به گفته این روانشناس و براساس پژوهشها، علت خشم موارد متفاوتی مانند مورد قضاوت و تحقیر قرار گرفتن، مورد آسیب بودن، تایید نشدن، دوست داشتنی نبودن، مورد توهین قرار گرفتن، احساس قربانی شدن، بیارزشی، تنهایی، طرد شدن و... عنوان شده است، اما به طور کلی عوامل برانگیزاننده خشم بر دو نوع عوامل درونی مانند تیپ شخصیتی و مهارتهای اجتماعی پایین (مهارت حل مسئله پایین، مهارت رفتار جراتمند پایین، نداشتن برنامهریزی و هدف، همدلی نکردن، خاطرات آزارنده و اثرات هورمونی) و عوامل بیرونی (مانند ترافیک، ویروس کرونا، عوامل اقتصادی، مشکلات بین فردی، اختلالات روانپزشکی، استرس، مصرف الکل و سر و صدای محیط) است و طی روزهای اخیر ما شاهد عواملی بودهایم که خشم فرد منجر به قتل شده است.
انزانی همچنین نشخوار فکری اتفاقات گذشته را یکی از دلایلی که خشم را به پرخاشگری تبدیل میکند میداند و میگوید: به طور مثال اگر فردی خاطره بدی با یکی از اعضای خانواده خود تجربه کرده باشد و در زمان دیگری همان خاطره با فردی شبیه به گذشتهاش تداعی شود، او از آن فرد به شدت عصبانی میشود.
وی با بیان اینکه علائم جسمانی، رفتاری، هیجانی و شناختی نیز از علائم بروز خشم محسوب میشوند، تصریح میکند: تپش قلب، لرزش دست، پریدگی رنگ صورت، تغییر در تنفس، بالا بردن صدا، امکان درگیری فیزیکی، ترس، احساس گناه، احساس حقارت، کاهش تمرکز، کاهش منطق و. از علائمی هستند که هنگام خشم بروز میکنند؛ در واقع خشم همانند گوله برفی است که از بالای کوه به سمت پایین میغلطد و تا جایی امکان جلوگیری از حرکت آن وجود دارد، اما پس از مدتی همچون بهمنی میشود که همه جا را تخریب میکند.
این روانشناس میافزاید: در عین حال خشم منجر به افزایش اعتیاد و مصرف سیگار، افزایش فشار خون، افزایش بیماریهای قلبی، ریوی و سرطان سندروم روده تحریکپذیر، افسردگی، مصدومیت، رانندگی پر خطر و درگیریهای فیزیکی که ممکن است منجر به جرح یا فوت افراد شود، میشود.
به گفته انزانی، عموم جامعه خشم را با پرخاشگری اشتباه میگیرند، این درحالیست که خشم احساسی است که ممکن است منجر به پرخاشگری نشود، اما پرخاشگری رفتاری است که هدف آن صدمه وارد کردن به شخص یا اموال است؛ طی روزهای اخیر شاهد شدت گرفتن پرخاشگری میان گروههای متفاوت به ویژه والدین بودهایم.
وی در ادامه این گفتگو درباره چگونگی مدیریت خشم نیز اینطور توضیح میدهد: خشم از طیف خفیف تا شدید میان افراد متفاوت است. در واقع خشم طبیعی است؛ اما اگر بروز آن در فردی بسیار شدید باشد، به طور مرتب تکرار شود و شیوه ابراز آن به صورت درگیری کلامی یا فیزیکی باشد مشکلساز تلقی میشود، پس نیاز است هنگامی که طیف خشم در افراد بسیار کم است برای کنترل خشم اقدام کرد.
انزانی با تاکید بر اینکه خشم میان انسانها ارثی نیست و به صورت آموخته شده در فرد ایجاد میشود، اظهار میکند: مدیریت خشم اکتسابی و آموختنی است و افرادی که خشم خود را مدیریت میکنند بیش از سایر افراد برای سلامت خود ارزش قائلاند. افراد هنگام بروز خشمشان به گونههای متفاوتی رفتار میکنند، به طور مثال برخی افراد به طور منفعل عمل میکنند و خشمشان را بروز نمیدهند. برخی به صورت پرخاشگرانه خشمشان را بروز میدهند و برخی دیگر نیز به صورت جراتمند عمل میکنند که این یک مهارت محسوب میشود، برخی نیز به صورت منفعل و پرخاشگر عمل میکنند و گاها درباره احساسشان صحبت نمیکنند و درنهایت به صورت پرخاشگرانه نسبت به افراد واکنش نشان میدهند.
انزانی در ادامه راهکارهایی برای مقابله با خشم ارائه میدهد و میگوید: بهترین راه مقابله با خشم سکوت است، به طوری که فرد پس از گذشت یک هفته از موضوعی که منجر به خشم او شده، میزان خشم خود را ارزیابی و راهکارهایی برای مدیریت خشم خود بیابد.
در این میان روشهای سادهای مانند شنیدن موسیقیهای بیکلام، تنفس عمیق، تغییر موقعیت فضا و مکان، انجام فعالیتهایی مانند ورزش، تکنیکهای خودآرامسازی و یادگیری مهارتهای مذاکره و حل مسئله نیز برای کنترل خشم وجود دارد. خودگوییهای مثبت، شناسایی خواستههای فردی، انجام کارهای موردعلاقه، تخلیه هیجانات و ارزش قائل شدن برای خود نیز از دیگر راههای مقابلهای است و باتوجه به شرایط موجود جامعه مانند ویروس کرونا و عوامل اقتصادی و اجتماعی، لازم است این مهارتها را از مشاور متخصص بیاموزیم.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/