به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، سازمان ملل متحد پس از جنگ دوم جهانی برنامههای متعددی را برای کنترل جمعیت جهان اجرا میکرد؛ این برنامهها که به صورت سلسله کنفرانسهای جمعیت برگزار میشد، از کشورها میخواست تا به برنامههای کنترل جمعیت پیشنهادی سازمان ملل بپیوندند و جمعیت خود را کنترل کنند، اما کشورهای کمی این برنامهها را میپذیرفتند و برنامههای تنظیم خانواده را اجرا میکردند.
در کنفرانس جمعیت بخارست که در سال ۱۹۷۴ برگزار شد، بسیاری از کشورها برنامههای کنترل جمعیت را پذیرفتند و در کنفرانسهای بعدی که در مکزیکوسیتی و قاهره برگزار شد، کشورهای بیشتری به اجرای برنامههای کنترل جمعیت سازمان ملل پیوستند؛ یکی از علل موفقیت این کنفرانسها حضور آمریکا به عنوان حامی فکری و مالی کنفرانسها بود؛ علت ورود آمریکا به مبحث کنترل جمعیت جهان، بالا بودن نرخ رشد جمعیت کشورهای در حال توسعه و ایجاد یک توده جوان جمعیتی در این کشورها بود که بر منافع آمریکا تاثیر میگذاشت.
افزایش جمعیت کشورهای در حال توسعه در دهههای ابتدایی قرن
جمعیت جهان از انقلاب صنعتی در غرب تا به امروز همواره روند افزایشی داشته است؛ افزایش جمعیت زمانی رخ خواهد داد که میزان مرگ و میر کمتر از زاد و ولد در دوره زمانی مشخصی باشد؛ با گسترش بهداشت عمومی و بهبود در تغذیه، نرخ مرگومیر به خصوص در بین کودکان و نوزادان کاهش پیدا کرد؛ کاهش در نرخ مرگومیر در حالی رخ داد که نرخ زاد و ولد مانند گذشته ادامه پیدا کرده بود و به همین دلیل کشورهای جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه نرخ افزایش جمعیت بالایی را در دهههای ابتدایی قرن ۲۰ تجربه کردند.
افزایش جمعیت کشورهای در حال توسعه در این دوره ساختار سیاسی کشورها را به گونهای تغییر میداد که از بسیاری جهات به نفع کشورهای توسعه یافته نبود و منافع آنها را تهدید میکرد؛ افزایش جمعیت سبب افزایش جمعیت جوان در کشورهای در حال توسعه شده بود و این جمعیت جوان، متاثر از جریان چپ جهانی و دیدگاههای ملیگرایانه میل به انقلاب بر علیه حاکمان وقت داشت؛ انقلاب، شورشها و اعتصابهایی که میتوانست در کار کمپانیهای بینالمللی فعال در کشورهای در حال توسعه اخلال ایجاد کند و روند تجارت جهانی را متاثر سازد.
ورود آمریکا به بحث کنترل جمعیت
اقتصاد ایالات متحده آمریکا در دهههای پس از جنگ جهانی دوم بسیار به مواد اولیه وارداتی از سوی کشورهای کمتر توسعهیافته وابسته بود از طرف دیگر فعالیت کمپانیهای آمریکایی در سایر کشورها، وجهی امپریالیستی داشت که عاملی محرک برای گسترش منازعات علیه منافع آمریکا به حساب میآمد؛ در این دوره سیاستمداران آمریکایی به این جمعبندی رسیدند که منافع آنها از جریان جمعیتی که در کشورهای در حال توسعه وجود دارد، تاثیرپذیر است و باید برای کنترل این جمعیت کاری کرد.
طی نامهای در تاریخ ۲۴ اوریل ۱۹۷۴ از سوی "هنری کیسینجر" وزیر امور خارجه دولت فورد از وزارتخانههای آمریکا میخواهد تا ارتباط بین جمعیت و منافع آمریکا را بررسی کرده و گزارشی برای ارائه به رئیسجمهور آماده کنند؛ این نامه وزارت خارجه، کشاورزی، دفاع و سازمان امنیت ملی آمریکا را برای تحقیق درباره تاثیر افزایش جمعیت جهان بر روی منافع آمریکا مامور میکند؛ گزارشی که بر اساس این نامه تهیه شد به یکی از اسناد مهم شورای عالی امنیت ملی آمریکا با نام اختصاری NSSM۲۰۰ تبدیل میشود.
سند NSSM۲۰۰ و تحلیل سند از امنیت جهانی و منافع آمریکا
سند NSSM۲۰۰ در سال ۱۹۸۹ از ردهبندی محرمانه خارج میشود و در دسترس عموم قرار میگیرد؛ با مطالعه سند متوجه میشویم که تهیهکنندگان سند تاثیر افزایش جمعیت جهان بر منافع آمریکا را تایید میکنند و از زوایای مختلفی ارتباط بین رشد جمعیت و منافع آمریکا را مورد بررسی قرار میدهند؛ در دستهبندی که در سند NSSM۲۰۰ انجام گرفته، نویسندگان سند معتقد بودهاند که جمعیت جهان از چهار طریق بر منافع آمریکا اثر میگذارد:
۱. افزایش درخواست برای مواد غذایی و عدم توانایی تولید این حجم از غذا در جهان که منجر به اخلال در بازارها، قحطی، شورش و تهدیدات امنیتی خواهد شد.
۲. جریان تامین مواد معدنی و سوختی مورد نیاز آمریکا که با افزایش منازعات داخلی کشورها متاثر خواهد شد.
۳. نقش جمعیت در گذار توسعهای کشورهای توسعه نیافته
۴. تاثیرات متقابل جمعیت و توسعه بر روی یکدیگر و منافع ایالات متحده در این بین و در نهایت حفظ صلح و امنیت جهان و تاثیر افزایش جمعیت بر اخلال در روند صلح جهانی.
مطالعات ادعایی فیلیپ هاوزر در سند NSSM۲۰۰ بیان میکند که افزایش جمعیت در کشورهای در حال توسعه همراه با نبود امکانات، جوامع متراکمی را ایجاد خواهد کرد که کانون تقابل افراد بیکار و سردرگم خواهد شد؛ تقابلهای اجتماعی این اقشار منازعاتی را پدید خواهد آورد که در همراهی با شکافهای اجتماعی و طبقاتی و در بستر جمعیت زیاد، موقعیت انفجاری در جامعه ایجاد خواهد کرد؛ این منازعات میتواند ریشه منازعات اجتماعی وسیعتری شود که منافع آمریکا را در بلند مدت در کشورهای کمتر توسعه یافته تحت تاثیر قرار بدهد.
برنامههای آمریکا برای مهار جمعیت جوان کشورهای کمتر توسعه یافته
ریشهایترین راه برای جلوگیری از ایجاد جمعیت جوانی که بر خلاف منافع آمریکا رفتار میکند، جلوگیری از ایجاد بافت جمعیتی جوان در کشورهای کمتر توسعهیافته و در حال توسعه است؛ این نتیجهای است که بارها در سند NSSM۲۰۰ درباره جمعیت کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته گرفته شده است.
نویسندگان اسناد بینالمللی بر همین اساس، پیوستن به یک ساز و کار همکارانه با سایر کشورها برای کاهش نرخ رشد جمعیت آنها را به مقامات آمریکایی پیشنهاد میدهند؛ سازوکاری که در آن کشورها خود نسبت به مزایای حفظ ثبات داخلی با کنترل نرخ رشد جمعیت آگاه باشند و اقدام به اجرای سیاستهای کنترل جمعیت در داخل کشورها بهصورت داوطلبانه کنند.
برطرف کردن نگرانیهای آمریکا و کشورهای توسعه یافته؛ هدف برنامههای کنترل جمعیتی بینالمللی
دلیل حساسیت سران سیاسی آمریکا برای ورود به بحث کنترل جمعیت جهان ناشی از نگرانیهای امنیتی بوده است که در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی شکل گرفت؛ جمعیت جوان کشورهای در حال توسعه، پتانسیل ایجاد این تهدید قلمداد میشدند و هدف برنامههای کنترل جمعیتی که در دهههای بعدی با همکاری نهادهای بینالمللی برای کنترل نرخ زاد و ولد در کشورهای جهان انجام شد، برطرف کردن نگرانیهای آمریکا و کشورهای توسعه یافته بوده است.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/