عزیر یکى از علماى بزرگ یهود بود که لقب «مُنجىِ یهود» یافت، زیرا پس از واقعهى قتل عام مردم به دست بختالنصر و خرابى معبدها و سوزاندن تورات و اسارت زنان و فتح بابل توسّط کورش، عُزیر نزد کورش آمد و از او خواست که به یهودیان سروسامانى بخشد؛ از این روست که ایشان را فرزند خدا نامیدند؛ خداوند در آیه ۳۰ سوره توبه یعنی تنها آیهای که به وضوح از ایشان نام میبرد، در این باره میفرماید «وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّه؛ یهود گفت عزیز، فرزند خداست.»
همچنین در یکی از داستانهای قرآنی به صورت ضمنی اشارهای به عزیر شده است. خداوند درباره داستان ایشان میگوید او به شهرى که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد؛ [و با خود مى]گفت: «چگونه خداوند، [اهلِ]این [ویرانکده]را پس از مرگشان زنده مىکند؟» خداوند، او را [به مدت]صد سال میراند.
آنگاه او را زنده کرد [و به او]گفت: «چقدر طول کشید؟» گفت: «یک روز یا پارهاى از روز» گفت: «[نه]بلکه صد سال طو کشید. به خوراک و نوشیدنىِ خود نگاه کن [که طعم و رنگِ آن]تغییر نکرده است و به الاغ خود نگاه کن [که چگونه متلاشى شده است. این ماجرا براى آن است که هم به تو پاسخ گوییم]و هم تو را [در مورد معاد]نشانهاى براى مردم قرار بدهیم؛ و به [این]استخوانها نگاه کن که چگونه آنها را برداشته به هم پیوند مىدهیم؛ سپس گوشت بر آن مىپوشانیم.» پس هنگامى که [چگونگىِ زنده ساختن مرده]براى او آشکار شد، گفت: «[اکنون]مىدانم که خداوند بر هر چیزى توانا است.» ۱
از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل است که درباره این آیه فرمود «عُزَیز در حالى که ۵۰ سال داشت از میان خانواده خود خارج شد و آن زمان پسرش تازه متولد شده بود، اما وقتى خداوند او را در کنار آن قریه به مدت صد سال میراند و دوباره زنده کرد، او به نزد خانواده خود برگشت، در حالى که او ۵۰ سال داشت، امّا پسرش صد ساله بود. أَنَّ عُزَیْراً خَرَجَ مِنْ أَهْلِهِ وَ امْرَأَتِهِ فِی شَهْرِهَا وَ لَهُ یَوْمَئِذٍ خَمْسُونَ سَنَةً فَلَمَّا ابْتَلَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَنْبِهِ أَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ سَنَةٍ ثُمَّ بَعَثَهُ فَرَجَعَ إِلَى أَهْلِهِ وَ هُوَ ابْنُ خَمْسُونَ سَنَةً فَاسْتَقْبَلَهُ ابْنُهُ وَ هُوَ ابْنُ مِائَةِ سَنَةٍ وَ رَدَّ اللَّهُ عُزَیْراً فِی السِّنِّ الَّذِی کَانَ بِه.» (مختصر البصائر، ص ۱۰۳)
منبع: تسنیم
انتهایپیام/