پس از انتشار خبر دستگیری امام (ره) در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، بسیاری از مردم قم، به منزل ایشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) حرکت کردند. پس از مدتی، صحن مطهر و خیابانهای اطراف، لبریز از جمعیتی شد که شعار "یامرگ یا خمینی" را با هیجان شدیدی تکرار میکردند. در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بیانیه هایی، خواستار آزادی فوری حضرت امام (ره) شدند.
در حدود ساعت ده صبح، با ورود نیروهای مسلّح برای تقویت نیروهای شهربانی قم، تیراندازی و رگبار مسلسلها شروع شد و تعداد زیادی از مردم زخمی شده یا به شهادت رسیدند. شدّت تیراندازی به حدّی بود که امکان انتقال زخمیها و اجساد شهیدان نبود و این کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه یافت.
در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، مردم تهران هم، چون سایر شهرها، در اعتراض به دستگیری امام خمینی (ره) به خیابانها ریختند و قیام خونین خویش را آغاز کردند. سیل خروشان کشاورزان غیور و کفن پوش ورامین، دهقانان کن و نیز مردم جماران به سوی تهران سرازیر شد. انبوه جمعیت بازاری، بار فروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فریادهای رعد آسای "یا مرگ یا خمینی" و "مرگ برشاه" تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قیام قهر آلود ملٌت، تاج و تخت خود را درحال زوال میدید، با رگبار مسلسل به جنگ ملٌت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبدیل ساخت.
در روز پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، در بیشتر شهرها، درگیری، راه پیمایی، برگزاری جلسات و نیز سخنرانی بر ضد رژیم و اعتراض به دستگیری امام صورت گرفت. در بعضی از شهرها مانند شیراز، تبریز و مشهد، اعتراض از شدٌت و گشتردگی بیشتری برخوردار بود که در اثر این حوادث، تعداد زیادی کشته، مجروج یا زندانی شدند.
قیام پانزدهم خرداد، جوششی از طرف مردم بود برای درهم کوبیدن رژیم سلطنت و گرچه به سرعت نتیجه قطعی نداد، آثار بسیار باقی گذاشت. از این رو، عوامل رژیم حاکم، به روشهای گوناگون کوشیدند با استفاده از همه امکانات و ازجمله رسانههای گروهی، جنبه اسلامی و مردمی را از آن بگیرند و جهت خارجی به آن داده، افکار عمومی را فریب دهند؛ بنابراین رژیم مدعی شد که عدهای از مردم، برای به دست آوردن پول، به تهاجم بر ضد دولت دست زده اند و گفتند که این پولها را شخصی به نام "جمال عبدالناصر" فرستاده تا در ایران، توطئههایی صورت گیرد. البته با همه این تلاشها و ادعاهای پوچ و بی اساس، شعله قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، روز به روز روشنتر میگردید.
پس از قیام پانزدهم خرداد بیش از ۱۰۰۰ مطبوعات خارجی به صورتهای مختلف و با تیترهایی درشت، از این روز نام بردند. برای مثال روزنامه "دی ولت" در شماره ۱۲۹ خود نوشت:" در تهران، صدها نفر کشته شده اند. دولت عَلَم، حکومت نظامی اعلام کرد. ارتش با تانک و مسلسل، بر ضد طرفداران رهبر مسلمانان، امام خمینی که علیه اصلاحات شاه دست به اعتراض زده اند، وارد عمل شد". یا روزنامه "الاهرام" در ۱۶ خرداد نوشت: "دیروز تهران در آتش خشم شعله ور شد... این، شدیدترین تظاهرات ضد شاه بود وهنگامی آغاز شد که رهبر دینی، روح الله خمینی و یاوران او دستگیر گردیدند".
پس از واقعه پانزدهم خرداد ۱۳۴۲، با وجود سانسورهای شدید دستگاه شاه، خبرهای دستگیری امام خمینی (ره) و قیام ۱۵ خرداد؛ در مدت کوتاهی، تنها در سراسر کشور، که به فراتر از مرزها گسترش یافت و موجی از نفرت و خشم بر ضد شاه به راه افتاد. حوزههای علمیه نجف، کربلا و کاظمین، به حمایت از امام خمینی (ره)، تلگرافهایی به سران کشورهای اسلامی و سازمانهای بین المللی مخابره و کشتار پانزدهم خرداد رژیم را به شدٌت محکوم کردند. تمام این جریانها در حالی صورت میپذیرفت که در مطبوعات کشور هیچ خبری ازحقایق و وقایع منعکس نمیشد.
جنبش پانزده خرداد، اگرچه واکنش طبیعی مردم مسلمان در برابر مصوٌبات خلاف اسلام رژیم و بازداشت امام خمینی (ره) بود، آزادی فوری ایشان را در برنداشت. از این رو، اعتراضها از همه نقاط ادامه داشت و سرانجام علمای طراز اوٌل کشور، برای چاره جویی، در تهران اجتماع کردند. رژیم حاکم که از یک پانزده خرداد دیگر بیمناک بود، کوشید آنها را پراکنده سازد و قدمی در راه خواست آنها برندارد. از طرفی مراجع تقلید، اعلامیهای صادر کردند مبنی بر این که امام خمینی (ره) مجتهد جامع الشرایط و مرجع تقلید است و براساس قانون، از محاکمه و تعرٌض مصون است. سپس با انتشار این مطلب، رژیم خود به خود مجبور شد برای فرو نشاندن نارضایتیهای عمومی، امام خمینی را در هجدهم فروردین ۱۳۴۳ آزاد کند.
به طور کلی قیام ۱۵ خرداد آثار عمدهای از خود برجای گذاشت که از جمله رهبری حرکتهای مخالف رژیم را به مذهبیها منتقل کرد و چپیها را به حاشیه راند، همچنین کشتار مردم در قیام ۱۵ خرداد، چهره مزدورانه شاه را که تا آن زمان تقصیرها را به گردن نخست وزیران میانداخت افشا نمود و انقلابیون پس از آن به راههای اصلاح طلبانه پشت کرده سرنگونی نظام سلطنتی را خواستار شدند.
انتهای پیام/ج