرهنگی دارد. من فکر می‌کنم در هالیوود کمتر آن فیلم‌های اغراق‌آمیز درباره ابهت آمریکا بسازند، چون این ابهت کامل شکسته شده است. یعنی پُف تکنیکال دنیا خوابید، یا آن چهره ابرقدرتی و چیز‌هایی که عنوان می‌شد بر همه مشکلات فائق می‌شویم، از بین رفت. کرونا امر خیلی عجیبی بود که عجز بشر را در خیلی از حوزه‌ها به نمایش گذاشت.

خیلی لطف کردید.

خواهش می‌کنم.

بنده از شما خداحافظی می‌کنم، اما به رسم «دستخط» برنامه با دستخطی که حجت‌الاسلام و المسلمین واعظی برای ما می‌نویسند به پایان خواهد رسید.

«بسم الله الرحمن الرحیم.

سپاس و شکر بیکران خدای را که نعمت انقلاب اسلامی و درک محضر خمینی عزیز و شهدای والامقام را بر ما ارزانی داشت.

خدایا ملت بزرگ ایران را در پاسداشت این امانت الهی یاری رسان و به دعای خیر امام زمان (ع)، با رفع مشکلات و حل مسائل و بی‌اثر کردن مکر دشمنان، پیشرفت، عدالت، معنویت و اخلاق را نصیب ما بگردان و جان و ضمیر رهبر عزیزمان را با این موهبت، شاد بفرما.

حضور در برنامه خوب دستخط فرصتی مغتنم بود و از مجری خوب برنامه، جناب آقای رنجبران، در فراهم آوردن این فرصت متشکرم».

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.