به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمانشاه؛ «آذر آزادی» نویسنده کتاب «حماسه چهارزبر» در خصوص خاطرات و مخاطرات عملیات مرصاد، گفت: پیش از کتاب حماسه چارزبر روایتی از رزمندگان استان کرمانشاه در عملیات مرصاد وجود نداشت، این خلاء اصلیترین هدف من برای گردآوری و چاپ کتاب حماسه چارزبر به کمک حوزه هنری در سال ۹۴ بود.
او افزود: در تدوین این کتاب خاطران ۱۵ نفر از رزمندگانی که عموماً از نیروهای مردمی بودند گردآوری و چاپ شده و روند چینش روایتها درکتاب به شکلی است که هر روایت از هر رزمنده به نحوی تایید کننده خاطرات روایت قبل از خود است و بدین مساله به نحوی اعتبارسنجی خاطرات نیز انجام شده است.
آزادی در پاسخ به این سئوال که مهمترین نکتهای که پس از شنیدین خاطرات متوجه شدهاید، چیست، گفت: در اواخر جنگ برخی از مسئولین به حضرت امام (ره) اعلام میکنند که حضور جوانان در جنگ کمرنگ شده، هزینه و تامین نیروی لازم جهت ادامه جنگ وجود ندارد از طرف دیگر عراق با انبوهی از امکانات و پشتیبانیها در مقابل ما ایستاده است و همین اطلاعات به نحوی زمینه ساز مساله جام زهر حضرت امام میشود، اما با وقوع عملیات مرصاد و هجوم جوانان به جبهه «چارزبر» این دیدگاه کاملا تغییر کرد.
او اضافه میکند: حضور کثیر داوطلبان در مرصاد و لبیک به فرمان حضرت امام از طرفی نکته مهمی بود و نکته مهم دیگر در بیانات مقام معظم رهبری وجود دارد که میفرمایند: «جنگ از کرمانشاه شروع شد و در کرمانشاه به پایان رسید» این صحبت بدان دلیل است که عراق اولین بار در منطقه قصرشیرین وارد خاک ایران شد و آخرین عملیات بزرگ کشور نیز در مرصاد کرمانشاه به وقوع پیوست و در طول این مدت کرمانشاه ۹ هزار و ۸۰۰ شهید تقدیم اسلام کرده است.
نویسنده کتاب حماسه چهارزبر در خصوص مسائل ناگفته از عملیات مرصاد، میگوید: تصور منافقین بر این بود که وارد هر شهری شوند با اسقبال مردم مواجه میشوند، اما وقتی با این موضوع روبرو نشدند بسیاری از بسیجیها را کشته و سر بریدهاند؛ به عنوان مثال در کرند غرب ۲۳ بسیجی توسط منافقین به شهادت رسیدند و در محور اسلام آباد غرب به کرمانشاه به علت ترافیک ایجاد شده توسط مردم، حرکت منافقین به سمت کرمانشاه بسیار کند انجام شد.
آزادی افزود: مقابله مردم با منافقین نیز در این عملیات قابل توجه است؛ به عنوان مثال در خاطرات «حسین فشی» در کتاب آمده است که یکی از افراد منطقه ۱۴ نفر از منافقین را آن قدر در دشتهای اطراف پیاده میگرداند که آنها خسته شده و زمین گیر میشوند؛ این فرد اسلحه منافقین را جمع کرده همه آنها را در اختیار نیرویهای جبهه ایران قرار میدهد و اتفاقاً همین ۱۴ نفر چند روز بعد در رسانه ملی حاضر شده و خاطرات خود را نقل میکنند.
او درخصوص نکات جالب کتاب نیز میگوید: شهید «حشمت رضوان مدنی» از طرف سپاه در حال تحصیل در هوافضا بوده و ممنوع الجبهه است، این شهید بزرگوار از مرخصی خود استفاده کرده و به همراه برادر خود «حسین رضوان مدنی» و داماد خانواده در جبهه حاضر میشوند؛ در این عملیات حشمت رضوان مدنی و «مسعود امیری» به شهادت میرسد و اتفاقاً پیش از این نیز این خانواده دو شهید بزرگوار تقدیم اسلام کرده است؛ حسین رضوان مدنی چگونه خبر شهادت شهید سوم و چهارم خانواده را به خانه به پدر خود منتقل میکند یکی از نکاتی است که برای هر خوانندهای جالب است.
او بیان کرد: امیدوارم با تدوین این کتاب نقش کوچکی در معرفی رشادتهای مردم منطقه در مقابل دشمنانی که اتفاقا هم زبان، هم شکل و هم وطن آنها بودندن ایفا کنم.
انتهای پیام/ز