چهار سال بعد از ماجرا، فرخنده هنگام ثبتنام فرزند خود در مدرسهای در همدان دستگیر شد و پرده از راز جنایت برداشت. این در حالی بود که فرخنده و جمشید بعد از جنایت با یک طلاقنامه قلابی، با هم ازدواج کرده بودند. فرخنده در اعترافاتش گفت: با همسرم اختلاف داشتم. شب حادثه من دست و پایش را گرفتم و جمشید به او ضرباتی با چاقو زد.
فردای روز حادثه جمشید کارگری آورد و به بهانه احداث استخر در حیاط خانهمان در دماوند، گودالی عمیق حفر کردند و بعد جسد را زیر درخت گردو دفن کردیم.
جمشید بعد از دستگیری اعترافات فرخنده را تایید کرد و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد و روز گذشته جمشید به اتهام مباشرت در قتل و فرخنده به اتهام معاونت در قتل پای میز محاکمه قرار گرفتند. در ابتدای جلسه فرزند بهمن تقاضای قصاص کرد. معاون اول قوه قضاییه هم از سوی فرزند صغیر بهمن تقاضای قصاص قاتل را مطرح کرد.
سپس جمشید پای میز محاکمه قرار گرفت و گفت: «فرخنده با خواهر من دوست بود و از این طریق من با همسر او مراودات مالی داشتم و دوست شده بودیم. یک شب فرخنده به خواهرم زنگ زد و گفت با بهمن بحثشان شده و از من خواستند برای میانجیگری به خانهشان بروم. آن شب بهمن خیلی عصبانی بود و چاقویی برداشت و به سمت فرخنده حمله کرد.
وقتی میخواستم جلوی او را بگیرم مانع من شد و میخواست به من چاقو بزند. برای همین من همان چاقو را از دستش گرفتم و به او ضربه زدم. بعد خیلی ترسیده بودم و برای اینکه راز جنایت فاش نشود جسد را دفن کردم. فرخنده هیچ نقشی در این ماجرا نداشت و فقط به خاطر اینکه من به خاطر او گرفتار شده بودم خودش را همدست من معرفی کرد.»
سپس فرخنده در دفاع از خود گفت: «اتهامم را قبول ندارم. من فکر میکردم اگر خودم را همدست جمشید معرفی کنم مجازات او کم میشود و تمام اعترافات قبلی که گفتم دروغ بود.
شب حادثه بهمن به من سیلی زد و گفت باید از خانهام بروی. میگفت دیگر از دست تو خسته شدهام. بهانهگیر شده بود و من دلیلش را نمیدانستم. بعد هم جمشید وارد درگیری ما شد و این اتفاق رخ داد.»
قضات بعد از شنیدن دفاعیات متهمان جمشید را به قصاص محکوم کردند و فرخنده از اتهام معاونت در قتل تبرئه شد و به اتهام مشارکت در دفن جسد به تحمل یکسال حبس تعزیری محکوم شد.
منبع: جام جم
انتهای پیام/