سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

روایت خانم «ح» از بلایی که زندگیش را تا پای نابود‌ی برد

افراد معتاد در دنیای اعتیاد، وضعیتی شبیه روح سرگردان را دارند، دنیای اعتیاد مه آلود است، پر از نمی‌دانم و باور‌های غلطی که هر از گاه غافلگیرشان می‌کند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،  «۱۸ سال بیشتر نداشتم، پدر و برادرم معتاد بودند و مادرم الکلی بود. همسرم هم در ابتدا الکلی بود و سپس معتاد شد. انگار من هم باید معتاد می‌شدم و شدم. از تریاک شروع شد... در ادامه گفتگوی عبرآموز  با  زنان  قربانی اعتیاد  را می خوانید: 

از خانم «ح» می‌پرسم، چه موادی مصرف می‌کرده است؟ وقتی پاسخ می‌دهد و مواد مصرفی اش را برایم ردیف می‌کند، برای لحظه‌ای هنگ می‌کنم؛ بماند که ماجرا‌های خودفروشی‌هایش خود قصه غم‌انگیز دیگری است. او از ۱۸ سالگی با تریاک شروع می‌کند و تا ۳۵ سالگی با این مواد سیاه‌بخت می‌شود؛ هروئین، کراک، ماری‌جوآنا، مشروبات الکلی و شیشه... می‌گوید: «کارم به جایی رسیده بود که دیگر هیچ‌کدام جواب نمی‌داد و برای این که لحظاتی بتوانم آرام شوم کراک، هروئین و شیشه را با هم مخلوط می‌کردم و می‌خوردم، حتی تزریق هم فایده‌ای نداشت. به تمام معنا بیچاره شده بودم، خانواده ام هر کاری برایم انجام می‌دادند، فایده‌ای نداشت. بار‌ها در بیمارستان، مراکز روان درمانی و کمپ ترک اعتیاد بستری ام کردند، اما نمی‌توانستم.

هزینه‌های تهیه مواد من را به جایی کشاند که راهی جز خودفروشی نداشتم، گاهی هم باید برای دزدی‌های دیگران تور و طعمه می‌شدم و بار‌ها هم دستگیر شدم. چون معتاد خراب بودم می‌دانستند که اعتیاد این بلا را به سرم آورده، گاهی با تعهد آزاد می‌شدم ... سال‌های سیاهی بود، بچه هایم در بهزیستی بودند و خودم در گوشه خرابه‌ها روزگار می‌گذراندم....»

خانم «ح» اکنون ۴۲ سال دارد و از هفت سال قبل توانسته است اعتیاد را کنار بگذارد. پنج فرزند دارد که همه آن‌ها هم معتاد بوده اند و او توانسته همه آن‌ها را ترک دهد.

می‌گوید: الان دو سال است که یکی از پسرهایم پاکی دارد و بقیه هم قبل از او پاک شده بودند. در این مدت هم توانسته ام خیلی‌ها را ترک دهم. زندگی من در همه آن سال‌های سیاه نابود شد، اما دیگر نمی‌خواهم سیاهی اعتیاد زندگی خودم و دیگران را تباه کند.

به نظر شما می‌توانم برگردم؟

گفت وگوی دوم من با زنی است که اکنون در مواد مخدر غوطه ور است. اگر گیرش بیاید، هروئین مصرف می‌کند و گرنه هرچه گیر آمد خوش آمد. می‌پرسم، فکر می‌کنی می‌توانی از این وضعیت خودت را نجات دهی؟

(پرسشم را با پرسشی دیگر بی پاسخ می‌گذارد وقتی از من می‌پرسد: به نظر تو می‌توانم برگردم؟!) راست می‌گوید، واقعا می‌تواند برگردد به زندگی؟! نمی‌دانم، اما خیلی از معتادان توانسته اند به زندگی بازگردند. نمونه اش همان خانم «ح» که در اعتیاد به انتهایش رسیده بود، اما حالا خودش دیگران را ترک می‌دهد. می‌گوید: هزینه مواد را با دوستانم با جمع آوری بازیافت جور می‌کنیم. (من دیگر ادامه نمی‌دهم، چون دوستانش هم جنس خودش نیستند...! نمی‌دانم خدا می‌داند که این درد خانمان سوز چه بلا‌هایی که سر آدم‌ها نمی‌آورد...)

این‌ها روایت یکی از زنانی بود که توانسته است از چنگ اعتیاد رهایی یابد، اما مسئولان از افزایش گرایش زنان به «اعتیاد» سخن می‌گویند.

منبع: ایسنا

انتهای پیام/

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.