اعتراضات در شهرهای مختلف آمریکا ادامه دارد و در برخی شهرها مانند سیاتل معترضان در برخی محلهها اعلام خودمختاری از پلیس کردهاند. اما تظاهراتی که با کشته شدن یک سیاهپوست آغاز شد و به بیش از ۱۰۰ شهر در آمریکا رسید، این روزها ابعاد و زمینههای گستردهتری به خود گرفته است. هر چند دولت آمریکا با استفاده از نیروهای نظامی و سرکوب معترضان سعی کرده است، از میزان و حجم اعتراضات بکاهد، اما کیفیت و جنس اعتراضات نشان میدهد که آنچه امروز در آمریکا رخ میدهد فراتر از یک اعتراض به قتل سیاه پوست توسط پلیس آمریکایی است.
در روزهای گذشته معترضان در تعدادی از شهرهای آمریکا مجسمههای نمادین را به زیر کشیدند. به چالش کشیدن و تخریب بناها و مجسمههایی که در دنیا وجههای نمادین دارند، به نوعی اعتراض به سیستم و تفکر حاکم بر کشور آمریکاست.
هفته گذشته معترضان آمریکایی در ریچموند ویرجینیا، مجسمه جفرسون دیویس، رئیس جمهور ایالات کنفدراسیون آمریکا در زمان جنگ داخلی در این کشور را سرنگون کردند. کمی پیشتر، مجسمه کریستف کلمب، کاشف آمریکا در برکه آب انداخته شد. مجسمه کلمب در مینهسوتا نیز به پایین کشیده شد. در بوستون سر مجسمه کلمب از بدنه مجسمه جدا شد. در شهرهای دیگری نیز مجسمهها و بناهای تاریخی در آمریکا تخریب شدند. در برخی شهرها نیز درخواست برداشتن مجسمهها مطرح شد. هزاران نفر در سیراکیوز با ارائه درخواست آنلاین از شهردار سیراکیوز خواستند تا مجسمه کریستف کلمب را بردارد. هر چند که روز به روز به تعداد امضا کنندگان درخواست افزوده میشود.
دامنه تخریب نمادهای آمریکایی و نژادپرستی به برخی کشورهای دیگر نیز کشیده شد. یک بنای برنزی از ادوار کولستون که تاجر برده بود نیز در بریستول انگلیس تخریب شد. در پی درخواستها، مجسمه رابرت میلیگان، تاجر برده از لندن برداشته شد.
موج اخیر اتفاق جدیدی نیست، اما این بار شدت بیشتری به خود گرفته است. در اعتراضات شارلتسویل آمریکا که علیه نژادپرستی و برتری سفیدپوستان برگزار شد، بناهای کنفدراسیونی تخریب شدند که این اتفاق باعث درگیری نژادپرستان و مخالفان نژادپرستی شد. جالب است که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا به اتخاذ موضع میانه، با دو طرف ماجرا از جمله طرفداران نژادپرستی برخوردی یکسان داشت. این امر واکنش تند افکار عمومی را در آمریکا در پی داشت. حال موج جدید، رویکرد و سیستم حاکم بر آمریکا را به چالش کشیده است.
در اعتراضات اخیر علاوه بر سیاه پوستان، سرخپوستان نیز دست به کار شده و فریاد میزنند. حتی سفیدپوستان هم به شرایط موجود اعتراض میکنند. یعنی دامنه خشم مردمی در آمریکا فراتر از سیاهپوستان و رنگین پوستان رفته است.
سیستم حاکم در آمریکا معمولا سعی کرده است در مقام حرف از مخالفت با نژادپرستی برآید، اما در عمل اینگونه نبوده است. سیستم سیاسی آمریکا از ضدیت با نژادپرستی سخن میگوید، اما علاوه بر تبعیض و نژادپرستی، سیستماتیک حتی به لحاظ نمادین مجسمههای تاجران برده را نصب میکند.
همین نکته که کریستف کلمب کاشف آمریکا عنوان میشود، نشان میدهد که از نگاه آمریکا بومیها و سرخپوستان از دایره انسان بودن خارج هستند؛ بنابراین این برداشت به ذهن متبادر میشود که منظور آمریکاییها از کشف قاره، کشف یک فرصت و محل جدید برای استثمار و استعمار است.
حال بحث برچیدن بناها و مجسمهها در آمریکا و انگلیس به تنش سیاسی و اجتماعی به ویژه در آمریکا دامن زده است.
تیم والز، فرماندار مسنه سوتا برچسیدن مجسمهها «نافرمانی مدنی» مینامد و میگوید که این اقدامات عواقب خواهند داشت.
پگی فلانگان، معاون فرماندار برای این اتفاق اهمیت خاصی قائل نیست. خانم فلانگان میگوید «من برای فردی که به اعتراف خودش دختران ۹ و ۱۰ ساله را برای بردگی جنسی میفروخته اشک نمیریزم.»
این تحول جدید علاوه بر اینکه نارضایتی قشرهایی از جامعه به سیستم حاکم را نشان میدهد، بیانگر تقابل بین نخبگانی است قائل به حفظ یا حذف تاریخ آمریکا هستند؛ گروهی که طرفدار نژادپرستی هستند این تاریخ را افتخارآمیز میدانند و عدهای دیگر که مخالف نژادپرستی هستند آن را ننگین مینامند.
در نهایت این تحولات نشان میدهد که آمریکا برخلاف ادعای گذر و عبور از دوران نژادپرستی، کماکان با این پدیده دست و پنجه نرم میکند و همچنان درگیر این موضوع به شکل مدرن آن است.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/