به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان، در چهار دهه پس از انقلاب اسلامی ایران، دولتهای مختلف آمریکا از هیچ تلاشی برای مقابله با تهران فروگذار نکرده و در میان گزینههای گوناگون آنها، ابزار تحریم بویژه در شکل اقتصادی آن بیش از همه کانون توجه بوده است. این سیاست ضد بشری در سالیان متمادی علیه مردم ایران اعمال شد. انتظار میرفت که پس از رایزنیهای دیپلماتیک سلسله وار میان ایران و گروه ۱+۵ که در قالب «طرح جامع اقدام مشترک» موسوم به برجام نهایی شد، تحریمهای مربوط به برنامه هستهای ایران برداشته شود، اما گذشت زمان باطلبودن این تصور و انتظار از آمریکا را نشان داد.
ورود یک دلال بزرگ آمریکایی به کاخ سفید که در مرام و مسلک بازاری او اعتقادی به توافقات بین المللی جایی نداشت، روند تاریخی توافق هستهای ایران را دستخوش تغییر کرد. زمزمههای مخالفت دونالد ترامپ، رئیسجمهور کنونی آمریکا با توافق هستهای ایران از زمان کارزار انتخاباتی او در سال ۲۰۱۶ مطرح شد، یعنی یک سال پس از توافق برجام. در همان روزها بود که مایک پنس، زوج انتخاباتی ترامپ در جمع حامیان جمهوریخواه او در کارولینای شمالی گفت «وقتی ترامپ رئیس جمهور آمریکا شود ما توافق ایران را پاره میکنیم.»
نامزد وقت حزب جمهوری خواه با «احمقانه و فاجعه بار» خواندن توافق هستهای ایران مدعی شد «این همان توافقی خواهد بود که به قیمت جان هزاران آمریکایی و اسرائیلی تمام میشود». او به محض رسیدن به قدرت، طرح خروج از توافق هستهای ۲۰۱۵ را کلید زد. با توجه به اینکه در آن زمان امکان خروج یکجانبه آمریکا از برجام مسیر نبود، او به انتظار فرصتی برای اتهام زنی به ایران در خصوص نقض تعهدات برجامی نشست. اما این تلاش نیز با تائید پایبندی ایران به تعهدات برجامی خود از سوی کارشناسان آژانس بین المللی انرژی اتمی، به در بسته خورد.
ترامپ به توصیه مشاوران خود تلاش کرد با تمرکز بر برنامه موشکهای بالستیک ایران، این بار از دریچه نقض «روح برجام» وارد شود. حتی گروهی از مقامات امنیتی و اطلاعاتی آمریکا به طور ویژه مامور پرونده سازی علیه ایران در این خصوص شدند. اما این تلاشها با وجود رکس تیلرسون و هربرت مک مستر، ، وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی وقت آمریکا که دولت را ترغیب به پایبندی به برجام میکردند، راه به جایی نمیبرد. پس لازم بود خانه تکانی اساسی در بدنه دولت واشنگتن صورت بگیرد. خیلی زود تیلرسون و مک مستر جای خود را به مایک پمپئو و جان بولتون، سیاستمداران جنگ طلب و تندرو ضد ایرانی دادند. با وجود این دو سودای ترامپ برای زیر پا گذاشتن برجام به واقعیت نزدیکتر میشد.
سرانجام در روز هشتم ماه «مه» سال ۲۰۱۸ (۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷) رئیس جمهور عهدشکنِ آمریکا با دستاویزهایی که تنها برای خود و حامیانش وجهات قانونی و منطقی پیدا میکرد، خروج واشنگتن از برجام را اعلام کرد و از اِعمالِ بالاترین سطح از تحریمهای اقتصادی در تاریخ، علیه جمهوری اسلامی خبر داد. اقدامی که به تائید هیچ یک از دیگر امضاءکنندگان برجام نرسید و تنها خشنودی و همراهی نخست وزیر صهیونیستها و البته مشتری پروپا قرص تسلیحات نظامی واشنگتن یعنی عربستان را در پی داشت.
البته پاسخ اروپا به اقدام یکجانبه آمریکا به ابراز تاسف، حرکات نمادین و حمایت کلامی خلاصه شد. اروپاییها به واقع از مه ۲۰۱۸ به این سو رویکرد «همسویی عملی با آمریکا و هم ذات پنداری کلامی با ایران» را سرلوحه خود قرار دادند. سونامی تحریمهای ضد بشری و رو به تزاید آمریکا و موضع منفعل اتحادیه اروپا و سازوکارهایِ عملا ناکارآمدِ بروکسل از جمله «اینستکس»، تنها به آگاهی هرچه بیشتر ایران از مواضع نمایشی اروپا انجامید و تهران پس از یک سال «صبر راهبردی» سرانجام در اردیبهشت ماه ۹۸ تصمیم گرفت تا تعهدات خود ذیل مفاد برجام را تقلیل دهد. اقدامی که به گواه «ریچارد نفیو»(Richard Nephew)، معمار تحریمهای ضد ایرانی در دولت آمریکا هیچکس انتظارش را نداشت.
هر چند نقض برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و اعمال تروریسم عریان آمریکایی، مشکلات اقتصادی فراوانی را به مردم ایران تحمیل کرده، اما دیگر کشورهای عضو توافق هستهای ایران در دو سال گذشته برغم مخالفت لفظی با اقدامات آمریکا، تنها نقش تماشاگر را داشته و در پاسخ به انتظارات به حق و قانونی ایران ناکام مانده اند.
منطقِ نهفته در پس سیاست فشار حداکثری خیلی ساده بود: آمریکا با صفر کردن صادرات نفت ایران، تهدید کسبوکارهای خارجی برای سرمایه گذاری در بازار ایران و منزوی کردن ایران از سیستم مالی جهانی، مقامات این کشور را وادار کند برای کمک اقتصادی دست به دامن واشنگتن شوند.
تحریمها سنگ بنای کارزار موسوم به فشار حداکثری را تشکیل میدادند و قرار بود فلج کننده باشند. اما به اذعان مقامات و کارشناسان برجسته آمریکایی و غربی، کارزار فشار حداکثری آنگونه که دولت آمریکا انتظار داشت پیش نرفت و نه توانست رویای رئیس جمهور این کشور برای کشاندن ایران به پای میز مذاکره و گرفتن عکس یادگاری سمبلیک با مقامات جمهوری اسلامی را محقق کرده و نه آنقدر فلج کننده بوده که از قدرت منطقهای ایران بکاهد.
حقیقتی که به شهادت کارشناسان برجسته شورای روابط خارجی آمریکا از جمله ری تکیه (Ray Takeyh) و سوزان مالونی(Suzanne Maloney)، هر چند بر مشکلات اقتصادی کنونی ایران افزود، اما نتوانسته فلج کننده باشد.
کارزار فشار حداکثری این روزها و همزمان با شیوع کرونا، کماکان با توسل به ویروس تحریم دنبال میشود. مدعیان دروغین حقوق بشر در آمریکا حتی در بحبوحه شیوع ویروس مهلک کرونا دست از ابزار ضد بشری خود برنداشتهاند. اهتمام آنها بر این بوده تا توانایی ایران برای مهار این ویروس را صرفنظر از قربانیشدن انسانهای بیگناه تحت الشعاع قرار دهند. آتش جنگ اقتصادی که در این روزهای کرونایی در لفافه نام فریب آمیز «حمایت از حقوق بشر در ایران» آگاهانه و عامدانه بیش از پیش شعله ورتر میشود.
سیاست فشار حداکثری در ابتدا براساس نظریه تحریمهای فلجکننده تبیین شد تا از این منظر جمهوری اسلامی را به انتخاب میان قابلیت اقتصادی و نفوذ منطقهای خود وادارد. اما به اذعان خود مقامات و تحلیلگران برجسته آمریکایی این کارزار تاکنون هیچ عایدی برای واشنگتن نداشته و برغم فشار تحریمها بر اقتصاد ایران، این کشور حاضر به تن دادن به خواستههای نامشروع آمریکا در خاورمیانه نیست.
قدر مسلم آنکه راهبرد فشار حداکثری علیه ایران در تعارض و ناهماهنگی با راهبرد امنیت ملی آمریکا قرار گرفته و دولت ترامپ با دنبال کردن تنشهای زنجیرهای و اصرار بر مطالبات بلندپروازانه خود در قبال ایران تنها معادلات امنیتی آمریکا را پیچیدهتر میکند.
تحلیلگران مسائل سیاسی آمریکا اخیرا در نشستی در اندیشکده «موسسه کشورداری مسئولانه کویینسی» بر شکست آشکار کارزار فشار حداکثری آنهم در تمامی ابعاد اذعان کردند. جرت بلانک (Jarrett Blanc)، هماهنگکننده سابق وزارت خارجه آمریکا، مشکل اصلی سیاست خارجی واشنگتن در قبال ایران را اغراق مضحکگونه در این زمینه میداند و میگوید برای اینکه تهدید ایران را مطرح کنیم، نیازی به چالش سازی و سیاستهای دردسرساز نیست، این اشتباهات آمریکاست که ایران را به تهدیدی علیه خود بدل میکند.
فیلیپ گوردون(Philip Gordon)، از مشاوران دولت باراک اوباما نیز معتقد است بازبینی سیر اقدامات دولت ترامپ ما را به این نتیجه میرساند که ترامپ بر سر تحقق رویای بازگشت ایران به پای میز مذاکره، به زعم خود برای «توافقی بهتر» قمار کرد. آنها تصور میکردند از این طریق میتوانند تشدید ناآرامیها را در ایران رقم زنند، اما هیچکدام از این پیش بینیها درست از آب در نیامد.
بررسی کارزار فشار حداکثری از سوی مقامات سابق آمریکا در اندیشکده کویینسی نتیجهای جز «افزایش قابلیتهای هستهای ایران، شکست تلاشهای واشنگتن برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی، پشتیبانی روسیه و چین از ایران در قطعنامه ۲۲۳۱ و در نهایت ناهموار شدن مسیر دیپلماسی با تهران» نداشت.
تاثیرگذاری سیاست فشار حداکثری از سوی برخی از اعضای کنگره آمریکا نیز مورد تردید بوده و موجب شد تا آنها کارایی این سیاست را در راستای اهداف دولت واشنگتن زیر سوال ببرند.
سناتور باب منندز(Robert Menendez)، عضو ارشد کمیته روابط خارجی سنای آمریکا، چندی پیش در بیانیهای از ترامپ خواست تا واقعیت شکست و ناکارآمدی سیاست فشار حداکثری برای ایجاد بازدارندگی علیه ایران را بپذیرد. سناتور منندز با اشاره به حملات پیاپی به پایگاههای نظامی آمریکا در عراق یادآور شد بهای ناکامی سیاستهای ترامپ را نیروهای آمریکایی میپردازند.
سناتور کریس مورفی(Christopher Scott Murphy) نیز اذعان کرد «سیاستهای تندرومابانه دولت در قبال ایران هیچ آوردهای جز قدرتمندترشدن این کشور و تضعیف آمریکا» نداشته است. او همچنین با انتقاد از جنایت تروریستی آمریکا در به شهادت رساندن سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس گفت «قرار بود حمله به ژنرال سلیمانی، بازدارندگی آمریکا علیه ایران را احیا کند، اما چنین نشد».
رئیس کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان آمریکا از جمله دیگر مقامات ارشد کنگره آمریکاست که سیاستهای دونالد ترامپ در قبال ایران را «فاجعه بار» میداند. آدام شیف (Adam Bennett Schiff) در پیام توئیتری خطاب به پمپئو نوشت: «دو سال قبل، ترامپ به طور یک جانبه از توافق هستهای ایران خارج شد. از آن زمان، «فشار حداکثری» ما را به آستانه جنگ کشانده است و زمان گریز هستهای ایران برای دستیابی به سلاح هستهای کوتاهتر شده است. هیچ اقدامی نمیتواند این سیاست شکستخورده و فاجعهبار را نجات دهد.»
دیوید والش (David Walsh)، تحلیلگر دفاعی و مشاور امنیت خاورمیانه دفتر سیاستگذاری وزیر دفاع آمریکا منطق اشتباه سیاست فشار حداکثری را اینگونه بیان می کند: تحت فشار قرار دادن و تحریم مداوم هر کشوری، امتیازدهی قابل توجهی به دنبال نخواهد داشت. در شرایط مذکور آن کشور ممکن است به این نتیجه برسد که تسلیم شدن امروز به فشار بیشتر فردا میانجامد، بنابراین به هر قیمتی به ایستادگی ادامه میدهد. این همان چیزیست که ظاهرا از دایره دید ترامپ دور مانده است. اینکه یک سیاست تنبیهی مداوم و بستن تمامی راههای دیپلماتیک، ایران را وادار به پاسخ دادن آتش با آتش کرده و به تبع هزینههای بیشتری را به دشمنانش به بار میآورد.
انتقادات داخلی از سیاست تحریمی ترامپ علیه ایران البته به مقامات کنگره محدود نشد و بسیاری از مقامات ارشد سابق این کشور را نیز طی این دو سال به واکنش اعتراضی واداشت.
وندی شرمن(Wendy Ruth Sherman)، مذاکرهکننده ارشد آمریکا در جریان انعقاد توافق هستهای ایران به تازگی در یادداشتی در نشریه «فارن پالیسی» با انتقاد شدید از سیاست ترامپ در قبال ایران، آن را «شکستی دردناک و هزینه بار» توصیف کرد. شرمن طی این یادداشت با عنوان «نابودی کامل سیاست خارجی آمریکا در دوران ترامپ» به شکست سیاست خارجی ترامپ در زمینههای مختلف از جمله ایران پرداخت و نوشت حدود ۳ سال بعد از خروج ترامپ از توافق هستهای، ایران دارای اورانیوم با غنای بالای بیشتر، فناوریهای پیچیده است و فاصله کمتری با ساخت سلاح هستهای دارد.
قائممقام سابق وزارت خارجه آمریکا اخیرا نیز در پیامی توییتری به مناسبت پنجمین سالروز امضای برجام، سیاستهای ترامپ را عامل اصلی بر باد رفتن رویاهای آمریکا ذیل برجام دانست.
شکست کارزار موسوم به فشار حداکثری آمریکا علیه ایران در نشست ماه ژوئن «شورای روابط خارجی»، با حضور فیلیپ گوردون و ریچارد نفیو مقامهای ارشد دولت پیشین آمریکا و نورمن رول(norman roule)، افسر اطلاعاتی پیشین سیا و مدیر پیشین میز ایران در این سازمان، نیز به تائید رسید.
ریچارد نفیو، معمار تحریمهای آمریکا علیه ایران نیز سال ۲۰۱۹ در مصاحبهای با تارنمای «المانیتور» به تفرقهافکنیهای برخی اعضای دولت ترامپ برای ایجاد نوعی بحران بین آژانس بینالمللی انرژی اتمی و ایران پرداخت و گفت آنها میخواهند ایران مجبور شود از توافق هستهای خارج شود. نفیو به سناریوسازیهای آمریکاییها علیه برنامه هستهای ایران اشاره کرد و گفت: «همه در دولت ترامپ از اینکه آژانس همچنان پایبندی ایران به توافق هستهای را مورد تأیید قرار میدهد، ناراضی هستند. بدترین سناریو برای آمریکایی ها اینست که برغم تداوم کارزار فشار حداکثری، ایران از برجام خارج نشود». وی یادآور شد:« برخی اعضای دولت ترامپ در تلاش برای ایجاد یک بحران در زمینه بازرسیها از سایتهای بهاصطلاح «مظنون» ایران هستند، تا بدین طریق تهران را به سمت خروج از توافق هسته ای سوق دهند.
ند پرایس(Ned Price)، تحلیلگر پر سابقه آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و عضو شورای امنیت ملی در دولت پیشین کاخ سفید نیز سیاستهای مایک پمپئو در قبال ایران را شکستخورده ارزیابی کرد. مقام سابق شورای امنیت ملی آمریکا در پیامی توئیتری که به کارزار فشار حداکثری اشاره داشت، نوشت: طرحهای او (پمپئو) از ایران و کره شمالی گرفته تا جاهای دیگر شکستهایی مفتضحانه بوده است.
وزیر دفاع اسبق آمریکا نیز، که پیشتر خروج ترامپ از برجام را مخاطره آفرین دانسته بود، اخیرا به شکست واشنگتن تقریبا در تمامی جبههها در برابر ایران اذعان کرد.لئون پانهتا(Leon Edward Panetta) اخیرا در مصاحبه ای با شبکه صهیونیستی «کان» گفت: من به شدت نگران خروج از توافق هستهای ایران بدون داشتن راهبری درباره رویدادهای پیشرو بودم.
همچنین مشاور امور بینالمللی برنی سندرز، سناتور ایالت ورمونت آمریکا نیز با تشبیه سیاستهای جورج بوش در عراق، به سیاستهای دولت فعلی آمریکا در قبال ایران، آن را عامل کلیدی انزوای واشنگتن در عرصه بینالملل دانست. متیو داس (Matthew Dass) در پیامی در حساب شخصی خود در توئیتر یادآور شد: «سیاست جورج بوش در عراق، آمریکا را منزوی کرد. بر دشمنان ما به طرز فزایندهای افزود و رنج انسانهای بی شماری را باعث شد». مشاور سندرز در ادامه افزود: « سیاست ترامپ در قبال ایران نیز منجر به انزوای آمریکا شده، به طرزی فزاینده دشمنیها را شدت بخشیده و سبب رنج عظیم بشری شده است. شاید زمان آن رسیده تا جلوی خط مشی نومحافظه کاری گرفته شود».
بنا به اذعان مقامات و ناظران سیاسی در آمریکا در حالیکه دولت ترامپ برای به نتیجه رساندن فشار حداکثری خود مجبور به تقویت حضور نظامی خود در خاورمیانه شده، اما از این نکته غافل شده که هر روزی که تجهیزات و نیروهای نظامی خود را برای مقابله با ایران در منطقه نگه میدارد، به همان اندازه این نیروها را از رقابت راهبردی با روسیه و چین باز می دارد. هر چند در ظاهر فشار حداکثری تاثیر مورد نظر را بر مشکلات اقتصادی ایران داشته، اما در حقیقت آمریکا را در رقابت استراتژیک با روسیه و چین گام به گام به عقب میراند.
جان کری(John Forbes Kerry )، وزیر امور خارجه سابق آمریکا نیز در سپتامبر ۲۰۱۹ در مصاحبهای با شبکه «سی بی اس» اذعان کرد این دولت واشنگتن بوده که در ابتدا جنگ اقتصادی را علیه ایران به راه انداخت و فشار حداکثری را در پیش گرفت. نماینده آمریکا در مذاکرات میان ایران و ۱+۵ در واکنش به حادثه انفجار در تاسیسات آرامکو عربستان گفت کاملا قابل پیش بینی بود که چنین کارزاری به مناقشه بیشتر بینجامد و در نتیجه ما شاهد ورشکستی این رویکرد هستیم.
وزیر خارجه سابق آمریکا ژانویه امسال نیز در یادداشتی در اندیشکده «کارنگی» با انتقاد دوباره از سیاست های ترامپ در قبال ایران، که با خروج از برجام کلید خورد، یادآور شد رئیس جمهور آمریکا برای توسل به زور در خصوص موضوعات مهم امنیت ملی این کشور تصمیمات خودسرانه ای اتخاذ می کند و دیپلماسی همان چیزیست که با وجود او مفهومی ندارد.
هیلاری کلینتون(Hillary Clinton)، وزیر خارجه دولت اوباما و رقیب انتخاباتی ترامپ در سال ۲۰۱۶ نیز از منتقدان سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران به شمار میرود. او سال گذشته در جریان یک سخنرانی گفت: «نمیتوان شرایطی خطرناکتر از اوضاع کنونی را متصور شد». او با اشاره به اعزام ناو و بمب افکنهای آمریکایی به خلیج فارس گفت: «اینها تنها به وخامت اوضاع میانجامد». کلینتون با یادآوری عهدشکنی ترامپ در قبال برجام گفت: «اکنون ما یک دولت داریم که اعتقادی به موافقت نامهها ندارد. ایرانیها هم گفته اند اگر شما به موافقت نامهها پایبند نباشید، ما هم نخواهیم بود و شروع به غنیسازی اورانیوم خواهیم کرد».
شکست فشار حداکثری ترامپ تا آنجا آشکار بود که حتی به اذعان مشاور امنیت ملی سابق آمریکا و از حامیان پروپاقرص کارزار ضد ایرانی او نیز رسید. جان بولتون (John Bolton) در اظهارنظری ضمن انتقاد شدید از سیاست خارجی دولت این کشور اعلام کرد: «راهبرد فشار حداکثری دونالد ترامپ علیه ایران شکست خورده است». مشاور جنگ طلب دولت آمریکا اگرچه از طرفداران دو آتیشه خروج از برجام بود، اما چارهای جز اذعان به شکست راهبرد ترامپ نداشت.
موضوع جالب توجه اینکه برخی رسانههای غربی از جمله رویترز و گلوبال تایمز اخراج جان بولتون از ترکیب دولت ترامپ را نشانهای از شکست کارزار فشار حداکثری ارزیابی میکنند.
شکست کارزار فشار حداکثری ترامپ علیه ایران حتی به مناظرات انتخاباتی دموکراتها در اوایل سال میلادی جاری نیز کشیده شد. سناتور ایمی کلوباچر، برنی سندرز، الیزابت وارن به همراه جو بایدن، پیت بوتجج و تام استیر که در این مناظره شرکت داشتند، از ترور سردار قاسم سلیمانی انتقاد کردند و با زیر سوال بردن اقدام تروریستی دولت آمریکا، این سوال را مطرح کرده اند که آیا ترامپ برای مدیریت تبعات این حمله، استراتژی مشخصی دارد یا نه.
جو بایدن(Joseph Robinette Biden)، نامزد دموکرات انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز سیاست رئیس جمهور آمریکا در قبال ایران را «فاجعهبار» می داند. او از تصمیم ترامپ برای خروج از برجام انتقاد کرد و افزود: «ترامپ وعده داد که خروج از این توافق به نوعی به یک توافق بهتر منجر میشود. اما در عوض، آنچه که قابلپیشبینی بود، رخ داد: ایران در حال تقویت قابلیت هستهای خود است. طنز تلخی است که وزارت خارجه آمریکا اینک از ایران میخواهد به همان توافقی که دولت ترامپ خارج شده است، پایبند باشد».
بر سندیت شکست کارزار حداکثری همین بس که مایک پمپئو(Michael Richard Pompeo)، که از مجریان اصلی این کارزار در دولت آمریکاست، اخیرا در جلسه استماع کنگره، تلویحا به شکست این راهبرد در قبال تهران اذعان کرد. وزیر خارجه آمریکا که در ماه های اخیر ماموریت بزرگ جلوگیری از لغو تحریم های تسلیحاتی ایران را برعهده دارد، صراحتا اعلام کرد کارزار فشار حداکثری نتوانسته در تحقق هدف اصلی واشنگتن یعنی تغییر رفتار جمهوری اسلامی موفق عمل کند.
اما ظاهرا ماجرای ناکامی کارزار فشار حداکثری آمریکا علیه ایران به اخراج بولتون ختم نشد. قربانی بعدی کارزار خودساخته ترامپ علیه ایران کسی نیست جز برایان هوک(Brian H. Hook). کسی که کارگروه ویژه «اقدام علیه ایران» در وزارت خارجه آمریکا در سپتامبر ۲۰۱۸ با هدایت او آغاز بکار کرد. او که به ظاهر از جرگه اخراجیهای دولت ترامپ جا مانده بود، در هفتم آگوست ۲۰۲۰ پس از ۷۲۰ روز تلاش بی وقفه و البته بی نتیجه برای اعمال فشار بر ایران، از تیر اخراجیهای رئیس جمهور آمریکا در امان نماند و به بایگانی کاخ سفید فرستاده شد. اخراج و یا به عبارت درستتر استعفای تحت فشار هوک به نظر سند محکمتری در مقایسه با اخراج بولتون برای شکست کارزار فشار حداکثری فراهم میکند. ترامپ که به نظر میرسد به شکست کارزار خود در قبال ایران باور دارد، گزینهای بهتر از هوک برای گذاشتن بار مسئولیت شکست این کارزار بر دوش او در دسترس خود نداشت.
روزنامه واشنگتن پست بلافاصله پس از انتشار خبر اخراج برایان هوک از دولت آمریکا، در تحلیلی با پرداختن به ناکامیهای او در هدایت کارگروه اقدام علیه ایران نوشت : زمان آن رسیده تا دست از نادیده گرفتن شکستهای سریالی و دنباله دار خود در عرصه سیاست خارجی برداریم.
اعتراف مقامات آمریکایی به شکست سیاستهای ضد ایرانی دولت ترامپ برغم ادعاهای گران دولتمردان واشنگتن بویژه ترامپ و وزیر خارجهاش، گواه اینست که نه تنها چیزی عاید آنها نشده بلکه دولت ترامپ در روند گل به خودی بخوبی عمل کرده و هم جایگاه خود در خاورمیانه را تحت الشعاع قرار داده و هم میدان را برای رقبای به نام خود باز کرده است.
موج انتقادات از کارزار فشار حداکثری تنها به مقامات آمریکایی محدود نشد و هم پیمانان اروپایی واشنگتن نیز که به ناکارآمدی چنین سیاستهای ایمان آورده، چارهای جز بیان حقیقت نداشته و صراحتا اعلام کردند تاکید واشنگتن بر سیاست فشار حداکثری نه تنها راهگشا نبوده بلکه نتیجهای جز وخامت اوضاع ندارد.
در خرداد امسال و پس از تصویب اولین قطعنامه ضد ایرانی شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی پس از ۸ سال، تروئیکای اروپایی با انتشار بیانیه مشترکی اعلام کردند که از تلاشهای آمریکا برای بازگرداندن تحریمها علیه ایران حمایت نمیکنند.
میخائیل اولیانوف(Mikhail Ulyanov)، نماینده دائم روسیه درآژانس بین المللی انرژی اتمی از جمله منتقدان دائم سیاستهای ضد برجامی دولت آمریکاست. او با تاکید بر اینکه ارعاب و باج خواهی مشخصه بارز سیاست خارجی دولت آمریکاست، اقدام تحریمی این کشور و از جمله فشار حداکثری را عامل به مخاطره افتادن برجام و عقب نشینی ایران از تعهدات خود ذیل این توافق میداند.
وزارت خارجه چین نیز در بیانیهای به مناسبت پنجمین سالروز امضای توافق هستهای ایران، کارزار فشار حداکثری آمریکا علیه ایران را نقض آشکار قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل و عامل بروز تنشها بر سر توافق هستهای ایران اعلام کرد.
اندیشکده آمریکایی «گروه بین المللی بحران» در اوایل سال ۲۰۱۹ در گزارشی اعلام کرد ارزیابیهای داخلی دولت واشنگتن نشان داد که رویکرد فشار حداکثری نه توانسته قدرت بازدارندگی در مقابل ایران ایجاد کند و نه این کشور را به پای میز مذاکره بکشاند. در واقع به فاصله یکسال از آغاز کارزار فشار حداکثری، دولت آمریکا به این نتیجه رسید که ایران توانایی عبور از این کارزار را دارد.
چندی پیش اندیشکده «شورای آتلانتیک» به دولت ترامپ در خصوص پیامدهای منفی راهبرد فشار بر مسئله امنیت ملی آمریکا هشدار داد. بنا به اذعان این اندیشکده آمریکایی، فشار حداکثری به تضعیف واشنگتن در مقابله با تهدیدات جهانی میانجامد و اگر دولت ترامپ خواهان رقابت استراتژیک درازمدت با رقبای خود چین و رسیه است، باید در کارزار فشار حداکثری بازنگری کند زیر دود تبعات منفی آن به چشم امنیت ملی واشنگتن خواهد رفت.
رژیم ترامپ، اما از سال ۲۰۱۷ به این سو با ایجاد مجموعهای تحت عنوان «برنامه اقدام علیه ایران» در وزارت خارجه آمریکا و تبدیل سفارتخانههای خود در سراسر جهان به ستادهای ویژه کارزار فشار حداکثری از هیچ اقدامی علیه ملت ایران فروگذار نکرده است.
در سالروز خروج یکجانبه آمریکا از برجام، رسانه «بلومبرگ» در در تحلیلی، با عنوان «پزهای توخالی نمیتواند حمایت متحدان آمریکا علیه ایران را جلب کند» نوشت با گذشت دو سال از خروج آمریکا از توافق هستهای ایران، این کشور هنوز نتوانسته دنیا را با خود علیه تهران متحد کند.این رسانه آمریکایی در این نوشتار که بر ناکامی کارزار فشار حداکثری صحه می گذاشت، عدم تمایل متحدان واشنگتن در همراهی با کارزار ضد ایرانی آمریکا را از بزرگترین ناکامیهای دولت ترامپ و وزیر خارجه آن در مقابل ایران ارزیابی کرد.
نشریه آمریکایی «واشنگتن اگزمینر» سپتامبر ۲۰۱۹ در نوشتاری با پرداختن به پیامدهای منفی کارزار موسوم به فشار حداکثری ترامپ-بولتون، آن را کارزاری شکسته خورده توصیف کرد. در این نوشتار به بی میلی سران کشورهای اروپایی برای همراهی با راهبرد فشار علیه تهران و نابودی برجام صراحتا پرداخته و به ترامپ توصیه می شود با رها کردن کارزار شکست خورده خود به دنبال راهکارهای دیپلماتیک در قبال ایران باشد.
باربارا اسلوین(Barbara Slavin)، مدیر «طرح آینده ایران» در اندیشکده شورای آتلانتیک در دومین سالگرد خروج آمریکا از برجام طی یادداشتی به طرح دلایلی پرداخت که بر مبنای آن دونالد ترامپ از رویکرد فشار حداکثری خود علیه ایران نتیجه عکس گرفته است. اسلوین معتقد است: ادامه رویکرد فشار حداکثری در قبال ایران همانند بسیاری از مسائل دیگر، هیچ عایدی برای واشنگتن ندارد. درک این مسئله نیاز به دانش عمیقی در روابط بین الملل ندارد که ادامه چنین رفتارهای خصمانهای از سوی آمریکا در آینده، قطعا حامیان اندکی برای ترامپ در ارتباط با این راهبرد بر جای خواهد گذاشت.
مدیر «طرح آینده ایران» در اندیشکده آمریکایی شورای آتلانتیک همچنین در پنجمین سالروز انعقاد برجام اذعان کرد در پیش گرفتن سیاست تحریم و انزوا علیه جمهوری اسلامی طی ۴۲ سال گذشته از انقلاب ایران هیچ نتیجهای عاید واشنگتن نکرده و این راهبرد سالهاست به بن بست رسیده است. باربارا اسلوین با انتقاد صریح از سیاستهای واشنگتن در قبال ایران نوشت: «آمریکا بیش از ۴۰ سال است که ابزار تحمیلی تحریم و انزوا را به جای (ایجاد) یک فرصت عادلانه در پیش گرفته است، بدون آنکه تاثیر چشمگیری بر سیاستهای ایران داشته باشد».
روزنامه پرتیراژ «واشنگتن پست» نیز از منتقدان سیاستهای ترامپ جا نمانده و اخیر در نوشتاری با یادآوری شکست کارزار فشار حداکثری ترامپ علیه ایران نوشت: این کارزار مدتهاست شکسته خورده، مگر آنکه هدف آن کمک به چین بوده باشد.
در پاسخ به این روزنامه آمریکایی باید گفت این همان رویکردی بود که رئیس جمهور خوش خیال این کشور امیدوار بود در سایه آن ایران را با پیش شرط و در چارچوب خواستههای ۱۲ گانه وزیر خارجه خود به پای میز مذاکره بکشاند و توافقی بر مبنای خواستههای نامشروعش منعقد کند.
اندکی پس از اخراج جان بولتون از سمت مشاور امنیت ملی آمریکا نشریه آمریکایی «نیوزویک» در یادداشتی نوشت با اخراج بولتون، زمان دور انداختن راهبرد شکست خورده فشار حداکثری علیه ایران فرا رسیده است. رفتن بولتون از کاخ سفید، که به داشتن تفکرات جنگ طلبانه بویژه در قبال ایران شهره بود، برای تحلیلگران سیاسی آمریکا به معنای مهر تائید رسمی بر ناکامی کمپین فشار حداکثری بوده که مدتها از سوی دولت واشنگتن در بوق و کرنا شده بود.
نشریه فارین پالیسی نیز در ماه ژوئیه در مقالهای با یادآوری ناکارآمدی سیاست فشار حداکثری در قبال ایران نوشت: رئیس جمهور آمریکا در حالی چشم امید به مذاکره با ایران پیش از انتخابات نوامبر بسته که تمام فرصتهای دیپلماسی را نابود کرده است.
این نشریه آمریکایی همچنین یادآور شد «اگرچه تحریمها بسیاری از مردم را در تنگنای اقتصادی قرار داده، اما ایران در برابر فشارهای آمریکا تاب آورده و اقتصادش آنگونه که واشنگتن امیدوار بود سقوط آزاد نکرد». فارین پالیسی نوشت امیدواری برای رسیدن به فضای دیپلماتیک مثبت میان دو کشور با ترور سردار سلیمانی بر باد رفت. این نشریه آمریکایی تاکید دارد تصور ترامپ مبنی بر اینکه فشار حداکثری او را به توافق تازه با تهران نزدیک میکند، حاکی از آن است که او به شدت در این زمینه دچار اشتباه شده است.
نشریه آمریکایی «نشنال اینترست» نیز با اذعان به شکست راهبرد فشار حداکثری در نوشتاری به ترامپ یادآور شد واقعیت را قبول کند که با تحریمهای بیشتر، منزوی کردن یا راههای نظامی مشکلات با ایران قابل حل نیست. زمان آن رسیده که این استراتژی شکستخورده حداکثر فشار را کنار بگذارد و رو به یک دیپلماسی واقعبینانه بیاورد.
خیالپردازی ترامپ مبنی بر اینکه انتظار دارد مقامات ایرانی تمایل داشته باشند با دولت او توافقی بدتر از توافق هستهای ۲۰۱۵ را امضا کنند، گواه آن است که درک او از رویکرد و راهبرد جمهوری اسلامی چقدر با واقعیت فاصله دارد.
توهمی که در نوشتاری به قلم مارکو کارنلوس، سفیر سابق ایتالیا در سازمان ملل به خوبی نشان داده شد. کارنلوس در تحلیل خود نوشت صرف نظر از تمامی دردسرهای داخلی، رئیس جمهور آمریکا هنوز یک رویای نافرجام دارد که در صورت محقق نشدن شرایط او را در سوم نوامبر تحت الشعاع قرار میدهد و آن چیزی نیست جز کشاندن جمهوری اسلامی به پای میز مذاکره، تا بلافاصله بعد از آن موفقیت کارزار فشار حداکثری خود را در بوق و کرنا کند.
یادداشت نویس «میدل ایست آی» با توجه به سابقه بدعهدی مقامات واشنگتن و به طور خاص دونالد ترامپ نوشت: چه تضمینی برای تهران وجود دارد که اگر پای میز توافق با واشنگتن بیاید، پس از انتخاب مجدد ترامپ در انتخابات آتی، او توافقی که خود آن را امضا کرده زیر پا نگذارد و این بار داعیه تغییر حکومت را مطرح نکند؟ دیپلمات ارشد ایتالیا به این سوال اینگونه پاسخ میدهد: "احتمال اینکه ایران با مردی که دستور قتل ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده نظامی ارشد خود را صادر کرده، به توافق جدیدی دست یابد، تقریبا صفر است. "
تلاش آمریکا برای تغییر رژیم در ایران در لفافه دستاویز «اقدامات تنشزای تهران در خاورمیانه» و با در پیش گرفتن کارزار فشار حداکثری به اذعان متفکران و تئوریسینهای آمریکایی نیز رسیده است. در این میان استفان والت، استاد روابط بین الملل در دانشگاه هاروارد کندی با تاکید بر اینکه هدف دولت ترامپ از سیاست فشار حداکثری در واقع تغییر رژیم در ایران بود، گفت برغم آسیب ناشی از این سیاست بر مردم ایران، اما حکومت جمهوری اسلامی نشانهای از تسلیم یا فروپاشی در قبال خواستههای واشنگتن را از خود نشان نمیدهد. این کاراز تنها جنگ اقتصادی بیرحمانهای است.
وقتی در ماه ژوئن امسال برغم تهدیدات توخالی آمریکا، ناوگان نفتکشهای ایرانی طی یک هفته و در میان سکوت مقامات واشنگتن، یکی پس از دیگری در سواحل ونزوئلا پهلو گرفتند، بواقع سند دیگری از شکست راهبرد فشار حداکثری ترامپ رو شد. تحلیلگران سیاسی با تاکید بر جسارات غیر قابل انکار تهران تاکید دارند ایران نفتکشهای خود را از دریای کارائیب و در مقابل چشم ناوگان نیروی دریایی آمریکا راهی ونزوئلا کرد، اقدامی که اعتبار آمریکا را در عرصه بین الملل و در مقابل دوست و دشمن خدشه دار کرد.
روزنامه آمریکایی «واشنگتن پست» نیز چندی پیش در مطلبی قدرت نمایی دریایی تهران در میانه سکوت مقامات کاخ سفید را نشانهای از شکست و ناکارآمدی کارزار فشار حداکثری آمریکا علیه تهران و کاراکاس دانست. این روزنامه آمریکایی نوشت فشار حداکثری آمریکا علیه ایران و ونزوئلا موجب سرافکندگی واشنگتن شد.
هر چند دولت ترامپ در زمینه کارزار فشار حداکثری از هیچ تلاشی فروگذار نکرد و در این زمینه سعی کرد برای خدمت بیشتر به منافع صهیونیستهای سنگ تمام بگذارد، اما پس از دو سال اکنون خود آمریکاییها همنوا با تحلیلگران برجسته مخالف این سیاست اعتراف میکنند نه تنها دست ترامپ پس از گذشت دو سال از فشار حداکثری خالی مانده، بلکه ناخواسته به قدرتمندتر شدن تهران و البته گسترش نفوذ رقیب قدر خود چین کمک کرده و حتی پای پکن را به منطقهای که آمریکا داعیه هژمونی در آن دارد، گشوده است.
به اذعان بسیاری از تحلیلگران و سیاستمداران آمریکایی و غربی، برنامه ۲۵ ساله همکاری راهبردی تهران و پکن، از جمله آثار شکست آشکار آمریکا در سیاست فشار حداکثری علیه ایران است. سند راهبردی که تنها انتشار خبر توافق اولیه آن، دغدغههای بسیاری را برای رسانه ها، تحلیلگران و مقامات دولتی آمریکا و نیز رسانههای صهیونیست ایجاد کرد و بسیاری از آنها را به اظهارنظر واداشت.
متفکران غربی مانند استفان والت و یورگن هابر ماس معتقدند که یک «جابهجایی قدرت از غرب به شرق» در حال وقوع است، در شرایط پساکرونایی که پیش بینی میشود ۲۰۲۱ باشد، چین، ایران و روسیه میتوانند تحولات محیط بین الملل را مدیریت کنند. سند همکاری راهبردی ایران و چین بواقع در حال تغییر توازن ژئوپلیتیکی در کل منطقه است و این همان ناگفتهی عیانی است که آمریکاییها را آشفته کرده است.
گرت پورتر(Gareth Porter)، تحلیلگر آمریکایی برجسته مسائل امنیتی میگوید: سند همکاری راهبردی جدید میان ایران و چین پاتک و حملهای غافلگیرانه به اقدامات آمریکا برای فشار بر اقتصاد ایران است. پورتر در پیامی در حساب توئیتری خود نوشت: ایران در یک همکاری راهبردی ۲۵ ساله با چین به تلاش آمریکا برای نابود کردن اقتصاد این کشور پاتک زد.
ناگواری این خبر برای آمریکاییها به حدی بود که نیکی هیلی(Nikki Haley )، سیاستمدار تندرو ضد ایرانی سابق دولت ترامپ، که خود از ارکان اصلی سیاست فشار حداکثری علیه ایران بود، نیز نتوانست ناراحتی خود را از انعقاد چنین توافقی پنهان کند و در صفحه توئیتر خود از آن به عنوان «پایانی بر انزوای ایران» در عرصه جهانی تعبیر و تلویحا به شکست کارزار ضد ایرانی زمامدار کاخ سفید اعتراف کرد.
انتقادات به همینجا ختم نشد و استفان والت(Stephen Walt)، استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد کندی در تعبیری کنایه آمیز، این توافق را ماحصل تلاشهای ضد ایرانی ترامپ و پمپئو دانست و گفت این دو ایران و چین را به سمت هم سوق دادند.
موج نگرانیهای از خبر مربوط به سند همکاری درازمدت راهبردی ایران و چین خیلی زود از رسانههای آمریکا به رسانههای صهیونیست سرایت کرد. رسانه صهیونیستی «جروزالم پست» در تحلیلی نتوانست نگرانی خود در این خصوص را کتمان کند و صراحتا از آن به عنوان «خبری شوم برای اسرائیل» تعبیر کرد.
اما آنچه رئیس جمهور آمریکا ظاهرا از آن بی اطلاع است، اینکه روابط بین الملل با دیگر کشورها با داد و ستد در بازار املاک بسیار متمایز است. در عرصه جهانی نمیتوان با قلدری و جنجال آفرینی و باج خواهی توافقات میان کشورها را جوش داد. توافقات بین المللی تنها در چارچوب احترام متقابل و توافق دو سرد برد میسر است. او که خود را معاملهگری خبره میداند، در حالی به انتخابات سرنوشت ساز نوامبر نزدیک میشود که در کارنامه سیاست خارجی او جز ناکامیهای چندباره چیزی به چشم نمیخورد.
مشخصا آنکه رویکرد ترامپ و هم پیاله نزدیکش پمپئو در قبال سیاست خارجی بیشتر بر آرزو و آمال مبتنی است تا بررسی مسائل به شکل حقیقی آن. این همان دلیلیست که این تصور را برای ترامپ ایجاد کرد که دیدار با رهبر کره شمالی، کیم را ترغیب خواهد کرد تا زرادخانههای هستهای کشورش را تحت تاثیر نشست با رئیس جمهور آمریکا به تعطیلی بکشاند.
سخن پایانی اینکه دولت واشنگتن در حالی در سالهای متمادی پس از انقلاب بر تلاش خود برای انزوای جمهوری اسلامی تاکید داشته، که ایران تنها کشوری در خاورمیانه است که سیطره آمریکا را برنمیتابد. برغم سالها تحریم و کارشکنی از سوی زمامداران جمهوریخواه و دموکرات مختلف کاخ سفید، جمهوری اسلامی همچنان بر آرمانهای اصلی انقلاب خود پایبند بوده و با تکیه بر بومیسازی در بسیاری از عرصهها به دستاوردهای چشمگیر رسیده است.
آمریکا این روزها تلاش میکند با بازی با کارتِ تحریم تسلیحاتی و سازوکار بازگرداندن تحریم ها، پوسته باقی مانده از برجام را هدف قرار دهد و بخشی از این کارزار با هدف ناهموار کردن مسیر بازگشت دولت بعدی آمریکا به برجام صورت میگیرد. بواقع آمال رئیس جمهور آمریکا این بود که شهرت و آوازه خود خوانده اش به عنوان معامله گری کارکشته را تا پیش از انتخابات نوامبر به رخ جهانیان بکشاند. اما گویا مسیر بادها در عرصه سیاست خارجی بویژه در قبال ایران برخلاف مطلوب ترامپ در وزش است.
بیش از دو سال از تقلاهای بی دریغ ترامپ در چارچوب سیاست فشار حداکثری میگذرد بدون آنکه این سیاست آوردهای برای او داشته و بعید به نظر میرسد از این به بعد هم داشته باشد. کارزار فشار حداکثری و خروج از برجام، برغم هیاهو و هزینههای گزافی که روی دست آمریکا گذاشته، نه تنها دستاورد قابل اعتنایی برای او در رقابتهای انتخاباتی سوم نوامبر نخواهد بود بلکه حتی میتواند به پاشنه آشیل ترامپ در این رقابتها بدل شود.
انتهای پیام/
تو خیابون چهره مردم رو نمیبینید
همه تو هم ناراحت خسته رنجور
جون ناامید
پراید ۱۰۰میلیون
خونه خداتومن
حقوق...تومن
خرج خوراک وحشتناک
یخچال باد خنک میکنه
میوه شده طلا برنج ایرانی نایاب
دارو نیس اگ باشه گرونه
امید ب آینده صفر
تحریم اثر نداشته!!!!!
نه اینکه ارزش پول ملی 6 برابر شده؟؟؟؟؟
نه اینکه تولید ناخالص داخلی 6 برابر شده ؟؟؟؟؟؟
رشد اقتصادی 6 برابر شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قدرت خرید مردم 6 برابر شده؟؟؟؟؟؟
. . .
بله تحریمها شکست خورده اند آره......؟؟؟؟؟/
درود بر انسانیت
خوانندگان گرامی مطمئن باشید اگر روزی ترامپ دوباره دستش را برای امضاء توافقی دیگر دراز کند حتما برایش سودی نهفته از چشمان ما دارد.ما باید با اتکا به نیروی ایمان و مبارزه با فساد خود کشوری باشیم که دیگران آرزوی دیدار ما را بکنند به امید آن روز و ریشه کنی فساد و استقامت ملت عزیز و خاک پر گهرم ایران.
ترامپ دور بعد متاسفانه رییس جمهور آمریکاست.
شما که دیوارت شیشه ای است /به دیوار همسایه سنگ نزن.
ترامپ دور بعد متاسفانه رییس جمهور آمریکاست.
شما که دیوارت شیشه ای است /به دیوار همسایه سنگ نزن.
ترامپ دور بعد متاسفانه رییس جمهور آمریکاست.
شما که دیوارت شیشه ای است /به دیوار همسایه سنگ نزن.
چون حرفاش به مردم ایران که ربطی نداره، احتمالا از فضایی ها صحبت میکنه