به گزارش خبرنگار حوزه دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، در روزهای نخست سال ۲۰۲۰ میلادی بود که پارلمان عراق در جلسه فوق العاده خود با ریاست عادل عبدالمهدی نخست وزیر مستعفی عراق، طرح خروج نیروهای آمریکایی از خاک عراق را بررسی کرد و رای به اخراج تروریستهای آمریکایی داد.
۱۷ سال پس از حمله آمریکا به عراق و کشاندن این کشور و منطقه به کام کشتار و نابودی و تروریسم، یکی از جنبههای این جنگ هنوز به طور کافی مورد بررسی قرار نگرفته است؛ اینکه اصلا چرا این جنگ شروع شد؟ دولت بوش در این جنگ به چه چیزی چشم دوخته بود؟
روایت غالب هنوز دو موضوع است؛ نخست اینکه برنامه سلاحهای کشتار جمعی صدام حسین ـ و نگرانیها از اینکه او میرود تا به سلاح هستهای دست یابد ـ باعث شد واشنگتن به جنگ بغداد برود؛ چنان که کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده گفت: «ما نمیخواهیم این مدارک قابل استناد روزی تبدیل به ابر قارچی شوند.» دوم هم اینکه آمریکا معتقد بود که عملیات حمله به برجهای دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک کار القاعده است و عراق هم با آنها رابطه نزدیکی دارد؛ پس در این حمله دخیل بوده است.
پس از خودزنی ۱۱ سپتامبر، هیئت حاکم بر آمریکا و انگلیس، فرآیند اطلاع رسانی پیرامون آن را به دلخواه خود، سامان بخشیدند و خواهان ایجاد یک ائتلاف جهانی علیه تروریسم شدند، برخی کشورها از جمله عراق را در فهرست کشورهای حامی تروریسم قرار دادند و این گونه القا کردند که عراق با القاعده، ارتباط دارد و سلاحهای کشتار جمعی، در اختیار آنان گذاشته است؛ اما واقعیتها حاکی از این است که این، ادعایی بیش نبود؛ زیرا «آمریکاییها در ماه ژانویه، به دولت تونی بِلر نخست وزیر وقت انگلیس اعلام کردند که در قالب مبارزه با تروریسم، دلیلی برای حمله به عراق وجود ندارد».
در پنجم فوریه ۲۰۰۲ میلادی نیویورک تایمز، طی گزارشی چنین اعلام کرد: «سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (C.I.A)، هیچ گونه شواهدی در دست ندارد که ثابت کند عراق طی حدود یک دهه گذشته، در فعالیتهای تروریستی علیه آمریکا، دست داشته است. همچنین این سازمان، متقاعد شده است که صدام حسین رئیس جمهور عراق، سلاحهای شیمیایی یا بیولوژیکی در اختیار القاعده نگذاشته است».
تمامی شواهد و مدارک، نشان می داد که مبارزه با تروریسم در عراق و ارتباط القاعده با صدام، تنها توهم کاخ سفید و به منظور اشغال نظامی این کشور بود. روزنامه واشنگتن پست هم در این رابطه این چنین اعتراف میکند: «هیچ ارتباطی بین گروه القاعده و صدام حسین وجود نداشت و این قضیه، عمدتاً توسط کاخ سفید مطرح شده بود تا حمایت مردم آمریکا را برای جنگ، به دست آورد».
بوش و رفیق گرمابه و گلستانش بِلر، با طرح این شعار که «عراق، تهدیدی برای منطقه است»، به سوابق تاریخی این کشور در حمله به همسایگانش نظیر ایران و کویت استناد کرده و به گونهای وانمود میکردند که گویی آنها ترس مردم منطقه را بازگو میکنند؛ در حالی که هرگز این چنین نبود. در ماه مارس، اجلاس اتحادیه سران عرب در بیروت، طی پیام صریحی، چنین اعلام کرد: «تمام ۲۲ دولت، خواهان خاتمه مناقشه با عراق هستند و دیگر عراق را تهدیدی برای خود نمیدانند».
از آن پس، مرز مشترک بین عربستان سعودی و عراق، بار دیگر باز شد. سوریه و لبنان، مناسبات همه جانبه خود را با عراق از سر گرفتند و عراق با بازگرداندن اسناد تاریخی ملی کویت و گفتوگو پیرامون مسئله مفقودان، موافقت نمود. شرکت هواپیمایی ملی اردن، پنج بار در هفته، بین اَمان و بغداد، پرواز داشت و مناسبات بین عراق با ایران، در حال گسترش و بهبودی بود؛ مناسباتی که امروز هم با قدرت در حال انجام است.
بوش فقط به یک دلیل به عراق حمله کرد؛ نفت. عراق پس از عربستان، دومین کشور دارنده منابع و ذخایر غنی نفتی است و هزینههای تولید نیز در این کشور، در مقایسه با سایر کشورها، بسیار پایین است. با توجه به چنین ویژگی ممتازی، بسیاری از کارشناسان سیاسی معتقدند که جنگ عراق، بیانگر یک واقعیت است و آن هم «عطش روزافزون آمریکا برای نفت» و تلاش برای پول درآوردن، آن هم از جیب ملت عراق است.
به گفته مدیر مسئول نشریه پترواستراتژیک فرانسه، «نیروهای ارتش آمریکا و انگلیس، تمام تلاش خود را جهت حفاظت از وزارت نفت به کار بسته اند؛ این در حالی است که هیچ گونه اقدامی برای حفظ و نگهداری از سایر ادارات دولتی - مثل وزارت بهداشت - صورت نگرفته؛ از این رو اولویتها به خوبی مشخص میشوند»
پاسکال لورت کارشناس مسائل خاورمیانه نیز معتقد است که «برای تمام شرکتهای خارجی، عراق، زرستانی از نفت است که به سختی میتوان در برابرش بی تفاوت ماند».
نوام چامسکی، محقق و نویسنده مشهور آمریکایی نیز میگوید: «برنامه ریزان آگاه، به خوبی از این امر اطلاع دارند که اشغال عراق، چه مزایایی در پی خواهد داشت».
لوزنسی، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور اسبق ایالات متحده نیز چنین گفته است: «پیروزی ما در جنگ عراق و کنترل این کشور، میتواند حاکمیت اقتصادی ایالات متحده را در دو قاره آسیا و اروپا به ارمغان آورد».
آمریکا در طرح تجزیه عراق در نظر دارد تا ثبات این کشور را بر هم بزند و عراق را بار دیگر وارد تونل تاریک هرج و مرج و ناامنی سازد، درست مثل زمان عراق آن هم از مدلی صدامی آن، برای به تاراج بردن نفت آن». در هر صورت آنچه که واضح به نظر میرسد، این است که در شرایط کنونی، سلسله توطئههای آمریکا علیه عراق از جمله طرح تجزیه، نخواهد توانست اهداف خود را محقق سازد. بدین ترتیب، دیر یا زود آمریکاییها میبایست خود را برای خروج ذلتبار و تحقیرآمیز از عراق آماده سازند، خصوصا اینکه صابون موشکهای ایرانی در عینالاسد به تن آنها خورده است.
نصر الشمری سخنگوی جنبش النجباء عراق در گفتوگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره تحرکات نیروهای آمریکایی در عراق گفت: پیام ما به نیروهای ائتلاف و همچنین نیروهای بیگانه و اشغالگر عراق و در رأس آنها اشغالگران آمریکایی بر این موضوع تاکید دارد که بهتر است به کشورهایتان بازگردید و به ملت خودتان برای مبارزه با پاندمی کرونا کمک کنید که در حال نابودی آنهاست.
الشمری اظهار کرد: فرزندان عراق نشان دادهاند هیچ گاه زیر بار سلطه هیچ نیروی اشغالگری نمیروند و مهم نیست که اشغالگران چه توان و امکاناتی داشته باشند. لذا بهتر آن است که تا دیر نشده به کشورشان بازگردندو جان خود را از چنگ سلاح مقاومت نجات دهند، پیش از آنکه سرنوشت ناگواری برای شما و دیگر اشغالگران رقم بخورد.
واشنگتن برای تجزیه و تقسیم عراق به سه اقلیم از ماده ۱۱۶ قانون اساسی عراق سوء استفاده کند که به صراحت از تشکیل دولت فدرالی حمایت کرده است؛ به موجب بند دوم ماده ۱۱۷، علاوه بر کردستان که به عنوان یک اقلیم قانونی پذیرفته شده، تشکیل اقلیمهای جدید براساس قانون و در صورت دارا بودن شرایط لازم مورد تایید است.
آمریکاییها درصدد هستند بخشهای وسیعی از استانهای «نینوا و صلاح الدین» را به همراه استان «الانبار» از خاک عراق جدا و به اقلیم «سنی» تبدیل کنند و همچنین استانهای مرکزی و جنوبی «بغداد، کربلا، نجف، بصره، میسان، واسط، بابل، دیاله، قادسیه، المثنی، ذی قار و بخشهای جنوبی استان دیاله» را در قالب اقلیم «شیعی» شکل دهند. بر اساس سناریویی که طراحی شده واشنگتن در تلاش است در صورت توان استان کرکوک، شمال استان دیاله، شمال شرق استان صلاح الدین و شمال شرق استان نینوا را به استان های «اربیل، سلیمانیه و دهوک» اضافه و به عنوان اقلیم کردستان معرفی کند.
اگر آمریکاییها موفق شوند عراق را به سه اقلیم «شیعی - سنی - کردستان» تجزیه کنند، دیگر طرح خروج نظامیان آنان هم منتفی میشود، چرا که پایگاههای آمریکا در اقلیم سنی و کردستان واقع شده اند و سران این دو اقلیم نیروهای گوش به فرمان ایالات متحده به شمار میآیند. بدون شک با تجزیه عراق، اقلیم های سنی و کردستان به محلی امن برای آمریکایی تبدیل خواهند شد تا فعالیت ها و اقدامات ضد ایرانی و علیه جبهه مقاومت تشدید شود و از سویی دیگر تلاش های کاخ سفید برای نفوذ و تسلط غیر مستقیم در اقلیم شیعی با ایجاد اختلاف ادامه می یابد.
با اشغال نظامی عراق و سوریه آن هم از هر راهی مثل حمله نظامی مستقیم و یا جنگ نیابتی توسط تروریستهای داعش و جبههالنصره، ایالات متحده آمریکا تلاش کرد تا با کسب یک هژمونی خاص، موقعیت جهانی خویش را بهبود بخشیده، دیگر قدرتهای بین المللی و منطقهای را با خود همراه سازد؛ اما پس از پایان جنگ و آشکار شدن مشکلات و ناتوانی این کشور در عراق، چالشهای متعددی از قبیل رشد اندیشههای ضد آمریکایی، مخالفت با یک جانبه گرایی آمریکا، تلفات گسترده و غیرقابل پیش بینی نیروهای آمریکایی و هزینههای سرسام آور نظامی، گسترش تروریسم در منطقه و جهان، شکست صلح خاورمیانه و پراکندگی سلاحهای غیرمتعارف در نقاط مختلف جهان، وجهه و اعتبار بین المللی آمریکا را به عنوان یک ابرقدرت، به شدت مخدوش کرد.
به دنبال سیل عظیم انتقادات از جورج بوش، رئیس جمهور آمریکا، در ۱۰ ژانویه ۲۰۰۷میلادی در برابر میلیونها بیننده تلویزیون در آمریکا پذیرفت که استراتژی این کشور در عراق، موفق نبوده است؛ شواهد نشان می دهد که دونالد ترامپ رئیسجمهور کرونا زده در آن زمان خواب بوده که پیام بوشِ پسر را ندیده است و این ندیدن قطعا برای آمریکا دردسرساز شده و در باتلاق عراق، غرقشان خواهد کرد. عراق می تواند به ویتنام یا خلیج خوکهایی دیگر برای یانکیها تبدیل شود.
ترامپ هم در دوران انتخاباتی بارها تاکید کرده بود که پس از به عهده گرفتن ریاست جمهوری آمریکا، نیروهای آمریکایی را به سرعت از سوریه و عراق خارج خواهد کرد، ولی با گذشت بیش از سه سال از ادعای ترامپ، نه تنها نیروهای آمریکایی خاک سوریه و عراقرا ترک نکردند، بلکه به دور چاه های نفت این دو کشور حلقه زدند و اینجاست که به یاد ضربالمثلی درست از نیکانمان میافتیم که گفتهاند، سگ زرد برادر شغال است. آمریکا در حالی می گوید که قصد دارد مانع تسلط مجدد داعشی ها و دیگر گروه های تروریستی بر میادین نفتی سوریه و عراق شود که خود، روش این تشکیلات تروریستی را در غارت درآمدهای حاصل از فروش نفت این منطقه برگزیده و دقیقا پا جای پای داعشی ها گذاشته است.
آمریکاییها می خواستند که با اِشغال و تجزیه عراق و سوریه، از نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران کم کنند، اما نه تنها نفوذ ایران کم تر نشد، بلکه جمهوری اسلامی هر روز قدرت بیشتری پیدا کرد و رو در روی آمریکا و متحدان منطقهای او ایستاد؛ تا جایی که امروز ایران تعیین می کند که چه کسی در منطقه باشد و چه کسی نباشد.
انتهای پیام/
ایران اگر با کشور دوست و همسایه و برادر خود هر گونه ارتباطی دارد کاملا در چهارچوب قانون است و نه نقض حاکمیت دولت عراق
1-برای امنیت ایران و اینکه راحت مردم ایران سرشون رو بزارن رو بالش و یا بیان راحت تو خیابون ! کلا امنیتی
2-ایران دنبال اشغالگری نیست و تو این 40 سال هم عراقی ها فهمیدند این موضوع رو و دیدند که ایرانی ها حاضر هستند از جون خودشون بگذرن برای حمایت از مظلومین
3-ایران دو دستی نچسبیده ... بلکه از ایرانی های درخواست شده با توجه به روحیاتشون همه میتونن حساب کنند بر روی ارتش ایران و سپاه ایران و کلا مستشاران نظامی
و .....
بازم بگم ؟!
مرگ بر شیطان بزرگ.