سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

آتش تقی‌پور؛

از عشق گذشته دیوانه بازیگریم

آتش تقی‌پور، بازیگر قدیمی سینما، تئاتر و تلویزیون در پنج دهه حضورش لباس‌های متفاوتی از شخصیت‌های مختلف تلویزیونی و سینمایی را به تن کرده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ترک‌زبان است و در همه این سال‌ها گویش ترکی‌اش را حفظ کرده و به آن افتخار هم می‌کند. آتش تقی‌پور، بازیگر قدیمی سینما، تئاتر و تلویزیون در پنج دهه حضورش لباس‌های متفاوتی از شخصیت‌های مختلف تلویزیونی و سینمایی را به تن کرده و تلاشش را کرده تا نقش‌هایش را به گونه‌ای بازی کند که نه‌تنها مخاطب با آن ارتباط برقرار می‌کند، بلکه برایش شیرین و به‌یاد ماندنی باشد. تقی‌پور در سال‌های اخیر بیشتر ایفاگر نقش پدربزرگ‌ها بوده و همچنان مثل سال‌های جوانی عاشقانه نقش‌هایش را جلو‌ی دوربین بازی می‌کند، حتی وقتی با او سر صحبت را باز می‌کنیم با خنده می‌گوید که دیوانه بازیگری است و اگر قرار باشد نوک قله هم برای بازی برود، حتما زن و بچه را رها می‌کند و برای کار راهی نوک قله می‌شود.

تقی‌پور سال گذشته فصل سوم سریال ستایش را روی آنتن شبکه سه داشت که نقش یک حاجی بازاری را ایفا می‌کرد. البته نقشش در این سریال خیلی پررنگ نبود. او این روز‌ها مشغول بازی در سریالی با نام خانه آقاجان است که به سفارش صدا و سیمای مرکز زنجان تهیه و روانه آنتن می‌شود. به همین دلیل با او گپ زده‌ایم.

شنیده‌ایم این روز‌ها زنجان هستید و مشغول بازی در یک سریال. چه نقشی را به عهده دارید؟
بله. در زنجان مشغول بازی در سریال «خانه آقاجان» هستم. در این سریال نقش آقاجان را بر عهده دارم که آقای‌علی حسن‌زاده کارگردانی آن را بر عهده دارد.

آقا‌جان قصه چه ویژگی‌هایی به لحاظ رفتاری دارد؟
آقا‌جان یک پدربزرگ عیالوار است. کلی فرزند و نوه و نتیجه دارد که هر کدام مشکلات خاص خودشان را دارند و البته این پدربزرگ مهربان هم کم با مشکلات دست و پنجه نرم نمی‌کند. دقیقا مثل دیگر آقاجان‌های جامعه است.

با توجه به این‌که ترک‌زبان هستید، در این سریال هم ترکی صحبت می‌کنید؟
نه. سریال به زبان فارسی ضبط می‌شود، اما چون اغلب بازیگران اصالتا آذری‌زبان هستند، طبیعتا این لهجه را در دیالوگ‌ها داریم. ما در مرکز شهر زنجان مشغول کار هستیم و کار به سفارش صدا و سیمای مرکز زنجان تولید می‌شود.

چند وقت است سر ضبط سریال هستید؟
فکر کنم حدود یک ماه و نیم است که پروژه شروع شده و با همکاران مشغول تولید این سریال هستیم.

شما جزو بازیگران پیشکسوت هستید. در این روز‌های کرونایی برایتان سخت نیست که سر ضبط سریال بروید؟
چه بگویم؟ شاعر خوب گفته که «مرا عشق رخت دیوانه کرده». عقل و هوش ما را بازیگری و هنر برده و نه کرونا سرمان می‌شود، نه خستگی و نه سن و سال. وقتی عشق این شغل را دارم طبیعی است که سختی‌هایش را هم تحمل کنم و برایش وقت بگذارم.

یعنی نگران نیستید خدای نکرده مریض شوید؟
این‌طور نیست که بدون رعایت مسائل بهداشتی مشغول کار باشیم. تمام مسائل بهداشتی را رعایت می‌کنیم، همه عوامل ماسک زده‌اند، دائما لوکیشن ضدعفونی می‌شود و از همه لحاظ سعی می‌کنیم بیمار نشویم. علاوه‌بر این‌که توکلمان به خداست.

یعنی تا این میزان عاشق بازیگری هستید؟
به نظرم از عشق گذشته و دیوانه این شغل هستم!

گفتید که عاشق این شغل هستید، اما بدون تعارف بگویید مسائل مالی تاثیری در این ندارد که با این سن و سال و شرایط خاصی که در کشور به دلیل کرونا وجود دارد سر کار بروید؟
راستش را بگویم دیوانه این کار هستم، اما خب این را هم نمی‌توان منکر شد که مسائل مالی هم به این دیوانگی کمک می‌کند! ضرورت‌های زندگی ایجاب می‌کند برای تامین معیشت مالی آدم هر خطری را به جان بخرد و تلاش کند هزینه زندگی‌اش را تامین کند. کرونا هم دیگر به یک واقعیت زندگی ما بدل شده و نمی‌توانیم به خاطر این بیماری، بیکار در خانه بنشینیم و حقوقی نداشته باشیم.


بیشتر بخوانید


خاطرم هست زمانی که ابتدای حمله صدام به شهر‌ها بود، هر وقت حمله هوایی می‌شد ما از شهر خارج می‌شدیم، اما بعد از مدتی دیگر حتی همان حمله‌های هوایی و موشکباران هم برایمان عادی شد و به سر کارهایمان می‌رفتیم و به این فکر نمی‌کردیم که اگر موشک کنارمان منفجر شود چه اتفاقی ممکن است برایمان بیفتد. حتی به یاد دارم بعد از عادی شدن موشک‌باران مردم هنگام آژیر قرمز به جای این‌که به پناهگاه بروند سریع خودشان را به پشت‌بام می‌رساندند تا رد موشک را دنبال کنند که به کدام منطقه اصابت می‌کند. به همین دلیل می‌گویم کرونا نیز دیگر برایمان عادی شده است، نه این‌که منکر سختی این بیماری شوم بلکه شاید تا مدت‌ها واکسن این بیماری کشف نشود، بنابراین ما باید به زندگی‌مان ادامه بدهیم.

نکته قابل تأمل این است که عده‌ای با عتاب و خطاب و لحن تند به مردم و ما‌هایی که برای معاشمان کار می‌کنیم می‌گویند بنشینید در خانه و بیرون نیایید! آخر چطور در خانه بنشینیم وقتی جیبمان خالی است؟ درست است که من عاشق شغلم هستم، ولی این واقعیت را هم نمی‌توانم انکار کنم که مجبورم برای امرار معاشم کار کنم.

منظورتان از عده‌ای دولتمردان هستند؟
(با خنده) من وارد مباحث سیاسی نمی‌شوم، اما تا این حد می‌گویم که واقعا این روز‌ها کسب درآمد کار بسیار سختی است.
شما از سختی معاش می‌گویید، ولی خیلی‌ها این تصور را دارند که حداقل بازیگران باید جیبشان پر باشد و غم نان نداشته باشند.
ممکن است بین هنرمندان و بازیگران ده یا ۲۰ نفر باشند که وضع مالی چشمگیری داشته باشند و هشت‌شان در گرو نه‌شان نباشد، اما امثال من در زمانی که جوان‌تر بودیم همه عشقمان بازیگری بود و به فکر کسب و کار‌های دیگر نبودیم که امروز گرفتاری معاش نداشته باشیم. خیلی از دوستان من که اهل هنر بودند و امروز مستاجرند به من می‌گویند ما زندگی نمی‌کنیم، بلکه یواش یواش داریم می‌میریم. متاسفانه این روز‌ها شرایط اقتصادی مردم سخت است. امیدوارم مشکلات مردم برطرف شود.

خود شما صاحبخانه‌اید یا مستاجر؟
صاحبخانه‌ام، اما خانه‌ام قصر نیست. فقط یک خانه ۵۶ متری دارم.

یعنی در ۵۶ متر زندگی می‌کنید؟!
بله. پس فکر کردید که باید در قصر زندگی کنم؟
منظورم قصر نیست، اما توقع می‌رود که خانه‌تان بزرگ باشد.
نه. خانه‌ام همین میزان است که به شما گفتم. ولی عاشق کارم هستم و به خاطر کارم حاضرم نوک قله اورست هم بروم و منافع خانوادگی را رها کنم.

شما سال‌هاست که بازیگر هستید، حالا که سن‌تان بالاتر رفته نقش‌های خوب به شما پیشنهاد می‌شود؟‌
نمی‌دانم چطور بگویم، ولی انگار مملکت از پدربزرگ و مادربزرگ و دایی و عمه و... تهی شده است. بیشتر کار‌ها در مورد جوان‌ها است و جایی برای ما نیست. اتفاقا گاهی تماشاگران می‌گویند که چرا نقش‌هایم این‌طور است، چرا گذاشته‌ام زین اسب را روی پشتم بگذارند.

و شما واکنش‌تان بعد از چنین حرف‌هایی چیست؟‌
می‌گویم کاری نمی‌شود کرد، فعلا دور جوانان است.

جالب است چنین بازخورد‌هایی را در شبکه‌های اجتماعی نشر نمی‌دهید. حتی برخلاف برخی هنرمندان حرف‌های سیاسی هم نمی‌زنید.
به خاطر این‌که بلد نیستم خیلی با شبکه‌های اجتماعی مثل اینستاگرام کار کنم. از سوی دیگر خیلی هم علاقه‌ای ندارم وارد چنین مباحثی شوم. فقط دوست دارم عاشقانه کارم را انجام بدهم. ولی اگر شما بخواهید می‌توانید به من آموزش بدهید (با خنده).

منبع: روزنامه جام جم

انتهای پیام/

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.