پس از درگذشت «ویلیام سیدنی پورتر» مشهور به «اُ. هنری» نویسنده آمریکایی که به خلق سبک داستاننویسی کوتاه با پایان شگفتانگیز مشهور است، بنیادی به نام این نویسنده در آمریکا تأسیس شد.
از جمله وظایف این بنیاد ادبی، علاوه بر سامانبخشی آثار متعدد این نویسنده شهیر آمریکایی، اعطای جایزهای به نام او و در گونه ادبی مورد علاقه و در تخصص او یعنی داستان کوتاه بود. در همین راستا بنیاد ادبی «اُ. هنری»، چند سال پس از تاسیس، شروع به برگزاری مراسمی برای شناخت برگزیدگان و اعطای جایزه ادبی «اُ. هنری» در گونه داستان کوتاه کرد.
برای این منظور داوران این جایزه با نگاه به مجلههای ادبی معتبر آمریکا و داستانهایی که توانسته بودند در آنها به چاپ برسند، آثاری را انتخاب و در جمع خود به داوری وارد میکردند. در نتیجه کار آنها این بنیاد هر ساله بیست داستان را برگزیده و سه داستان از این بیست داستان را برنده اعلام میکند.
مجموعه بیست داستان هر سال به طور منظم توسط این بنیاد به چاپ میرسد و تاکنون بیش از ۹۰ جلد از این مجموعه به چاپ رسیده که در ایران با سرپرستی علی فامیان و در انتشارات کتاب نیستان در دست ترجمه قرار گرفته است.
در مجموعه «داستان یک پرستار» آثاری از نویسندگانی چون پیتر بایدا، دیوید فاستر والاس، شارلوت فوربس و… به چشم میخورد. در میان داستانهای این کتاب میتوان چند پدیده تاریخی و انسانشناختی را رصد کرد که نویسندگانش در واپسین سال از قرن بیستم به آن توجه نشان داده اند.
نویسندگان این کتاب نشان دادهاند که با گذر از فرم روایت و خو کردن به سادگی بیش از اندازه در بیان، مسائلی مهمتر از فن روایت که شاید بشود از آن به عنوان توصیف ذات و درون آدمی در بستر رویدادهای اجتماعی یاد کرد، وجود دارد.
این کتاب صوتی ما را به مکانهایی بس جذاب میبرد؛ به رودخانه کلرادو و هیجان عبور از گذرگاهها و تندآبها؛ به کشور فیجی، جایی که یک زن بومی تحصیل کرده بین سبک زندگی غربی و سنتهای قدیمی گیر افتاده است؛ به فرزنو در کالیفرنیا، جایی که یک کارگر ایتالیایی نومید از کشت و زرع برای رهایی به حفاری پناه میبرد.
همچنین خلق نگاهی تازه به ماجراهای پرتعلیق جنایی و یا مرگ نیز در این داستانها بسیار قابل توجه و اعتناست و نشان از نوعی دگردیسی فکری و ذهنی در میان نویسندگان انگلیسی زبان در ابتدای قرن بیست و یک دارد. این مسئله در کنار توجه پررنگ به حضور سایر اقوام و ملیتها در داستانهایی که زمینه اصلی رخداد آنها در آمریکاست، نیز نوعی نگاه تازه به جهانی شدن فرهنگ و مناسبات آدمها را تداعی میکند.
در بخشی از کتاب صوتی «یک پرستار» میشنویم:
«کسانی که در بوث لندینگ میمیرند، در همان شهر به دنیا آمدهاند. بیشترشان هم در حالی مردهاند که دستشان در دست مری مک دونالد بود. مری لبانش را به هم مالید و پیش خود گفت نه، نمیشود گفت بیشترشان. اصلا تعداد افرادی را که در حضور او مرده بودند نشمرده بود. چرا باید میشمرد؟ زندگی در بوث لندینگ نعمتی بود. هوای پاک، خیابانهای امن و تمیز خانوادههای اصل و نسب داری که همیشه به مسئولیتهای مدنی و انسان دوستانه خود توجه داشتهاند. اگر کسی بیمار میشد به بیمارستان دولتی بوث - تیسلر میرفت.
اگر کسی میخواست برنامه سرگرمی زنده تماشا کند، برای ورود به مرکز هنرهای نمایشی بوث تیسلر بلیت میخرید. اگر هم کسی نمیتوانست از خود مراقبت کند، مقدماتی فراهم میشد تا به مرکز سالمندان بوث تیسلر منتقل شود.
حدود پنجاه سال پیش، مری مک دونالد دوره پرستاری را در کالج دولتی بوث ۔- تیسلر به اتمام رساند. حالا او در طبقه سوم مرکز سالمندان، کنار پنجره نشسته بود و به درخت گیلاس حیاط مرکز نگاه میکرد. بوی شلغم پخته از آشپزخانهی طبقه اول به مشام میرسید. مری به زندگیش فکر میکرد و از گذشته به حال میآمد و از جایی به جای دیگر میرفت؛ مانند پرندهای که از شاخهای به شاخه دیگر میپرید و آرام و قرار نداشت.»
گفتنی است مژگان استواری، مریم محمدی، سمانه شیرخانی، میلاد طبری، شاهین علایی نژاد راوی کتاب صوتی «یک پرستار» هستند.
انتهای پیام/