به گزارش حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، دوم مهر ماه ۱۳۹۴، همزمان با روز عید قربان، رسانههای جهان از حادثهای در منا و عرفات خبر دادند. فاجعهای هولناک که در پی قصور دولت سعودی روی داد. حدود ۷ هزار حاجی در روز عید قربان، قربانی بی کفایتی حکومت آل سعود شدند.
به سبب سالگرد شهیدان این فاجعه در روز عید قربان، با زهرا کاردانی نویسنده کتاب تازه چاپ «خیابان ۲۰۴» گفت و گو کردیم.
خانم کاردانی؛ دلیل شما برای نوشتن کتاب «خیابان ۲۰۴» چه بوده است؟
صرفاً علاقه شخصی من دخیل بود. این کتاب بیشتر به دنبال جواب برای سوال شخصی من درباره فاجعه منا بود. فلسفه مستندنگاری این است که بفهمیم یک حادثه چطور به وجود آمد. هرچه زمان گذشت، مشتاق شدم تا بدانم چه اطلاعاتی درباره فاجعه منا وجود دارد که من و بقیه مردم از آن اطلاع نداریم. لازم بود جواب سوالاتی که به آن رسیده ام را با مردم به اشتراک بگذارم.
کتاب «خیابان ۲۰۴»، بیشتر مستند است و یا یک روایت داستانی؟ منبع شما برای نوشتن مطالب این کتاب چه بوده است؟
مطالب این کتاب مستند روایی است. این کتاب، به هیچ وجه مستند داستانی نیست. منابع من، روایت شاهدان، خانواده شهدا و گروه تفحص شهدای منا بود. من مصاحبه شفاهی آنان را به صورت مکتوب در آوردم. همه منابع تحقیقاتی من، شفاهی بوده و فقط در مقدمه کتاب، از منابع مکتوب که بیشتر آمار و ارقام و تاریخ فاجعه منا بود، استفاده کردم.
شما در فاجعه منا در سال ۹۴ حضور داشتید؟
نه. قرار بود سال ۹۸ برای دیدن فضا و رسیدن به مشاهدات بهتر به حج بروم که متاسفانه این امکان فراهم نشد.
به نظرتان، کتاب «خیابان ۲۰۴» به خوبی توانست سهل انگاری دولت سعودی را در فاجعه منا نشان دهد؟
به نظر من بله. خودم به عنوان پرسشگر از طرح روایت راویان و شاهدان عینی حادثه قانع شدم. بازخوردهایی که از خوانندگان کتاب گرفتم نیز دالّ بر این ماجراست.
با توجه به اینکه چند سال از فاجعه منا میگذرد و هنوز اثری برای این فاجعه ساخته نوشته نشده، واکنشها از سوی خانواده شهدا و دیگران به شما چه بود؟
خانواده شهدا، واکنش مثبت داشتند. از اینکه شخصی به دنبال شنیدن حرفها و درددلهایشان بود، ممنون بودند و خوشحال شدند. موضوع کتاب «خیابان ۲۰۴» عامه پسند نیست. حجم غم زیاد این کتاب، از تحمل افراد عادی خارج است. کتاب «خیابان ۲۰۴» در سلیقه همه افراد نمیگنجد. البته خیلیها هم با وجود غم بار بودن کتاب، خواندن این کتاب را بر خود واجب کردند، زیرا رسیدن به جواب سوالهایشان برایشان مهم بود.
آیا توانستید به سوالات مخاطبانتان در زمینه فاجعه منا پاسخ بدهید؟
من در هنگام نوشتن، به مخاطبان فکر نکردم. به خودم فکر کردم. در واقع بعضی جنبههای دیگر هنوز مبهم است. برای روشن شدن نقاط مبهم نیاز به مصاحبه با مسئولان سعودی بود که متاسفانه آنان هم جوابی ندادند.
توصیف های شما در جهت فضاسازی بهتر کتاب، چه قدر نقش ایفا کرده است؟
این سوال را باید از خواننده کتاب بپرسید. من چون حج واجب نرفتم، تنها یک نگاه از دور به منا در سفر حج عمره ام داشتم. در گوگل مپ خیابان ۲۰۴ را دیدم. ساعتها عکسهای منا را رو به روی خود گذاشتم و به آنها نگاه کردم تا اول این احساس واقعی بودن فضا برای خودم اتفاق بیفتد و بعد برای خوانندگان کتاب.
وضعیت خانوادههایی که عزیزانشان در جریان فاجعه منا مفقود شدند، چگونه بود؟
من با دو خانواده دارای مفقودی مصاحبه کردم. آن زمان حدود ۱۱ خانواده مفقودی داشتند. با گذشت زمان، یکسری از آنها توانستند عزیزانشان را شناسایی کنند. فعلاً ۷- ۸ خانواده همچنان مفقود دارند. همسر مدیر کاروان قائم شهر به عنوان یکی از این خانوادهها گفت: «باور نمیکنم همسرم مفقود شده باشد. او ۳۰ سال کاروان به حج برد و ماهر بود، بارها و بارها شرایط از این بدتر را گذراند و سالم به خانه آمد. حتی چند نفر بعد از واقعه، شهادت دادند که او بعد از واقعه زنده بوده است. من هرگز باور نمیکنم او مفقود شده باشد.»
شما با خانواده شهدا و مفقودیان از نزدیک مصاحبه کردید، آسیبهای روحی و جسمی خانوادهها چیست؟
نکتهای که به صورت مشترک در خانواده شهدا و جانبازان وجود دارد، داغی است که دولت سعودی بر دلشان گذاشت. به قدر کافی از آنها خونخواهی نشده است. اعتراضهای مردم جهان هم پیگیری نشده است.
چه باعث میشود که مخاطب ترغیب شود، کتابتان را تا انتها بخواند؟
رسیدن به جواب سوالات باعث تشویق شدن مطالعه کتاب تا انتها میشود. این کتاب حالت پازل دارد. مخاطب در هر بخش به یک تکه از پازل میرسد. در فضای مجازی مخاطبان میگفتند همین رسیدن به جواب سوالات ما را به ادامه خواندن کتاب ترغیب میکرد.
و اما کلام آخر؟
کتاب «خیابان ۲۰۴»، تمام آنچه که در منا اتفاق افتاده نیست، فقط بضاعت من در جمعآوری روایات است. اگر با تولد این کتاب، افرادی که در حادثه بودند و حرفی برای گفتن دارند ترغیب شوند آنچه اتفاق افتاده را روایت کنند،من خوشحال میشوم.
گفتنی است؛ «خیابان ۲۰۴» را انتشارات سوره مهر در دسترس علاقهمندان قرار داده است. در بخشی از این کتاب آمده است:
«آخرش هم نفهمیدم که چرا پلیس راه را به طرف جمرات بسته بود و اجازه نمیداد برویم. از همانجا سربازهای کم سن و سالشان را میدیدم که وسط خیابان ایستاده بودند. شاید برای این بود که میخواستند از ازدحام به وجود آمده در جمرات کم کنند. جلوتر، سر یک چهارراه ماشین پلیس خیابان را بسته بود و کمی آنطرفتر یک ماشین آتش نشانی بزرگ. ازدحام که بیشتر شد، ماشین آتشنشانی را روشن کردند که روی جمعیت آب بپاشند. نمیدانم چرا راننده آژیر ماشین را به صدا درآورد. مردم از ترسشان میخواستند از ماشین دور شوند و این یک موج دیگری ساخت. بعداً گفتند آن سال نیروهای خبره عربستان دستشان به جنگ بند بوده و مجبور شدهاند بچههای دبیرستانیشان را برای انتظامات حج به کار بگیرند. پلیس جا افتاده و درست و حسابی نمیدیدی. رفتارهایشان هم همانقدر خام بود. مثلاً همانطورکه ایستاده بودند و راه جمعیت را بسته بودند، یکیشان با موبایلش بازی میکرد. برایش مهم نبود که جمیعت دارد جلوی چشمش از تشنگی تلف میشود. یک نفرشان هم مدام توی بلندگو میگفت: برگردید. از کجا باید برمیگشتیم؟ راهی برای برگشتن نبود. از انتهای خیابان هم مدام جمعیت به داخل تزریق میشد.»
انتهای پیام/