در بخشی از متن کتاب «شنام » میخوانیم:
در آخرین لحظات حضورم در پادگان، وصیتنامه کوتاهی نوشتم و به «علیاکبر گلزاری ۶»، دوست دوران کودکیام سپردم. علیاکبر هم اهل روستای «وِندِرآباد» بود و دوره آموزش نظامی عضویت رسمی سپاه اسدآباد را میگذراند. جدایی از او برایم سخت و ناگوار بود. حضورش به من آرامش میداد و جدایی از او دلتنگی میآورد.
با فریادهای دوستانم که مرا صدا میزدند به داخل مینیبوس پریدم. از خیابانهای شهر گذشتیم و وارد محوطه سپاه همدان شدیم.
فرماندهان سپاه همدان، مشغول بازرسی خودروها شدند. آنها بسیجیان کمسن و سال را از مینیبوسها و اتوبوسها پیاده میکردند. دلهره عجیبی داشتیم. هر کس سعی میکرد ساک یا وسیلهای را روی صندلی بگذارد و روی آن بنشیند تا قدش بلندتر به نظر برسد.
گفتنی است کتاب «شنام » نوشته کیانوش گلزار راغب از سوی نشر سوره مهر راهی بازار کتاب شده است.
انتهای پیام/