سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ترانه‌ای که به همه مردم ایران هدیه شد

در گزارش زیر پای خاطرات قاسم رفعتی، خواننده سحرگهان که چند دهه است در ماه مبارک رمضان از رادیو و تلویزیون پخش می‌شود نشسته‌ایم.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، برای چند دهه، هر ماه رمضان و هر سحرگاه با قطعه سحرگهان قاسم رفعتی همراه بود. البته در یکی دو سال اخیر کمتر این مناجات زیبا را می‌شنویم، اما هنوز هم بسیار اتفاق می‌افتد که گاهی در میان برنامه‌ها دقایقی از این مناجات به گوش برسد یا حتی گاهی به صورت زیر صدا توجه مخاطبان را به خودش جلب و یاد و خاطره سحرگاهان گذشته را زنده کند.

قطعه سحرگهان با این مطلع: سحرگهان که موذن برآورد آواز / به روی دل شود از حق در عنایت باز، یکی از ماندگارترین مناجات‌های سحرگاهی است و برای چند نسل به خاطره تبدیل شده به‌خصوص برای دهه شصتی‌ها که روزه‌داری را با شنیدن این قطعه از رادیو آغاز کرده‌اند و احساسات معنویشان به نوای این مناجات پیوند خورده است.

مناجات سحرگهان را قاسم رفعتی در دستگاه بیات اصفهان خوانده و می‌گوید آن را از صمیم قلب به مردم ایران هدیه کرده است. رفعتی در هفتاد و پنجمین سال حیاتش، همچنان شاداب و بشاش است و با شوق درباره قطعه سحرگهان توضیح می‌دهد؛ توضیحاتی که به یک داستان جذاب و گیرا شبیه است؛ داستانی با اوج و فرود‌های خواندنی و به یادماندنی.

خواننده سحرگهان کیست؟
شناسنامه‌اش می‌گوید متولد سال ۱۳۲۴ در تهران است، اما صدایش همچنان جوان مانده. قاسم رفعتی از استادان آواز ایرانی است و از ۱۲ سالگی با موسیقی ایرانی آشنا شده؛ گوشه‌ها و مقام‌های آواز ایرانی را آموخته و نزد محمود کریمی آن را فرا گرفته و بعد‌ها نیز شاگرد استادان دیگری بوده از جمله محمدرضا شجریان. وقتی ربنای معروف در استودیو ضبط می‌شد، قاسم رفعتی حضور داشت و در همان سال‌ها بود که او نیز سحرگهانش را ضبط کرد، اما در جایی غیر استودیو و در شرایطی بسیار متفاوت‌تر از چیزی که به ذهن ما برسد.

رفعتی در یک خانواده اهل موسیقی به دنیا آمده بود و شعر را خوب می‌شناخت. جدش حاج محمد صادق، متخلص به (رفعت سمنانی) است که دیوان شعر دارد و صدای خوب هم در خانواده رفعتی موروثی بوده است؛ بنابراین قاسم رفعتی خیلی زود وارد دنیای موسیقی شد. حوالی سال ۱۳۴۲ بود که در یک مسابقه ملی آواز نفر اول شد و از آنجا به رادیو راه پیدا کرد. به عنوان یک استعداد تازه در حضور استادان بزرگی، چون مشیرهمایون شهردار، جواد معروفی، مرتضی محجوبی، علی تجویدی، حبیب‌ا.. بدیعی، همایون خرم، پرویز یاحقی و چند نفر دیگر که نامشان را به یاد ندارد، برای همکاری با رادیو آزمون داد و پذیرفته شد.

اولین برنامه‌ای که رفعتی در آن اجرا کرد، «شما و رادیو» نام داشت که جمعه‌ها صبح پخش می‌شد. همکاری رفعتی با رادیو ادامه داشت و وقتی مناجات سحرگاهان ضبط شد، نزدیک به دو دهه از همکاری او با رادیو می‌گذشت و رفعتی یکی از حرفه‌ای‌های آواز ایران محسوب می‌شد.

آواز خالص، بدون ملحقات
مناجات سحرگهان یک قطعه آوازی است در فواصل بیات اصفهان که نه موسیقی دارد و نه افکت، یا به عبارت بهتر باید گفت زمانی که ضبط شد به این ترتیب بود، اما آنچه ما از رادیو و تلویزیون شنیده‌ایم یا این روز‌ها می‌توانید در جست‌وجوی اینترنتی بشنوید با افکت‌هایی ازجمله صدای پرندگان همراه‌است.

رفعتی می‌گوید همه این افکت‌ها بعد‌ها به آن اضافه شده و تنها چیزی که همان زمان به این قطعه الحاق شده‌بود، صدای اذان معروف حسین صبحدل است آن هم نه به‌صورت کامل. بخشی از ابتدای اذان به انتهای این قطعه وصل شده، چون مناجات سحرگهان برای پیش از اذان ضبط شده بود و زمان پخش آن دقیقا قبل از اذان است؛ وقتی که روزه‌دار آماده می‌شود که از خوردن و آشامیدن امساک کند و به استقبال روزه برود.

این قطعه به گفته رفعتی نیاز به موسیقی نداشته و در همین رابطه تعریف می‌کند: اسدا... ملک، از دوستان و همکاران خوب من بود. نوار سحرگهان را از من گرفت که برای صدای من ساز بزند. یک‌ماهی نوار دستش بود، ولی بعد آن را پس‌داد و گفت: رفعتی‌جان، این قطعه هیچ احتیاجی به ساز ندارد و همین‌طوری کامل کامل است.

یک اشتباه کوچک و ماندگار
این‌که خوانندگان دچار اشتباه شوند، تپق بزنند یا کلمه‌ای را اشتباه بخوانند، اتفاق عجیب یا تازه‌ای نیست، اما معمولا بعد از ضبط، اشتباه خواننده ادیت می‌شود. با این‌همه در قطعه سحرگهان یک اشتباه کوچک رخ داده که هرگز اصلاح نشده‌است. هرچند این مورد هم خیلی تازگی ندارد و برخی از ما، قطعات ماندگاری را می‌شناسیم که در جایی از آن خواننده اشتباه خوانده و همان طور مانده و هرگز اصلاح نشده است.

ماجرای اشتباه در مناجات سحرگهان، جابه‌جایی یک کلمه است. شاعر این‌طور سروده: سحرگهان که موذن بـر آورد آواز/ به روی دل شـودم هـر درِ عنایت باز/ برآورند مناجاتیـان قـدس خـروش/ زنند بر صف روشن‌دلان، صلای نماز/ بیا به مجمع ایمانیان یک‌دل و یک‌دین/ که این گروه به یک قبله می‌کنند نماز/ مقام امن الهی، منادی توحید/ عزیزتر حرم کبریا حریـم حجاز/ ز خـواب، بخت بلندم به کوتهی گرود/ بگـو موذنِ خوش‌لهجه برکشـد آواز.

اما قاسم رفعتی وقتی آن را می‌خواند، یک‌بار بعد از کلمه حریم به‌جای حجاز می‌گوید نماز. هرچند او در تکرار این مصرع، اشتباهش را اصلاح می‌کند و برای بار دوم می‌خواند حریم حجاز، اما اشتباه اولش هرگز اصلاح نمی‌شود و به همین ترتیب می‌ماند.

او درباره اصلاح‌نشدن اشتباهش می‌گوید: مرسوم نبود که حین خواندن چه آواز یا حتی دکلمه، کار قطع و اصلاح شود. معمولا ضبط را به پایان می‌رساندیم و بعد کسانی که در اصلاح نوار صدا تخصص داشتند، آن‌را درست می‌کردند، اما نمی‌دانم چرا این اصلاح انجام نشد و قطعه سحرگهان با همین اشتباه پخش شد و همین‌طور ماند و ماندگار شد.

این قطعه هرگز بازخوانی نشد و گاهی قاسم رفعتی آن را در برخی محافل خوانده‌است ازجمله در مراسم بزرگداشتش در تالار وحدت.

چرا سحرگهان ماندگار شد؟
خلوص کلمه‌ای است که قاسم رفعتی بعد از کمی تامل و به زبان آوردن کلمات مشابه به آن می‌رسد و در پاسخ به دلیل ماندگاری مناجات سحرگهان، طوری تکرارش می‌کند که گویی جان کلام را یافته است. او می‌گوید: حال خوب به هیچ اثری راه پیدا نمی‌کند و از هیچ اثری دریافت نمی‌شود مگر این‌که واقعا در درون خواننده وجود داشته باشد. وقتی مناجات سحرگهان را می‌خواندم به راستی خلوص در من وجود داشت و امیدوارم بماند.

رفعتی فکر نمی‌کرده این مناجات ماندگار شود یا به عبارت درست‌تر اصلا در چنین فکری نبود. تاکید می‌کند نه پول، نه شهرت و نه هیچ چیز دیگری وجود نداشت که خلوصش را بگیرد و این فقط درباره او صدق نمی‌کند. رفعتی معتقد است تمام هنرمندان نامدار و ماندگار در کارشان خلوص داشته‌اند و باید به تمامی آن‌ها درود و رحمت فرستاد و از خدا خواست اگر در قید حیات هستند، خالصانه به کارشان ادامه بدهند.

برای رفعتی مناجات سحرگهان به باقیات صالحات بدل شده و می‌گوید: روزی که خواندمش امیدم فقط به خدا بود و آن را برای مردم کشورم خواندم و هدیه‌ای است از من به مردم شریف کشورم به این امید که همواره سلامت باشند.

شب قدری در میدان ارک
شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان، در استودیوی رادیو در میدان ارک، قاسم رفعتی پشت میکروفن ایستاده. چند نفر در اتاق فرمان هستند که رفعتی از بین آن‌ها مهدی سدیفی، تهیه‌کننده و فهیمی، صدا بردار را به خاطر می‌آورد. این گروه کوچک مشغول ضبط قطعه دیگری بودند از قاسم رفعتی با این مطلع: مناجات علی از سوی نخلستان نمی‌آید / صدای دلنشین شاه انس و جان نمی‌آید

رفعتی به یاد می‌آورد حال غریبی داشتند و می‌گوید: آن شب اشک به چشم همه ما نشست. خلوص و حال خوش آن شب را فراموش نمی‌کنم. کاملا منقلب شده بودم و گمانم این احساس از صدایم به دیگران هم انتقال پیدا کرده بود که آن‌ها هم اشک ریختند.

مناجات سحرگهان و امام علی (ع)، دو نمونه از مناجات‌هایی است که قاسم رفعتی خوانده و این روز‌ها با یک جست‌وجوی ساده می‌توانید تمام آن‌ها را پیدا کنید و بشنوید اگر بیشتر از دو دهه از عمرتان گذشته باشد حتما کلی خاطره با هر کدامشان در یادتان زنده خواهد شد.

مناجات بعد از نان و پنیر و هندوانه
قاسم رفعتی در رادیو کار می‌کرد، دوستان رادیویی زیادی هم داشت از جمله حسین صبحدل که از تهیه‌کنندگان قدیمی رادیو بود و یک اذان ماندگار هم گفته. سال‌ها از دوستی این دو نفر گذشته بود که به دعوت صبحدل قطعه سحرگهان خوانده شد، اما نه در یک استودیو و نه حتی در ساختمان رادیو!

داستان قطعه مناجات را قاسم رفعتی این‌طور تعریف می‌کند: سال ۱۳۵۹ بود یا شاید هم ۱۳۵۸ و احتمالا در آستانه ماه مبارک رمضان. حسین صبحدل که از سال‌های پیش با هم دوست بودیم، مرا به ناهار دعوت کرد؛ ناهاری در حسینیه ارشاد و اصلا فکر نکنید برنامه‌ای آنجا برگزار می‌شد یا مناسبتی بود. آن روز حسینیه ارشاد خالی خالی بود، مثل یک سالن سینمای خالی. صبحدل با یک دستگاه ریل ضبط صوت و چند قطعه شعر آمده بود. با هم ناهار خوردیم؛ نان و پنیر و هندوانه. گپ زدیم و او چند شعر به من داد. از من خواست یکی از آن‌ها را برای ضبط یک مناجات سحرگاهی بخوانم. نگاهی به شعر‌ها انداختم و نمی‌دانم در آن لحظه چه حس و حالی داشتم یا به چه فکر می‌کردم یا به چه دلیل یکی از شعر‌ها نظرم را جلب کرد.

شعر سحرگهان
شعر را خواندم و با آواز زمزمه کردم. بعد از سال‌ها کسب تجربه، می‌دانستم که بیات اصفهان برای خواندن این شعر مناسب است. دست آخر زدم زیر آواز و با صدای بلند آن را خواندم بی‌خبر از این‌که صبحدل داشت صدایم را ضبط می‌کرد. وقتی تمام شد، آن را گوش کردیم و هر دو راضی بودیم.

به این ترتیب یکی از ماندگارترین مناجات‌های سحرگاهی در تاریخ موسیقی معاصر ضبط شد و از شبکه‌های رادیو و تلویزیون به خانه‌های مردم ایران راه پیدا کرد.

شاعری که پیدا نشد
شعر سحرگهان که نظر قاسم رفعتی را به خود جلب کرد، از سروده‌های شاعری است که حتما مجرب و کارآزموده یا دست کم مستعد بوده، اما نام و نشانی از او در دست نیست. رفعتی فکر می‌کند شاید روزی که آوازش را ضبط کردند، روی آن کاغذی که صبحدل به دستش داده بود، اسم شاعر نوشته شده بود، اما هیچ نامی به خاطر ندارد.

هر چند او بعد‌ها تلاش کرد، شاعر این قطعه را پیدا کند و موفق نشد. قاسم رفعتی می‌گوید بعد از ظهور اینترنت از فرزندانش خواسته نام شاعر را جست‌وجو کنند، اما باز هم به نتیجه‌ای نرسیده و حتی در این گفتگو از ما هم خواسته تلاشمان را در این‌باره بکنیم.

جست‌و‌جو‌های اینترنتی ما به نتیجه‌ای نرسید، اما شاید بتوانیم از طریق آرشیو سازمان صدا و سیما نام شاعر را پیدا کنیم و چه بسا خیلی زود تلفن روزنامه به صدا درآید و خود شاعر یا یکی از نزدیکانش او را به ما معرفی کند تا شاید این معمای ۴۰ ساله حل شود.

منبع: روزنامه جام جم

انتهای پیام/

 

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.