به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، امروز صدمین سالروز تولد عمادالکتاب است؛ خوشنویسی که در هزار دستان علی حاتمی، تفنگچی بود.
مردم در هر عصر و دورهای عاشق داستان شنیدن و دیدن هستند و سینما از آنجا که کلام و تصویر را با هم تلفیق میکند، در این مقوله از جذابیت بیشتری در جامعه برخوردار است. در این بین داستان زندگی هنرمندان، ورزشکاران، عرفا و حتی خلافکاران جایگاه ویژهای دارد و مردم بسیار مشتاق هستند که بدانند مولفههایی مانند بیعدالتی اقتصادی، آزادی، فقر، آسیبهای اجتماعی و... تا چه اندازه در زندگی آنها تاثیر داشته داشته است.
چراکه بسیاری از هنرمندان زندگی سختی را گذراندهاند و همین مساله میتواند جرقه ساخت یک فیلم خوب باشد. در هنر- صنعت سینما، فیلمهایی با ژانر بیوگرافی (زندگینامه) که به آن «بیوپیک» هم میگویند نوعی از فیلم است که در آن زندگینامه فردی حقیقی به تصویر کشیده میشود که در سینمای غرب بسیار پررونق است.
در هالیوود، فیلمهای پرتره سهم قابلملاحظهای از تولیدات سالانه را دارند، فیلمهای درجه یک و تاریخسازی که ماندگار شدند، اما ما در تاریخ حدود یکقرنی سینما در ایران هنوز به تعداد انگشتان دو دست فیلم پرتره قابل تامل نداریم و از این حیث در فقر مطلق هستیم. با این تفاسیر بدیهی است که عدم ساخت فیلمهای پرتره در مورد هنرمندان و ورزشکاران و... باعث تاسف است و باید فرصت را برای ساخت فیلم از زندگی و شخصیت هنرمندان و افراد برجسته ایران مغتنم شمرد.
امروز تولد میرزا محمدحسین سیفی قزوینی، ملقب به عمادالکتاب از استادان خوشنویسی خط نستعلیق در یکصد سال گذشته است. خوشنویسی که بهدلیل بیتفاوت نبودن نسبت به رویدادهای عصر خود و حضور در «کمیته مجازات» زندگیاش دستمایه سریال «هزاردستان» علی حاتمی شد. به این بهانه سراغ فیلمها و سریالهایی در سینمای ایران و جهان رفتیم که بر اساس زندگی هنرمندان و افراد مشهور ساخته شده. فیلمهایی که از ساخت بعضی از آنها سالها میگذرد، اما هنوز هم در تاریخ سینما ماندگار هستند.
ماجرای پرکاری تلویزیون
طی سالهای گذشته تلویزیون برخلاف سینما، سریالهای پرتره زیادی ساخته و کم و بیش توانستهاند شخصیتهای تاثیرگذار معاصر هنرمند و غیرهنرمند را به مردم معرفی کنند. مثلا وقتی از سریال «شهریار» حرف میزنیم چهره اردشیر رستمی را به یاد میآوریم. او که جوانی این شاعر پرآوازه آذریزبان را بازی میکرد با ایفای این نقش به شهرت رسید یا وقتی سخن از سریال «بوعلیسینا» میآید، تصویر امین تارخ در ذهن نقش میبندد که علاوه بر پزشکی متبحر، شاعری توانمند هم بود یا علی حاتمی، تاریخسازی که به سینما هم اشراف داشت با سریال «هزاردستان» شخصیتهایی تاریخی را در دو دوره از تاریخ معاصر روایت کرد که کمتر کسی توانایی آن را داشت.
اصلا همین عمادالکتاب که بهانهای برای این گزارش شد (با وجود تمام انتقاداتی که به شخصیتپردازی و باقی مسائل وارد است) را چه کسی جز علی حاتمی در قالب کاراکتری به نام رضا خوشنویس به عامه مردم معرفی کرد؟! شخصیتی که مخاطب خودش اگر علاقهمند باشد مطالعه و تحقیق میکند و به نتیجه میرسد که چقدر از آن در طول داستان حقیقی و چقدر از آن حاصل دراماتیزه کردن داستان توسط خود حاتمی بوده؟
زندگی را تغییر میدهند
پرترههای دیدنی زیادی در سینمای کشورهای صاحب سینما از هنرمندان و شخصیتهای بزرگ جهانی ساخته شده که قطعا تا مدتهای طولانی در ذهنمان باقی میمانند و گاهی حتی تأثیر آنها میتواند جنبههایی از زندگیمان را تغییر دهد.
«جودی»، «شور زندگی»، «رنج و سرمستی»، «باسکیت»، «پولاک»، «فریدا»، «سرافین»، «آندری روبلوف»، «کامیل کلودل»، «چشمان بزرگ»، «ادوارد مونک»، «پای چپ من»، «آقای ترنر»، «زیبای مزاحم»، «کاراواجو»، «وینسنت دوستداشتنی»، «دختری با گوشواره مروارید»، «آسیاب و صلیب»، «مونپارنس»، «نقاش شوریده»، «ونسان و تئو»، «ونگوگ» و... مربوط به زندگی نقاشان و مجسمهسازان است که هر کسی که به هنر علاقهمند است میتواند آنها را ببیند و لذت ببرد.
کمکاری سینمای بلند داستانی
آنهایی که فیلم «کمالالملک» به کارگردانی زندهیاد علی حاتمی را دیدهاند بهخوبی میدانند یکی از متفاوتترین آثار سینمایی ایران در بحث پرتره است. فیلمی که به زندگی نقاش برجسته ایرانی، کمالالملک میپردازد و شاید این فیلم را بتوان تنها نماینده شایسته سینمای بلند داستانی در مقوله چهرهنگاری از هنرمندان بنامیم. در مقابل اما، مستند پرتره یا همان چهرهنگاری بسیار در این زمینه فعال و اثرگذار عمل کرده.
مستند چهرهنگاری را میتوان به همان معنایی دانست که بیوگرافی در ادبیات نوشتاری که البته از لحاظ نوع و شیوه روایت به انواع گوناگونی تقسیم میشود.
مستندهایی مانند «او مثل هیچکس نیست» (درباره زندگی علیاکبر صنعتی؛ نقاش و مجسمهساز قدیمی ایران)، «زنبورک در گام مینور» (درباره استاد حمید نفیسی؛ نویسنده و پژوهشگر سینما)، «مکتب سقاخانه به روایت پرویز تناولی» (درباره زندگی و آثار پرویز تناولی مجسمهساز معاصر ایرانی)، «یکی بود، یکی نبود» (درباره زندگی توران میرهادی، از پایهگذاران اصلی ادبیات کودک و تعلیم و تربیت نوین در ایران)، «یمینیشریف، نغمهسرای کودکان» (درباره زندگی عباس یمینیشریف و فعالیتهای فرهنگی و ادبی او)، «قطار مسیر ۶۰» (مستندی مرتبط با تحولات تاریخ معاصر موسیقی ایران)، «امپراتور و ما» (به بررسی جنبههایی از فعالیت هنری آکیرا کوروساوا، فیلمساز برجسته ژاپنی)، «آواز آفتاب» (مستندی بر پایه گفتگو که در آن محمود دولتآبادی، علیاشرف درویشیان و جواد مجابی مقابل دوربین سخن میگویند) و بیشمار مستند دیگر همگی گواه این مدعاست که مستندسازان ایران دغدغه ساخت پرتره را زیاد دارند.
رابطه دوسویه ورزش و سینما
سینما و ورزش همیشه رابطهای دوسویه و محکم با هم داشتهاند. سلبریتیهای هر دو حوزه مورد توجه عمومی مردم هستند و سالهاست آثار ورزشی نسبتا زیادی درباره زندگی ورزشکاران روی پرده سینما رفته که به نسبت کیفیتشان با استقبال خوبی هم مواجه شدهاند. از آن طرف این گونه سینمایی در کشورهای غربی بسیار پولساز هم هست. «عزیز میلیوندلاری»، «ارابههای آتش»، «گاو خشمگین»، «نقطه کور»، «مشتزن»، «باج» و «پرنده بلندپرواز» تا سری هشتگانه فیلمهای راکی و صحنههای مشتزنی سیلوستر استالونه و یا فیلمهای رزمی بروسلی همگی از بهترین آثاری بودند که با محوریت قرار دادن یک شخصیت ورزشی توانستند به موفقیتهای چشمگیری هم برسند. در سینمای ایران اما، شاید بتوان مهمترین شخصیت ورزشی که درباره آن کار شده را تختی دانست. تختی، اسطورهای که سینمای ایران به فاصله ۲۰ سال دو فیلم با محوریت او ساخته که هر دو جزو آثار خوب و ارزشمند قرار میگیرند؛ یکی «جهانپهلوان تختی» (۱۳۷۶) نوشته و ساخته بهروز افخمی و دیگری «غلامرضا تختی» به کارگردانی بهرام توکلی که در سیوهفتمین جشنواره فجر در ۱۰ بخش نامزد سیمرغ شد و نظر منتقدان بسیاری را به خود جلب کرد.
منبع: روزنامه جام جم
انتهای پیام/