او ادامه داد: در این راستا پرسشهای زیادی وجود دارد که برخی از آنها پاسخشان مشخص است و بخشی از این پرسشها بی پاسخ ماندهاند. به عنوان مثال باید به این پرسش پاسخ داده شود که نقش احزاب جمهوری اسلامی در انتخابات چقدر است و اگر قبول کنیم که حزب یک دولت در سایه بوده و قائدتا همیشه مترصد فرصتی است که جای دولت مستقر را بگیرد، این کار به چه ابزارهایی نیاز دارد و چرا احزاب در ایران چنین کارکردی ندارند؟
عبداللهی افزود: به طور مشخص در این فقره از پرسش باید به سراغ ساختار حاکمیت رفت. آنجا که ارنج مدیریت کشور به گونهای سازمان یافته است که تحزب تعارفی بیش نیست. از طرفی برای همین احزاب متعدد و بیاثر قوانینی نوشته شده است که ارتباط ارگانیکی با قانون انتخابات ندارد. قانون انتخابات و قانون احزاب به مثابه جزایری جدا افتاده از هم عمل میکنند؛ که به نظر لایحه جامع انتخابات دولت روحانی –که فعلا کنار گذاشته شده است- تلاش داشت مقداری از این مشکل را حل کند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب با طرح این پرسش که چرا خود احزاب هیچ تلاشی برای نقشآفرینی جدی در عرصه سیاسی کشور نمیکنند، گفت: از شخص رئیس جمهور تا اکثر سران احزاب همه معتقدند چند حزب بزرگ باید ایجاد شود که احزاب در معادلات سیاسی جایگاه خود را پیدا کنند؛ نقشی که تا حدودی جبههها و ائتلافهای فصلی به عهده گرفتهاند و نظام حزبی و ائتلافی در ایران نمونهای منحصر به فرد است. صدها حزب بزرگ و کوچک در عرصه سیاسی کشور حاضرند؛ با این حال تقریبا هیچ تاثیر رسمی در عرصه سیاسی کشور ندارند، آنها را در سه اردوگاه کلی اصلاحطلبی، اصولگرایی و مستقلین طبقهبندی میکنند.
او افزود: با این حال این احزاب حتی در تعیین تصمیمات جناحهای سیاسی متبوع خود هم نقش چندانی ندارند. اشخاص و روابط بین فردی، رای و نظر مدیران ارشد حکومتی سابق و فعلی و. فاکتورهای اصلی تعیین تصمیمات در درون جناحهای سیاسی هستند.
بیشتر بخوانید:
عبداللهی در پاسخ به این پرسش که احزاب ایران چه تفاوتی با احزاب در دیگر کشورها دارند، خاطرنشان کرد: در جهان سه نوع سیستم حزبی داریم. نمونه اول سیستمهای تک حزبی مانند حزب کمونیست چین و حزب بعث در سوریه هستند که هر چند دارای ساختارهایی هستند، ولی در عرصه سیاسی انتخاباتی رقیبی ندارند. خروجی آن یک رهبر (که معمولا آن را رئیس جمهور مینامند) مادامالعمر است؛ که در بررسیها و مقایسههای ما به دلیل ساختارهای نیمه دموکراتیک قانون اساسی ایران، جایی ندارند.
وی ادامه داد: نمونه دوم سیستمهای پارلمانی هستند که بیشتر در کشورهای اروپایی رایج است و در آنجا چند حزب قدرتمند برای کسب کرسیهای پارلمان با هم رقابت میکنند و حزبی که حائز بیشترین کرسی شود دولت تشکیل میدهد که خروجی آن نخستوزیر یا رئیس دولت است. در این سیستم اگر هیچ حزبی اکثریت مطلق را در انتخابات به دست نیاورد، دو یا چند حزب با هم ائتلاف میکنند و دولت تشکیل میدهند یا انتخابات را تجدید میکنند.
عضو شورای مرکزی حزب جمهوریت دسته سوم از احزاب در دنیا را در رژیمهای ریاستی تعریف کرد و یادآور شد: در سیستم ریاستی دو یا چند حزب بزرگ برای انتخاب رئیس جمهور، شهرداران، اعضای پارلمان با هم رقابت میکنند. در این روش رئیس دولت و اعضای شوراهای مختلف به صورت مستقیم توسط مردم انتخاب میشوند.
او احزاب در ایران را کپی ناقصی از سیستم پارلمانی و ریاستی از احزاب جهان دانست و گفت: اولا تحزب در ایران گرفتاریهای تاریخی دارد که باید آن را مورد مطالعه جدی قرار داد، دوم اینکه ساختار قوانین نظام ما به گونهای است که اساسا احزاب به طور مستقیم نقشی در انتخابات ندارند و بیشتر شبیه کارچاق کن و دلال سیاسی هستند.
این فعال اصلاحطلب ادامه داد: لذا شاهد هستیم بعد از انتخابات احزاب به مرخصی میروند و فقط شاید از طریق دریافت پست یا امتیازی حق دلالی خود را از برندگان انتخابات بگیرند. به همین دلیل هم عرض کردم تحزب در ایران در مقایسه با نمونههای کلاسیک و مدرن در دنیا به یک شوخی و تعارف شباهت بیشتری دارد.
عبدالهی ادامه داد: در نمونه پارلمانی در دنیا، اگر نیاز باشد احزاب بعد از انتخابات ائتلاف می کنند، ولی در ایران دهها حزب از دو جریان اصلی قبل از انتخابات با ائتلاف کردن و تشکیل جبهه به رقابت میپردازند و چون در بدنه دو جریان طیفهای فکری متعددی وجود دارد بعد از انتخابات، خود احزاب جریان پیروز هم در راستای حق دلالی و سهم خواهی به جان هم می افتند؛ ضمن اینکه هیچ حزبی در مواجهه با مردم پاسخگوی عملکرد پارلمان یا دولت برخواسته از آنها نیست.
عضو شورای مرکزی حزب جمهوریت در پاسخ به پرسش که نقش احزاب چگونه تقویت میشود، تاکید کرد: مهم ترین کاری که دولت و مجلس برای تقویت و نقشآفرینی احزاب باید انجام دهند تدوین قانون جامع انتخابات است، به طوری که در آن قانون، انتخابات و احزاب به هم وصل شوند، چیزی شبیه لایحه قانون جامع انتخابات و طرح استانی شدن که هر دو عقیم ماندند. اما به نظر من اصلیترین عامل تقویت تحزب تشکیل دو یا چند حزب بزرگ از درون دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب است، آن هنگام است که همین احزاب بزرگ به پشتوانه بدنه خود در کشور تلاش میکنند قوانینی پیشنهاد و در مجلس تصویب شود که در راستای تقویت احزاب باشد.
وی در پایان گفت: البته بر این اصل اصرار دارم که تنها راه توسعه کشور سیستم حزبی و رقابتی است و این مهم محقق نمیشود، مگر با تعریف جایگاه مناسب در قانون اساسی برای تحزب.
انتهای پیام/