سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

راهکار شکست رژیم صهیونیستی و اخراج آن‌ها از سرزمین فلسطین چیست؟

با توجه به پیچیدگی‌های ساختار سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی، تبیین یک راهبرد موفق برای نابودی این رژیم شاید در نگاه اول دشوار و سخت به نظر برسد. اما باید توجه داشت دشمن را می‌توان به طور برنامه ریزی شده شکست داد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «یواف لیمور» تحلیلگر و ستون نویس روزنامه یسرائیل هایوم در گزارشی با عنوان «اسرائیل این گونه در برابر آنچه از غزه می‌خواهد دست بسته است»، به ناتوانی رژیم صهیونیستی در ۱۵ سال اخیر پس از فرار [عقب نشینی یا خروج در نگاه صهیونیست‌ها]از غزه در سال ۲۰۰۵ اشاره کرده است.

وی در این باره نوشت: جدالی که در اسرائیل طی ۱۵ سال اخیر درباره اینکه قطع ارتباط با غزه به نفع ما بوده یا به ضرر ما، کاملا یک موضوع داخلی است و هر دو طرف این مساله استدلال‌های خودشان را دارند.

مخالفان این اقدام معتقدند خروج اسرائیل از غزه، از روی ضعف بود و در واقع تل‌آویو تسلیم فشار‌های موجود در آن زمان شد. آن‌ها تاکید دارند که با خروج از غزه نشان دادیم که با فشار‌های این چنینی و بیشتر از آن می‌توان اسرائیل را در جبهه‌های دیگر نیز تسلیم کرد.

اما موافقان عقب نشینی از غزه معتقدند که این اقدام موجب تقویت توان اسرائیل شد، چون به جای اینکه ما انرژی خود را صرف امکانی غیر قابل تحقق کنیم (بقا در غزه)، توانستیم در دیگر جبهه‌های مهم و راهبردی حضور پیدا کرده و تمام توان خود را در مناطق دیگر غیر از غزه به کار بگیریم.

در هر صورت هر دو طرف این قضیه آرای و دلایل خود را دارند، اما واقعیت این است که مخالفان این اقدام معتقدند که یهود باید در همه جای اسرائیل [اراضی تاریخی فلسطین]حضور داشته باشند و در آن‌ها سکنی گزینند، پس نباید از غزه عقب نشینی می‌کردیم. همچنین در سوی مقابل موافق معتقدند ۱۰ هزار اسرائیلی هرگز نمی‌توانستند در بین ۲ میلیون فلسطینی در غزه زندگی کنند، پس باید از غزه عقب نشینی می‌کردیم.

وی در ادامه می‌نویسد: عقب نشینی اسرائیل از غزه در واقع به مانند خروج ارتش اسرائیل از لبنان در سال ۲۰۰۰، یک فرار تمام عیار توصیف شد. بدتر اینکه ما در آن سال به جای تقویت قوای تشکیلات خودگردان با اجرای طرحی همانند انتقال اداره اراضی غزه به این تشکیلات، به رایگان غزه را از دست دادیم و در مقابل به حماس دست یافتیم! البته باید این مساله را در نظر بگیریم که ایجاد ناامنی برای اسرائیلی‌ها در غزه و پرتاب موشک از سوی حماس که از سال ۲۰۰۱ شروع شده بود، در عقب نشینی از غزه سهم داشت، اما ما نباید در ازای این رخداد‌ها کل غزه را روی سینی به حماس تقدیم می‌کردیم، چون افزایش توان نظامی حماس تنها بخشی کوچک از کل مساله محسوب می‌شود.

پس از عقب نشینی از غزه ما هنوز نتوانسته ایم شرایط مطلوب در تعامل با غزه را ایجاد کنیم. دیگر آن دوران که می‌گفتیم هر حمله یا پرتاب موشک از سوی غزه با پاسخی سنگین ارتش اسرائیل مواجه می‌شود به پایان رسیده و همه می‌دانند که این چنین موضعی حرفی بیهوده است. در پرونده ربایش گلعاد شالیط که با آزادی اسرای فلسطینی پایان یافت، این پیام را به طرف مقابل (گروه‌های مقاومت فلسطینی) دادیم که با هر گونه عمل ربایش می‌توانید امتیاز بیشتری بدست آورید.

در اینجا ذکر این نکته لازم است که با توجه به پیچیدگی‌های ساختار سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی، تبیین یک راهبرد موفق برای نابودی این رژیم شاید در نگاه اول دشوار و سخت به نظر برسد. اما باید توجه داشت دشمن را می‌توان به طور برنامه ریزی شده از روی نقاط ضعفی که نشان می‌دهد شکست داد. نمونه موردی این مساله عقب نشینی یا درست‌تر بگوییم فرار رژیم صهیونیستی از غزه در سال ۲۰۰۵ است. با توجه به اینکه غزه بخشی از فلسطین بزرگ و تاریخی است، اجرای راهبردی مشابه تحولات منجر به فرار صهیونیست‌ها از این باریکه می‌تواند در مدل بزرگ‌تر یعنی کل فلسطین سبب آزادی این سرزمین از چنگال اشغالگران شود. براین اساس، بازخوانی وقایع سال ۲۰۰۵ و تبیین دلایل اساسی فرار صهیونیست‌ها از این منطقه می‌تواند مدلی برای اجرای آن در کل فلسطین شود.

به طور خلاصه البته می‌توان گفت که یکی از اصلی‌ترین عوامل این رخداد در سال ۲۰۰۵ انتخاب گزینه مقاومت مسلحانه و مردمی در برابر رژیم صهیونیستی بود. عامل دوم را می‌توان غلبه جمعیتی فلسطینی‌ها بر صهیونیست‌ها در غزه در آن زمان دانست. همچنین نباید از نظر دور داشت صهیونیست‌ها با توجه به نگاه منفعت طلبانه خود براساس قاعده هزینه فایده عمل کرده و اگر در جایی تشخیص دهند ادامه حضور آن‌ها هزینه‌های بیشتری در پی دارد، تصمیم عقب نشینی را اجرا می‌کنند [نمونه موردی فرار ارتش رژیم صهیونیستی از مناطق مرزی لبنان در سال ۲۰۰۰].

حال سوالاتی در ذهن ایجاد می‌شود؛ آیا می‌توان امکان تکرار برای این رخداد در دیگر مناطق فلسطین متصور شد؟ آیا شرایط کنونی فلسطین امکان اجرای این راهبرد را می‌دهد؟ آیا گروه‌های فلسطینی در شرایط کنونی توانایی اجرای چنین رخدادی را در مناطق نظیر کرانه باختری، قدس شریف و دیگر مناطق فلسطین دارند؟

سوالاتی از این دست در جای خود مهم هستند، اما در شرایط کنونی برای کسانی که به آزادی فلسطین ایمان دارند باید تبیین مدلی برای نابودی و زوال رژیم صهیونیستی مهم باشد. در اینجا می‌توان با ارزیابی دقیق تحولات سال ۲۰۰۵ به یک مدل دست یافت که حداقل دو بار اجرای آن بطور عملی در غزه و لبنان مورد آزمایش قرار گرفته و موفق هم بوده است.

منبع: قدسنا

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.