با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
برای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
علاءالدین ابوالحسن علی بن هلال معروف به «ابنبَواب» خوشنویس و تذهیبکار نامدار قرونچهارم و پنجم هجری است.
تاریخ تولد و نیز زادگاهش دانسته نیست؛ فقط میدانیم که بیشتر زندگانی خود را در بغداد گذرانده است. پدرش، هلال، در روزگار آلبویه، دربانِ آن خاندان بوده، از این روست که پسر او به ابن بَواب یا ابنستری معروف شده است. حتی در روزگاری که ابن بَواب خوشنویس نامداری بوده و بزرگان او را گرامی میداشتهاند و استاد خطابش میکردند، بدخواهانش برای تحقیر دربانی پدرش را به رخ او میکشیدند. برخی شاعران همزمان او نیز بدین موضوع اشاره کردهاند.
ابن بَواب در علوم ادبی تحصیلاتی داشته و استاد او در ادب ابن جنی بود. ابوالحسین محمد بن سمعون واعظ و ابوعبیدالله مرزبانی را هم از استادان او گفتهاند.
ابن بَواب خوشنویسی را از محمد بن اسد و محمد بن سمسانی، شاگردان ابن مُقله، خوشنویس بزرگ و پدیدآورنده خط نسخ و دولتمرد دوره عباسی فرا گرفته بود. نقل کردهاند که دختر ابن مقله هم از استادان خوشنویسی ابن بَواب بوده است.
او پیش از آنکه به خوشنویسی بپردازد، نقاشی و نگارگری میکرد و خانههای بزرگان را با این هنر خود میآراست. پس از آن به تذهیب روی آورد و به تذهیب کتابها پرداخت. سرانجام به خوشنویسی روی آورد و به نوشتن و کتابت مشغول شد. در خوشنویسی به چنان مقامی رسید که یگانه روزگار خود شد، بهگونهای که نوشتهاند از خوشنویسان پیش از او کسی را نمیتوان یافت که مانند او بنویسد.
برخی او را صاحب خطِ منسوب (خطی که هر یک از حروف آن از نظر وضع و اندازه با حرف الف متناسب است) دانستهاند، اما برخی دیگر آن را به ابن مُقله نسبت دادهاند. از این گفته برمیآید که ابن هلال شیوه خط ابن مقله را اصلاح کرده و در همواری و هنرمندانهتر کردن آن مؤثر بوده و به آن زیبایی و جلوه بخشیده است. گفتهاند که ابن مُقله تناسب هندسی حروف خط منسوب را به وجود آورد، اما ابن بَواب، که پیش از آن تذهیبکار و نگارگر بود، با بینشی هنرمندانه به آن زیبایی هنری بخشید.
ابن طقطقی از کتابی یاد میکند که ابتدا میپنداشته به خط ابن مُقله است و آن را به یاقوت مستعصمی نشان میدهد. یاقوت پس از تأمل در آن درمییابد که کتاب به خط ابن بَواب است و میافزاید که، چون ابن بَواب پس از کوشش بسیار نتوانسته همچون ابن مُقله بنویسد، روشی نو اختراع کرده است.
در نسخهای خطی مربوط به سده نهم به نام رسالة فی علم الکتابة، از مؤلفی ناشناس، نوشته شده که، چون ابن بَواب دریافت که خوشنویسان پیشین در اصلاح خط کوفی کوشیدهاند و ابن مُقله و برادرش نیز در بهتر ساختن خط توقیع و نسخ کوشش کرده، اما توفیق نیافتهاند، از این روی خود به تکمیل کار آنان پرداخت. همچنین میگوید که ابن بَواب دریافت که استادش، ابن اسد، شعرها را به خط نسخ شبیه به محقَّق مینویسد، پس ابن بَواب این خط را هم به کمال رسانید.
خطوط دیگری که ابن بَواب در اصلاح و زیباسازی آنها کوشید میتوان نرگس، ریحان، لؤلؤی، مرصًّع، وشی و چند خط دیگر را نام برد. ابن بَواب در خوشنویسی به چنان مقامی رسید که خط او را مَثَل میزدند و شاعرانی همچون ابوالعلاء معرّی از آن یاد کردهاند. از چگونگی فوت او اطلاعی نداریم، اما میدانیم که در ۴۱۳ق درگذشت.
ارزش هنر ابن بَواب را در زمان زندگی او نشناختند. او یک بار نامهای ۷۰ سطری برای درخواست دو دینار به یکی از بزرگان نوشت. شگفت آنکه همان نامه چندی بعد به ۱۷ دینار و سپس به ۲۵ دینار فروخته شد. آثار خوشنویسی او پس از اندکزمانی کمیاب و گرانبها شد. از خوشنویسی به نام محمد بن احمد انصاری، معروف به «ابن بَرَفطی»، نقل کردهاند که گفته است از ابن بَواب ۲۵ قطعه بر جای مانده و یاقوت نیز آنها را مهم و باارزش میدانسته است. از این عبارت روشن میشود که آثار ابن بَواب در اوایل سده ۷ق/۱۳م بسیار کمیاب بوده است.
ابن بَواب طبع شعر هم داشته است. اشعاری از او نقل کردهاند. از آثار منظوم او به قصیده رائیهای در ادوات خوشنویسی اشاره کردهاند که ادیبان بلاغت آن شعر را ستودهاند. برهانالدین ابراهیم جَعبری (متوفی ۷۳۲ق) آن قصیده را شرح کرده و ابن خلدون ۲۳ بیت آن را در مقدمه خود آورده است. اصل قصیده را ۲۸ بیت گفتهاند.
ابن بَواب در انشا و نگارش نیز دستی قوی داشته است. یاقوت از نامه او به یکی از بزرگان یاد کرده است.
هنگامی که فخرالملک ابوغالب محمد بن خلف وزیر از طرف بهاءالدوله ابونصر بن عضدالدوله، حاکم عراق شد، ابن بَواب را به ندیمی خود برگزید. پس از آن مدتی نیز سرپرست کتابخانه او در شیراز شد. گویند در همین کتابخانه ۲۹ جزء قرآن را که به خط ابن مقله بود، مشاهده کرد و آن چنان با مهارت و استادی مانند خطابن مقله تکمیل کرد که بهاءالدوله نتوانست آن را تشخیص بدهد.
ابوالفضل بن خیرون، ابن بَواب را از اهل سنت دانسته، اما قاضی نورالله شوشتری او را از شیعیان دانسته است. سید مرتضی در مرگ او مرثیه سروده است که میتواند شیعه بودن او را تأیید کند. او را به پارسایی و امانتداری ستودهاند. نقل است که او را در قبر احمد بن حنبل دفن کردهاند.
گفتهاند که ابن بَواب ۶۴ نسخه از قرآن را کتابت کرده است. اما ظاهراً فقط یک قرآن به خط او کامل باقی مانده که در کتابخانه چستربیتی نگهداری میشود و در تاریخ ۳۹۱ق/۱۰۰۱م خوشنویسی شده است. رایس خط آن را نسخ تشخیص داده است، اما بهتر است که آن خط را «نسخ ریحانی» بنامیم.
آثار دیگری به ابن بواب نسبت دادهاند از جمله دو نسخه از دیوان سلامة بن جندل، شاعر عصر جاهلی، که یکی در موزه توپقاپوسرایی استانبول و دیگری در موزه آثار ترک نگهداری میشود. همچنین منتخبی از کتاب الحیوان جاحظ که در همان موزه نگهداری میشود. نیز مجموعه اشعاری در موزه بریتانیا که خوشنویسی آن را از ابن بَواب دانستهاند. نیز از یک نسخه قرآن منسوب به ابن بواب خبر دادهاند که از طرف سلطان سلیم عثمانی به جامع لالهلی استانبول هدیه شده است.
شیوه خوشنویسی ابن بَواب تا زمان رواج و گسترش شیوه یاقوت مستعصمی، همچنان رایج بوده است.
منبع: آنا
انتهای پیام/