به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشتبهخشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
بیشتر بخوانید:
«ابن بُطْلان» طبیب شیرینسخن و راوی مصایب روزگار
برای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ، از جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
لوط بن یحیی بن سُلَیم، مورخ بزرگ قرن دوم هجری قمری است.
از زندگانی او آگاهی چندانی در دست نیست. درباره سال تولد او میان مؤلفان اختلاف نظر است؛ سزگین آن را حدود ۷۰ق/۶۸۹م دانسته است. ابومخنف در کوفه، در خاندانی بزرگ و مشهور از تیره غامد و از قبیله یمنی اَزْد، متولد شد. جد بزرگ او، مخنف بن سلیم، هنگام دعوت پیامبر از ابوظبیان ازدی مسلمان شد. اجداد او طی چند نسل در خدمت پیامبر (ص) و علی (ع) بودند. مخنف بن سلیم در جنگ جمل در لشکر عراقیان حضور داشت و دو برادرش در این نبرد کشته شدند. پس از آن، از سوی امام (ع) به امارت اصفهان و همدان گماشته شد. از میان فرزندان او عبدالرحمان و محمد در جنگ صفین شرکت کردند. از یحیی، پدر ابومخنف، فقط در چند روایت نام برده شده است.
مشخص نیست که ابومخنف از چه زمانی اخبار مربوط به حوادث تاریخی صدر اسلام را گردآوری کرده است؛ اما برخی از محققان، با توجه به تلفظ نام مکانها، زمان آن را پس از پیروزی عباسیان در ۱۳۲ق دانستهاند. در واقع میتوان ابومخنف را از پیشگامان ثبت وقایع تاریخی به حساب آورد.
اخباری که ابومخنف درباره جنبش محمد بن خالد قسری در ۱۳۲ق گزارش کرده و روایاتی که از افرادی همچون جابر بن یزید جعفی و ابوخالد کابلی که در تشیع اندیشههای خاص داشتند و همچنین عدهای از خوارج نقل کرده، نشاندهنده رابطه گسترده وی با آنها برای جمعآوری اخبار و دسترسی کامل او به این منابع است.
تاریخ درگذشت ابومخنف نیز به درستی مشخص نیست. یاقوت حموی به نقل از ابن ندیم، آن را ۱۵۷ق و عدهای دیگر آن را ۱۷۰ق ذکر کردهاند. در منابع رجالشناسی، ابومخنف را فردی «ثقه» نمیشناسند و آثار وی را نیز معتمد ندانستهاند. ابن ابی حاتم او را «متروک الحدیث» خوانده است. البته در آن زمان این موضعگیری در برابر اخباریان رایج بوده است. روایات ابومخنف بیشتر از زبان شاهدان عینی حوادث یا با یک واسطه نقل شده است؛ مانند قیام مسلم بن عقیل در کوفه و روایتی از واقعه کربلا و روایات متعددی از حمید بن مسلم که شاهد واقعه کربلا بوده. این امر نشاندهنده دقت او در گرفتن اخبار از شاهدان و افراد امین است. با توجه به مطالب و اخباری که ابومخنف درباره علی (ع) و امام حسین (ع) نقل کرده، بسیاری وی را شیعه امامی دانستهاند. هر چند که در این باره اختلاف نظر بسیار است. برخی روایات ابومخنف در آثار امامیه، همچون کلینی و ابن بابویه و شیخ مفید آمده و بعدها نیز در آثار علمای شیعی از آنها استفاده شده است. آثار ابومخنف در واقع تکنگاریهایی است که بعدها پایه و اساسِ تاریخنگاری شدند و به دنبال آن نگارش «تواریخ خلفا» و «طبقات» و ثبت و تدوین تاریخ بر اساس سالشمار و انساب رواج یافت.
با اینکه به آثار ابومخنف توجه فراوان شده و از آن بسیار بهره بردهاند، هیچیک از آنها مستقیماً به دست محققان نرسیده و در صحت تألیف آثار منسوب به او تردید است.
طبری بسیاری از آثار ابومخنف را نام برده است. ابوالفرج اصفهانی در کتاب خود، مقاتل الطالبین، به روایات ابومخنف استناد کرده و ابن ندیم نیز فهرست نسبتاً کاملی از تکنگاریهای وی ذکر کرده است.
برخی از آثار ابومخنف عبارتاند از:
۱. اخبار آل ابومخنف بن سلیم؛
۲. الاخبار، که میتوان آن را فتوحالشام دانست؛
۳. اهل النهروان و الخوارج؛
۴. بلال الخارجی؛
۵. اخبار الحجاج؛
۶. اخبار عبیدالله بن حر؛
۷. الجمل؛
۸. کتاب الحکمین؛
۹. الخوارج و المهلّب؛
۱۰. مقتل الحسین، این کتاب که شامل دقیقترین گزارشها از واقعه کربلاست، مهمترین کتابی است که موجب شهرت ابومخنف شد.
منبع: آنا
انتهای پیام/