سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

معرفی کتاب؛

گشت و گذر در مکان‌های جذاب با کتاب صوتی «داستان یک پرستار»

کتاب صوتی داستان «یک پرستار» از مجموعه داستان‌های برگزیده جایزه ادبی اُ. هنری است.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،کتاب صوتی «داستان یک پرستار» از مجموعه داستان‌های برگزیده جایزه ادبی اُ.هنری، شامل آثاری برگزیده از نویسندگان بزرگ جهان در سال ۱۹۹۹ است.

پس از درگذشت «ویلیام سیدنی پورتر» مشهور به «اُ. هنری» نویسنده آمریکایی که به خلق سبک داستان‌نویسی کوتاه با پایان شگفت‌انگیز مشهور است، بنیادی به نام این نویسنده در آمریکا تأسیس شد.

از جمله وظایف این بنیاد ادبی، علاوه بر سامان‌بخشی آثار متعدد این نویسنده شهیر آمریکایی، اعطای جایزه‌ای به نام او و در گونه ادبی مورد علاقه و در تخصص او یعنی داستان کوتاه بود. در همین راستا بنیاد ادبی «اُ. هنری»، چند سال پس از تاسیس، شروع به برگزاری مراسمی برای شناخت برگزیدگان و اعطای جایزه ادبی «اُ. هنری» در گونه داستان کوتاه کرد.

برای این منظور داوران این جایزه با نگاه به مجله‌های ادبی معتبر آمریکا و داستان‌هایی که توانسته بودند در آن‌ها به چاپ برسند، آثاری را انتخاب و در جمع خود به داوری وارد می‌کردند. در نتیجه کار آن‌ها این بنیاد هر ساله بیست داستان را برگزیده و سه داستان از این بیست داستان را برنده اعلام می‌کند.

مجموعه بیست داستان هر سال به طور منظم توسط این بنیاد به چاپ می‌رسد و تاکنون بیش از ۹۰ جلد از این مجموعه به چاپ رسیده که در ایران با سرپرستی علی فامیان و در انتشارات کتاب نیستان در دست ترجمه قرار گرفته است.

در مجموعه «داستان یک پرستار» آثاری از نویسندگانی چون پیتر بایدا، دیوید فاستر والاس، شارلوت فوربس و… به چشم می‌خورد. در میان داستان‌های این کتاب می‌توان چند پدیده تاریخی و انسان‌شناختی را رصد کرد که نویسندگانش در واپسین سال از قرن بیستم به آن توجه نشان داده اند.

نویسندگان این کتاب نشان داده‌اند که با گذر از فرم روایت و خو کردن به سادگی بیش از اندازه در بیان، مسائلی مهم‌تر از فن روایت که شاید بشود از آن به عنوان توصیف ذات و درون آدمی در بستر رویداد‌های اجتماعی یاد کرد، وجود دارد.

این کتاب صوتی ما را به مکان‌هایی بس جذاب می‌برد؛ به رودخانه کلرادو و هیجان عبور از گذرگاه‌ها و تندآب‌ها؛ به کشور فیجی، جایی که یک زن بومی تحصیل کرده بین سبک زندگی غربی و سنت‌های قدیمی گیر افتاده است؛ به فرزنو در کالیفرنیا، جایی که یک کارگر ایتالیایی نومید از کشت و زرع برای رهایی به حفاری پناه می‌برد.

همچنین خلق نگاهی تازه به ماجرا‌های پرتعلیق جنایی و یا مرگ نیز در این داستان‌ها بسیار قابل توجه و اعتناست و نشان از نوعی دگردیسی فکری و ذهنی در میان نویسندگان انگلیسی زبان در ابتدای قرن بیست و یک دارد. این مسئله در کنار توجه پررنگ به حضور سایر اقوام و ملیت‌ها در داستان‌هایی که زمینه اصلی رخداد آن‌ها در آمریکاست، نیز نوعی نگاه تازه به جهانی شدن فرهنگ و مناسبات آدم‌ها را تداعی می‌کند.

در بخشی از کتاب صوتی «یک پرستار» می‌شنویم:

«کسانی که در بوث لندینگ می‏‌میرند، در همان شهر به دنیا آمده‏‌اند. بیشترشان هم در حالی مرده‌‏اند که دست‏شان در دست مری مک دونالد بود. مری لبانش را به هم مالید و پیش خود گفت نه، نمی‏‌شود گفت بیشترشان. اصلا تعداد افرادی را که در حضور او مرده بودند نشمرده بود. چرا باید می‌‏شمرد؟ زندگی در بوث لندینگ نعمتی بود. هوای پاک، خیابان‏‌های امن و تمیز خانواده‏‌های اصل و نسب داری که همیشه به مسئولیت‌‏های مدنی و انسان دوستانه خود توجه داشته‌‏اند. اگر کسی بیمار می‌‏شد به بیمارستان دولتی بوث - تیسلر می‏‌رفت.

اگر کسی می‏‌خواست برنامه سرگرمی زنده تماشا کند، برای ورود به مرکز هنر‌های نمایشی بوث تیسلر بلیت می‏‌خرید. اگر هم کسی نمی‌‏توانست از خود مراقبت کند، مقدماتی فراهم می‌‏شد تا به مرکز سالمندان بوث تیسلر منتقل شود.

حدود پنجاه سال پیش، مری مک دونالد دوره پرستاری را در کالج دولتی بوث ۔- تیسلر به اتمام رساند. حالا او در طبقه سوم مرکز سالمندان، کنار پنجره نشسته بود و به درخت گیلاس حیاط مرکز نگاه می‌‏کرد. بوی شلغم پخته از آشپزخانه‌‏ی طبقه اول به مشام می‌‏رسید. مری به زندگیش فکر می‌‏کرد و از گذشته به حال می‌‏آمد و از جایی به جای دیگر می‏‌رفت؛ مانند پرنده‏‌ای که از شاخه‌‏ای به شاخه دیگر می‌‏پرید و آرام و قرار نداشت.»

گفتنی است مژگان استواری، مریم محمدی، سمانه شیرخانی، میلاد طبری، شاهین علایی نژاد راوی کتاب صوتی «یک پرستار» هستند.

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
آرزو
۱۸:۴۱ ۰۱ شهريور ۱۳۹۹
من این داستان رو شنیدم. خیلی خوبه
گلاره
۲۰:۴۳ ۲۹ تير ۱۳۹۹
الان که کرونا همه گیر شده و پرستارها و کادر درمانی انقدر زحمت می کشن، داستان هایی مثل این داستان خیلی تاثیر گذار هست. خانم قشنگ روایت کرد داستان رو. خیلی ممنون
فرشاد
۱۵:۰۹ ۲۹ تير ۱۳۹۹
این خانم استواری داستان همسرایان خیابان کینگزلی رو هم خونده خیلی خوب