به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، دیگر حتماً تا به حال اگر فیلمی از مراحل معدوم سازی تعداد میلیونی جوجههای یک روزه ندیده باشید-که خدا کند ندیده باشید- درباره اش شنیدهاید. روز گذشته تصاویری از معدومسازی جوجههای یک روزه در تمام مراحل در فضای مجازی منتشر شد. علت این کار چه بود؟ مثلاً گفته شد عدم تأمین ارز از سوی بانک مرکزی برای واحدهای صنفی جهت فروش جوجههای یک روزه مشکل ساز شده بود. بعد گفتند انجمن صنفی تولیدکنندگان جوجه یک روزه به واحدهای صنفی نامه زده که برای تنظیم میزان تولید این کار انجام شود. بعد از آن هم در جدیدترین خبرها معاون امور تولیدات دام وزارت جهاد کشاورزی اعلام کرده است که ماهی ۳ میلیون قطعه جوجه خروس در کشور معدوم میشود؛ ویدئویی هم بیرون نمیآید.
موضوع همین جا است؛ ویدئویی بیرون نمیآید، حالا این ویدئو بیرون آمده است. در این مقال قصد نگارنده واکاوی ابعاد اقتصادی یا حتی انسانی و محیط زیستی و حقوق حیوانات و… نیست که هر کدام از اینها از منظر کارشناسان مربوطه لابد توضیحاتی دارد، اما از منظر اینکه با نشر این ویدئو چه آثار مخرب روانی بر اجتماع وارد شده است کمی بحث میکنیم.
واکنشهای انسانی در هر جامعه به رویدادهای محیطی و اینکه آن رویداد چه میزان میتواند از منظر روانی آسیب رسان باشد، وابستگی به سه صورت دارد: در وهله نخست اینکه این واکنش به خصلتهای انسانی که درون همه ما به صورت فطری وجود دارد بستگی دارد. حیوان آزاری (توجه کنید در این مورد افراد تفاوتی میان اینکه اینها موجودات پرورشی هستند یا نه فرقی نمیگذارد، چون آنچه از تصویر مخابره میشود معدوم کردن موجودی جاندار است) در وجود انسان فطری وجود دارد و حتی آزار به حیوانات از نشانههای اختلالات روانی است. حتی انسانهای غارنشین جز به اندازه نیاز خود شکار نمیکردند و زندگی مسالمت آمیزی برای بقای خود با حیوانات داشتند. آنچه در فطرت انسان نهادینه باشد در دستهای قرار میگیرد که خط قرمز انسانی است و خروج از آن لازمه بررسی و واکاوی است.
در درجه دوم اینکه شدت واکنش ما به رویدادهای محیطی بسیار وابسته به فرهنگ است. تربیت و فرهنگ دو مقولهای است که میتواند یک پدیده را به امری نکوهیده تبدیل کند و به عنوان یک هشدار اخلاقی در ناخوداگاه انسانی باقی بماند یا میتواند رنگ بی تفاوتی بر آن بپاشد. در فرهنگ دینی و فرهنگ تمدنی ایرانیان دوستی با حیوانات بسیار سفارش شده است و حیوان آزاری امری بسیار نکوهیده است. چه در ناخوداگاه جمعی ایرانیان و چه ناخوداگاه فردی ما بنا به تربیت خانوادگی و اجتماعی، حیوان آزاری جز خطوط قرمز اخلاقی است.
در درجه سوم نیز شدت واکنشهای انسانی در هر جامعه به رویدادهای محیطی بسیار وابسته به شرایط روانی جامعه است یعنی ممکن است یک رویدادی که طبق دو شاخصه بالا غیر اخلاقی محسوب شود، در یک شرایط گرچه با واکنشهای گسترده رو به رو شود، اما در نهایت آن اعتراضها تنها از این جهت مخاطب را به واکنش واداشته باشد که وجدان او، اخلاقیات او را نشانه رفته است و آنچه از واکنشها بر میآید تذکرات انسانی و اخلاقی است و میتوان تا حدودی مطمئن بود که به واکنش کنندگان حداقلی از آسیب روانی وارد شده باشد. در هر صورت هر آنچه در محیط رخ بدهد و با جنبه وجدانی افراد ناسازگار باشد، میزانی از آسیب را به همراه دارد چرا که فرد ناچار است برای واکنش یا عبور از آنچه غیراخلاقی و غیرانسانی پنداشته، به میزانی از سازگاری دست یابد که خود این امر باعث ایجاد اضطراب میشود.
اما اگر یک رویداد مشابه در شرایطی که افراد جامعه به هر دلیل از نظر روانی آسیب پذیر هستند، رخ بدهد، میزان این اضطراب میتواند بیماری زا باشد. از همین رو قطعاً نمیتوان از کنار فیلم معدودم سازی جوجههای یک روزه و تأثیر آن بر روان افراد جامعه به راحتی بگذریم (خصوصاً کسانی که فیلم آن را دیده باشند). این روزها ویروسی منحوس انسانها را زندانی کرده است، خطر جدی است و بیماری و ناخوشی افراد را تهدید میکند. افراد با انواعی از اضطرابها برای کنار آمدن با شرایط جدید دست و پنجه نرم میکنند و برای سازگاری میزانی از اضطراب را (بسته به داشتن زمینههای اضطرابی) تجربه میکنند. هر نوع رویداد محیطی که بخواهد بخش دیگری از وجود فرد را به چالش بکشد بار مضاعفی بر روان مضطرب انسان امروز است. یک سو او دارد با اضطراب ناشی از رویدادی محیطی که به صورت واقعی و عینی آسیب زا است مبارزه میکند و از این سازگاری باید روان خود را نجات دهد و از یک سو دچار اضطرابی اخلاقی میشود.
اینکه آیا در این میان کسانی که به نشر این ویدئو دست زدهاند مقصر هستند یا کسانی که از ابتدا چنین اقدامی را انجام میدهند، محل بحث نیست که همانطور که ذکر شد، از مناظر اقتصادی، انسانی و… جای بحث آن باز است، اما آنچه از منظر روان شناسی اجتماعی مدنظر این مقال است، کنترل خوراک ذهنی و ایجاد دغدغههای آسیب زا در چنین شرایطی به افراد یک جامعه است. کمترین کاری که چنین رویدادی و بازنشر گسترده چنین فیلمهایی میکند، از بین بردن اعتماد عمومی است و ایجاد این حس در افراد که در کشور دارد از خط قرمزهای انسانی و اخلاقی عبور میشود و تعمیم دادن ذهنی این رویداد به دیگر رویدادها دور از انتظار نباید باشد. این در حالی است که حتی ایجاد «حال بد»، «تشدید اضطراب»» ایجاد عصبیت و بداخلاقی» برای کسانی که این فیلمها را دیدهاند، قابل انتظار است.
روان شناسان این توصیه را میکنند که دیگر افراد جامعه در بازنشر چنین فیلمهایی نیز حدود اخلاقی را حفظ کنند؛ حتی اگر این امر برای مدافعان آزادی رسانهها و شفاف سازیهای رسانهای قابل پذیرش نباشد.
اینها همه در حالی است که به دلایل متعدد خارج از بحثهای اخلاقی و انسانی، موضوع این رویداد (معدوم سازی جوجههای یک روزه) به تنهایی دارای بار عاطفی بالایی نزد عموم مخاطبان است. ذهن انسان به صورت خودکار و ناخودآگاه تعمیم پذیری بالایی دارد. جوجههای یک روزه و بی پناه، صدای آنها، نحوه معدوم سازی آنها همگی تصاویری در ذهن خلق میکند که شاید به این راحتیها و با هیچ توضیحی نتوان آنها را از ذهن مخاطبانش زدود. آنها تصاویر مجزایی نیستند و حالا دیگر رفتهاند و به حسهای دیگر، تصاویر و خاطراتی دیگر، دانستههای قبلی دیگر چسبیدهاند.
کاش همه ما این روزها بیشتر از گذشته از روان اجتماعمان محافظت کنیم تا در پسا کرونا با دشواریهای کمتری رو به رو باشیم.
یکبار به تصویر ضمیمه این یادداشت نگاه کنید. آیا این تصویر در شما حسی از زندگی و زیبایی ایجاد نمیکند؟ آن حسی که در شما ایجاد میشود از پیوند روان شما با فاکتورهایی که ذکر شد بر میآید. برای شما آیا جز این الصاق که آنها زندهاند، حیات دارند در ذهن ایجاد میکند؟ آیا شما آنها را به صورت خوراک خود دیدهاید؟ اینجاست که هر توجیهی برای رویدادی که رخ داده است، به بیراهه میرود، چون به ذهن و روان الصاق نمیشود.
منبع: مهر
انتهای پیام/