سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

غلامحسین دهقانی:

پایان برجام آغاز زوال چندجانبه‌گرایی است

سفیر ایران نزد اتحادیه اروپا گفت: پایان احتمالی برجام آغاز زوال چندجانبه‌گرایی و ضربه‌ای جدی به همگرایی اروپایی است.

به گزارش  حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان،  غلامحسین دهقانی، سفیر ایران نزد اتحادیه اروپا، در مقاله‌ای که به مناسبت پنجمین سالگرد توافق برجام منتشر گردید، پایان احتمالی برجام را آغاز زوال چندجانبه‌گرایی و ضربه‌ای جدی به همگرایی اروپایی در عرصه سیاست خارجی ارزیابی کرد. او در این نوشتار که در روز سه‌شنبه ۱۴ ژوئیه، برابر با ۲۳ تیرماه ۱۳۹۹ منتشر گردید، نوشت:

پنجمین سالگرد توافق برنامه جامع اقدام هسته‌ای در ۱۴ ژوئیه در شرایطی سخت و نامطمئن رقم می‌خورد. در سال‌های آینده وقتی تاریخ‌نگاران روایت این روز‌ها را بازگو کنند، از پایان محتمل برجام به عنوان آغاز زوال چندجانبه‌گرایی و ضربه‌ای جدی به همگرایی اروپایی در سیاست خارجی یاد خواهند کرد.

اتحادیه اروپا به یمن برجام به دستاورد‌هایی در سیاست خارجی نائل شد که تا قبل از آن برای آن‌ها قابل تصور هم نبود. بویژه برای اتحادیه‌ای که اعتبار آن به عنوان یک بازیگر سیاست خارجی در گذشته و حال مورد شک و تردید بسیاری حتی در داخل محافل اروپایی بود. از این لحاظ، برجام به طور کلی تکانه‌ای قابل‌توجه برای چندجانبه‌گرایی به وجود آورد و از دیدگاه اروپایی، نقطه عطفی جدی در دیپلماسی عدم‌اشاعه‌ای بویژه با نقش اتحادیه به عنوان هماهنگ‌کننده، محسوب می‌شود. در ۱۴ ژوئیه شایسته بود که اتحادیه به خاطر نقش هماهنگی کننده در مذاکرات برجام مورد تحسین قرار گیرد، اما باید گفت اجرای برجام که در آن اروپایی‌ها هم نقش هماهنگ‌کننده و هم نقش عضو این توافق را داشتند با موفقیت همراه نبوده است.

صیانت از برجام برای اروپا در حکم پاسداشت ارزش‌های اساسیِ سیاست خارجی مندرج در معاهدات پایه و استراتژی عدم‌اشاعه‌ای و امنیتی اتحادیه اروپا است. در پنجمین سالگرد توافق برجام، که شاید تبدیل به آخرین سالگرد آن شود، زمان آن فرا رسیده که یک بار دیگر نقشی را که اروپا (سه کشور عضو و اتحادیه) در توافق هسته‌ای ایفا کرد از نظر بگذرانیم و ببینیم ادامه مسیر کنونی به کجا خواهد انجامید.

به لحاظ تاریخی، مناسبات فراآتلانتیکی جزء اساسی سیاست اروپایی بوده است. در سال‌های آغازین قرن بیست‌ویکم، در روند تشکیل ائتلاف آمریکایی برای حمله به عراق نوعی ناهماهنگی و اختلاف میان دو سوی آتلانتیک ایجاد شد؛ با وجود این، اروپایی‌ها در چنین فضایی توانستند نقش فعالی را در مذاکرات هسته‌ای ایران که در سال ۲۰۰۳ شروع شد برای خود تعریف و اجرا کنند تا راه‌حل چندجانبه و مبتنی بر مذاکره برای آنچه بحران هسته‌ای ایران می‌خواندند بیابند. به گفته یکی از سیاستمداران اروپایی، با استفاده از مذاکرات هسته‌ای بود که «اتحادیه اروپا تلاش کرد با تکیه بر منافع امنیتی مشترک، خود را به عنوان یک بازیگر اصلی در سیاست خارجی معرفی کند و مثلث فرانسه –آلمان - بریتانیا نیز که به واسطه اختلافات به وجود آمده در نتیجه جنگ عراق تضعیف شده بود را تقویت نماید». در این شرایط، هماهنگی میان دو سوی آتلانتیک ضرورتی اجتناب ناپذیر برای دیپلماسی هسته‌ای اروپا با ایران محسوب می‌شد.


بیشتر بخوانید: ایران در مخالفت با تحریم‌های آمریکا تنها نیست


مضافاً، مذاکرات هسته‌ای با ایران از یک سو محملی جهت بازیابی اعتبار سه کشور اروپایی بود که زمانی از بازیگران عمده در صحنه بین‌المللی بودند و از سوی دیگر، با اهمیتی بیشتر برای اتحادیه؛ باعث شد که اتحادیه به یک جایگاه برتر، مطابق با نقشی که برای خود تعریف کرده بود - یعنی حامی اصلی نظم بین‌المللی مبتنی بر قانون و چندجانبه‌گرایی با محوریت سازمان ملل متحد - بر اساس ارزش‌های اروپایی و در محدوده اصول اتحادیه نایل شود. البته که اتحادیه و سه کشور می‌توانند از اعتبار کار دیپلماتیک خود استفاده کنند، اما سوال این است که بدون ایالات متحده، قابلیت‌های آن‌ها چقدر است؟ از اتحادیه و سه کشور اروپایی منهای فاکتور فراآتلانتیکی چه باقی می‌ماند؟

در دوران پس از خروج آمریکا از برجام، یکی از مهم‌ترین رویداد‌هایی که در واقع مهمترین نقطه‌عطف در آزمودن همه تدابیر برای حل وضعیت بوجود آمده محسوب می‌شد، کمیسیون مشترک وزیران برجام در تاریخ ۶ ژوئیه ۲۰۱۸ بود؛ بیانیه پایانی این کمیسیون مشترک به خوبی گویای وضعیت است. قابل انکار نیست که اتحادیه اروپا و سه کشور اروپایی عضو برجام پس از خروج آمریکا در تلاش برای حفظ برجام اقداماتی را صورت دادند؛ به‌روزرسانی مقررات انسداد، اصلاح دستورکار بانک سرمایه‌گذاری اروپا جهت اعطای وام به ایران، و همین اخیراً هم می‌توانیم به راه‌اندازی اینستکس اشاره کنیم. اما کاستی‌های اساسی موجود در این اقدامات حکایت از نقصی کشنده در ساختار اتحادیه / سه کشور دارد: کیفیت این اقدامات توسط اتحادیه و سه کشور بوضوح نشان می‌دهد که این بلوک هنوز نتوانسته است خود را از حمایت ایالات متحده در دوران جنگ سرد، بی نیاز کند؛ یعنی شاهدیم که آسودگی زیر چتر امنیتی ایالات متحده تبدیل به فرهنگی شده است که در تمام تار و پود سیاست در اروپا رخنه کرده و هر روزنه‌ای از استقلال را مسدود، و به تبع آن، بلندپروازی‌های اتحادیه برای رسیدن به حاکمیت و استقلال ژئوپلیتیک را فاقد معنای واقعی می‌کند.

بنا بر این چگونگی اقدام اروپا در برجام، به‌ویژه در شرایط کنونی، سرنوشت روند همگرایی را در سال‌های آتی مشخص نموده و به شکلی غیرقابل بازگشت جایگاه این بلوک به عنوان یک بازیگر در عرصه بین‌المللی را تعیین خواهد کرد.

به سرانجام رسیدن برجام تبلور یک چندجانبه‌گرایی واقعی و تکانه‌ای عظیم برای دیپلماسی و حل‌وفصل صلح‌آمیز اختلافات بود. بنابراین، نحوه واکنش اتحادیه به زورگویی‌های آمریکا، که کمر به نابودی برجام بسته و درصدد است ثابت کند که اروپا بدون آمریکا هیچ نیست، معیاری اساسی برای اثبات میزان استقلال اتحادیه اروپا در سیاست خارجی و نشان دهنده نقش آن در آینده حفظ چندجانبه‌گرایی و امنیت بین‌المللی است.

در پایان، فراموش نکنیم که آمریکا مسئول وضعیت کنونی اجرای برجام است. افزایش فشار‌های غیرقانونی علیه ایران، که یک سال تمام به امید یافتن راه‌حلی در چارچوب برجام صبر پیشه کرد، به نفع هیچ‌کس نیست. اتخاذ تدابیر خارج از چارچوب برجام نیز کمکی به حفظ توافق هسته‌ای نمی‌کند چرا که الزامات حفظ این توافق به روشنی توسط ایران بیان شده‌اند. تنها کاری که باید انجام داد گوش فردا دادن به ندای عقلانیت، حفظ تکانه چندجانبه گرایی ایجاد شده در نتیجه برجام و ایستادگی در برابر زورگویی آمریکا است.

انتهای پیام/ 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۲۱:۰۲ ۲۴ تير ۱۳۹۹
پايان برجام = پايان تاريخ