وی با بیان اینکه رومینا در سن بلوغ قرار داشته است، افزود: بلوغ مرحلهای بحرانی است که در گذر از این دوران زیربنای زندگی بزرگسالی فرد پیریزی میشود. در واقع بلوغ نقطه عطفی برای زندگی مابین کودکی و بزرگسالی است و فرد با تغییرات زیاد جسمانی، روانی و رفتاری مواجه میشود و حتی پیدایش احساس ثانویه جنسی رخ میدهد لذا نوجوانان در این مرحله باید مهارتهایی را کسب کنند تا بتوانند هویت مستقل خود را شکل دهند، زیرا آنها در مرحله سختی از زندگی قرار دارند و انتخابهایشان بسیار متنوع میشود و اگر به خوبی از این مرحله عبور نکنند، ممکن است دچار مشکل روانی، ازدواج ناموفق، بیماریهای عفونی، جسمی و روحی و... شوند.
این روانشناس کودک، حس کنجکاوی نسبت به جنس مخالف، شکلگیری باور، بروز احساسات عاطفی، حس استقلالطلبی، اضطراب، استرس، افسردگی و ترس را از جمله پیامدهای دوران بلوغ دانست و تصریح کرد: به دنبال ایجاد تغییرات در بدن در پی دوران بلوغ لازم است والدین نیز برای پیشگیری از بحرانهای بلوغ آموزشهایی را دریافت کنند.
یاوری، با بیان اینکه دختران در دوران بلوغ کیفیت خاصی از حیات خود را تجربه و احساس میکنند زنی کامل هستند، گفت: دختران در این مرحله بدون کمک والدین نمیتوانند خود را با جامعه سازگار کنند، زیرا فرد در این مرحله دچار بهتزدگی و گیجی شده و اضطراب و ناامنی در او افزایش مییابد و لذا به دنبال هویت خویش میرود، اما در این مسیر ممکن است به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه دچار اشتباهاتی شود.
ارتباط عاطفی دختران با پدرانشان در سن بلوغ بسیار مهم است
وی علاقمندی به جنس مخالف را یکی از ویژگیهای نوجوانان در دوران بلوغ دانست و یادآور شد: پژوهشها نشان داده که این موضوع پدیدهای طبیعی است که اگر این کشش به سمت اشتباه پیش رود منجر به درگیری خانوادگی، ناراحتی عاطفی و مشکل اخلاقی و اجتماعی خواهد شد.
این مشاور خانواده، از والدین خواست خصوصیات دوران بلوغ را بشناسند و نوجوانان را درک کنند و ادامه داد: همچنین والدین نیازمند مهارتهای زندگی مانند کنترل خشم و استرس و تقویت رفتارهای جراتمند و همدلی هستند تا کمک کنند اعتماد به نفس دختر نوجوانشان تقویت شود، برای او برنامهریزی کنند و مسئولیتپذیری خانوادگی را در او شکل دهند.
وی ارتباط عاطفی دختران با پدرانشان در سن بلوغ را بسیار مهم دانست و عنوان کرد: باید توجه کرد که ارتباط دختر با پدر به تاریخچه زندگی پدر باز میگردد، یعنی پدری که از سوی مادر خویش عشق و محبت را دریافت کرده، میآموزد که با دختر خود نیز با عشق و محبت برخورد کند، اما اگر پدر توسط مادرش تنبیه شده و یا مادرش نسبت به او سختگیری کرده باشد، شاهد نوع دیگری از کنش و واکنش با دخترش هستیم. گاهی اوقات نیز ممکن است پدر ارتباط خوبی با دختر خود نداشته باشد که با تاریخچه ارتباطی پدر با خانواده خودش ارتباط دارد.
یاوری اضافه کرد: اگر پدر حامی فرزندش باشد و به بهبود ارتباطشان کمک کند، مرحله گذار از بحران بلوغ به خوبی برای فرزند دختر طی میشود، اما در این مرحله باید بدانیم که کودکان (دختر) سه تا هفت سال مهمترین ارتباط را با پدرشان دارند و دوست دارند عشق بیقید و شرط را از پدرشان دریافت کنند. در این مرحله توجه به جنس مذکر افزایش مییابد و علاقمند هستند که از پدرشان عشق، علاقه و حس دوستداشتنی بودن را بگیرند. پدر نیز باید برای دختر وقت بگذارد و به او محبت کند.
این روانشناس کودک با بیان اینکه بسیاری از پدران ایرانی مهارت اجتماعی مناسب را در برخورد با فرزندان خود چندان نمیدانند، خاطرنشان کرد: پدران نمیدانند که دوران کودکی برای دختر پایهریز بحران بلوغی است که باید با آن مواجه شود. یکی دیگر از مشکلات پدران ناتوانی در برقراری ارتباط با فرزند دخترشان است. متاسفانه مادران نیز نمیدانند چگونه روح زنانه را در دخترشان پرورش دهند.
وی نیاز فرزندان را عشق بی قید و شرط والدین دانست و یادآور شد: ناآگاهی والدین نسبت به دوران بلوغ باعث میشود که مکانیزم خانواده ایمن شکل نگیرد. طبق پژوهشها روابط خطرناک دختران با جنس مخالف ناشی از روابط سرد و معیوب با پدر از سن سه تا چهار سالگی تا مرحله بلوغ است؛ پدرانی که بیش از حد سرزنش، تهدید و سختگیری میکنند و اجازه برقراری ارتباط ایمن به دخترشان را نمیدهند. در چنین شرایطی ممکن است که دخترشان درگیر ارتباطات خطرناک شود.
چه افرادی درگیر خشونتهای خانگی میشوند؟
یاوری، با بیان اینکه مشورت با متخصصان حوزه خانواده در صورت بروز مشکل از بروز خشونتهای خانگی پیشگیری میکند، افزود: در حال حاضر به نظر میرسد تضییع حق و اعمال خشونت از سوی جنس مخالف علیه دختران و زنان در خانواده و فضای خانه در حال شدت است و این موضوع باعث بروز مشکلات جسمانی و روانی خواهد شد.
این روانشناس کودک، یکی از دلایل خشونت را ناشی از ترسهای پدر خانواده نسبت به اشتباه همسر یا دختر دانست و تصریح کرد: ترس از دست دادن فرزند، ترس از آسیب دیدن فرزند، ترس از قضاوت دیگران و ترس از بیآبرو تلقی کردن او از جامعه، میزان خشم درونی را افزایش داده و فرد به طور ناخودآگاه درگیر خشونتهای خانوادگی میشود؛ البته باورهای حاکم بر جامعه بر این ترسها دامن میزند.
وی با بیان اینکه مردم سالاری و حاکمیت مرد در خانواده یکی از باورهای جامعه است، اضافه کرد: این باور موجب میشود پدر احساس کند میتواند از مکانیزم خانواده خود محافظت کند و نباید هیچ انگ و برچسبی بر روی فرزندش باشد لذا پدران فارغ از اینکه بدانند دخترشان چه مرحلهای از زندگی را سپری میکند درگیر تعصبات و ناآگاهیها میشوند.
یاوری، یکی دیگر از ریشههای خشونت را در یادگیری دانست و متذکر شد: باید به این نکته نیز توجه کرد که بسیاری از افرادی که درگیر خشونتهای خانگی میشوند ممکن است دچار اختلالات روحی و روانی نیز باشند، اما متاسفانه در اکثر اوقات تا زمانی که اتفاق حادی رخ ندهد به مشاور متخصص مراجعه نمیکنند و خشونتها را به تعصب ارتباط میدهند و تصور میکنند که اگر پدری علیه دختر یا فرزندش خشونت نشان دهد، یعنی تعصب دارد.
وی این ناآگاهیها درخصوص فرزندان را عامل قتل رومیناها دانست و اظهار کرد: شاید فقط مرحله رشدی و نیاز به محبت و حمایت عاطفی فردی مثل پدر، رومینا را به این ارتباط سوق داده باشد لذا پدران برای سلامت و بهداشت روان دخترانشان به نیازهای عاطفی آنها توجه کنند تا مجددا داستان رومینای دیگری در این سرزمین تکرار نشود.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/