سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

باشگاه خبرنگاران جوان خراسان رضوی گزارش می دهد؛

مسافر ﻫﻔﺖ ﺷﻬﺮ ﻋﺸﻖ، پدید آورنده روایت های سینمایی

۲۵ فروردین ماه به نام شیخ عطار نیشابوری نام گذاری شده و در این روز مراسم بزرگداشت برای آن حکیم گرانقدر در نیشابور برگزار می‌شود.

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد، بهار یعنی رویش، شروعی دوباره، سبز شدن پس از خاکستری‌های سرد؛ بهار ۹۹ را، اما متفاوت آغاز کردیم، بهاری که باید هوای دلچسب و دلنشین آن را از پشت پنجره خانه نفس بکشیم، نوروزی که دید و بازدیدی نداشت و سیزدهی که بدر نشد.
 
این روزها با وجود شرایط خاص به وجود آمده، وقت بیشتری را در خانه می گذرانیم و اکثر ما مشغول به انجام کارهایی هستیم که مدت هاست به دنبال فرصت برای انجام شان هستیم و بعضی دیگر هم به دنبال سرگرمی هایی برای پر کردن اوقات شان در خانه هستند.
 
در حالی که خیلی از ما احساس کسالت و افسردگی می کنیم و از خانه ماندن خسته شده ایم، اهالی کتاب و ادبیات و شعر اما بهترین روزهای عمر خود را می گذرانند. روزهایی که مدت هاست به دنبال فرصتی بودند تا بی دغدغه در دنیای شعر و قصه غرق شوند، فرا رسیده، یکی از این خوشبخت های کره زمین پدر من است که این روزها بیشتر وقتش را با عشق در کنار کتابخانه اش می گذراند.
 
امروز کتاب بزرگ و قدیمی را در دستش دیدم و وقتی جویای نام آن شدم متوجه شدم، کتاب اسرار نامه شیخ عطار نیشابوری است.
 
عطار نیشابوری یکی از شعرای مورد علاقه پدر من است. در حال تماشای کتابخانه پدر، چشمم به تقویم رومیزی می افتد و متوجه می شوم فردا روز بزرگداشت حکیم عطار نیشابوری است.
 
راستش را بخواهید به اندازه ای که درباره  شعرای بزرگ ادبیات فارسی می دانم، راجع به عطار نیشابوری نمی دانم و مطمئنم از پدر هم نمی توانم اطلاعاتی بگیرم چون معتقد است اگر چیزی را نمی دانی برو و راجع به آن موضوع تحقیق کن و سوالاتت را با اهل فن و اساتید در آن حوزه در میان بگذار تا بتوانی اطلاعات موثق و کاملی به دست آوری.
 
فریدالدین ابوحامد محمّد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحق عطّار نیشابوری مشهور به شیخ عطار نیشابوری عارف صوفی و شاعر ایرانی بلند آوازه ادبیات فارسی درقرن ششم و هفتم است. عطار در کدکن، یکی از بخش های تربت حیدریه امروزی به دنیا آمد و پدر و اجداد او اهل کدکن بودند.او داروسازی و داروشناسی را از پدرش آموخت و به کار عطّاری و درمان بیماران می‌پرداخت. وی علاقه‌ای به مدرسه  نشان نمی‌داد و دوست داشت راه عرفان را از داروخانه پیدا کند.


دربارهٔ گوشه‌گیری و تقوا پیشگی عطار، جامی نقل می‌کند: عطار در محل کسب خود مشغول به کار بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش درخواست خود را با عطار در میان گذاشت، اما عطار همچنان به کار خود می‌پرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از این رویداد به درد آمد و به عطار گفت: تو که تا این حد به زندگی دنیوی وابسته‌ای، چگونه می‌خواهی بمیری؟ عطار به درویش گفت: مگر تو چگونه می میری؟ درویش در همان حال کاسه چوبین خود را زیر سر گذاشت و مُرد. این رویداد اثری عمیق بر او گذاشت او کار خود را رها کرد و راه حق را پیش گرفت.

عطار در سال ۶۱۸ هجری قمری به دست مغول ها کشته شد و تمام آثار او نیز سوزانده شد و آثاری که از عطار در دست است تنها آثاری است که قبل از حملهٔ مغول، به سایر شهرها برده شده بودند.
 
 
دوست دارم بیشتر درباره این شاعر بزرگ ایرانی بدانم و تصمیم گرفتم در این باره گپ و گفتی با یکی از اساتید برجسته ادبیات داشته باشم. استاد امیر الهامی مدرس دانشکده ادبیات و عطار شناس را اکثر ما می شناسیم و بارها پای سخنان شیرینش در شبکه های مختلف تلویزیون نشسته ایم.
 
 
اﻣﯿﺮ اﻟﻬﺎﻣﯽ اﺳﺘﺎد داﻧﺸﮑﺪه ادﺑﯿﺎت و ﻋﻄﺎر ﺷﻨﺎس در گفت و گو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد، می گوید:  عطار نیشابوری ﺷﺎﻋﺮ صاحب ﺳﺒﮑﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮای ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎر ﺑﺴﯿﺎری از ﺑﺎورﻫﺎ و اندیشه ﻫﺎی ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ را ﺑﺎ ﺑﺎورﻫﺎی ﺗﻤﺜﯿﻠﯽ ﺧﻮدش در ادﺑﯿﺎت ﻋﺎرﻓﺎﻧﻪ وارد می ﮐﻨﺪ، ﻏﯿﺮ از ﭼﻬﺎر ﻣﺜﻨﻮی ﻋﻄﺎر و ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ رﺑﺎﻋﯿﺎت او، ﺟﺎﯾﮕﺎه کتاب ﺗﺬﮐﺮة اﻻوﻟﯿﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان اﺛﺮ ﻣﺴﺘﻨﺪ و ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ از ﻣﺘﻮن ﻣﻌﺘﺒﺮ ﻗﺒﻞ از ﻋﻄﺎر بسیار ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﯿﺖ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ.
 
او ادامه می دهد: ﻋﻄﺎر اﯾﻦ ﮐﺘﺎب را ﺑﻪ ﺳﺒﮏ ﺧﺎص ﺧﻮدش ﺟﺎری ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﻃﻮری ﮐﻪ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ در آﻏﺎز هر اﺛﺮ ﺑﺎ ﻧﺜﺮی ﻣﺴﺠﻊ(شعرگونه) و رواﯾﺎت ﻣﺴﺘﻨﺪ از ﮐﺘﺎﺑﻬﺎی ﺗﺎرﯾﺨﯽ زمان ﺧﻮد ﮐﻪ ﺑﻌﻀﯽ از آﻧﻬﺎ ﺑﻪ زﺑﺎن ﻋﺮﺑﯽ ﺑﻮده و ﺑﻪ زﻧﺪﮔﯽ عرفا ﭘﺮداﺧﺘﻪ و اﺷﺎره ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺷﻐﻞ ﻋﻄﺎری ﺳﺒﺐ ﺷﺪ ﺗﺎ عطار  ارﺗﺒﺎط ﮔﺴﺘﺮده ای ﺑﺎ طبقه های ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﮕﯿﺮد اﯾﻦ ارﺗﺒﺎط ﮔﺴﺘﺮده را می ﺗﻮان در ﺗﻨﻮع داستان ﻫﺎی او ﮐﻪ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻫﺎی داﺳﺘﺎﻧﯽ اش ﻏﺎﻟﺒﺎ ﻣﺮدم ﻋﺎدی ﻫﺴﺘﻨﺪ دﯾﺪ.
 
این مدرس دانشگاه و عطار شناس می گوید: آﻧﭽﻪ در اﯾﻨﺠﺎ ﺑﺴﯿﺎر ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﯿﺖ اﺳﺖ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎری از ﺣﻮادث و ﺑﻼﯾﺎی ﻃﺒﯿﻌﯽ ﮐﻪ در زﻣﺎن ﻋﻄﺎر ﯾﺎ روزﮔﺎر ﻧﺰدﯾﮏ ﺑﻪ او اﺗﻔﺎق اﻓﺘﺎده است، ﺑﯿﺸﺘﺮ از آﻧﮑﻪ ﺧﻮد ﺣﻮادث در ذﻫﻦ ﻋﻄﺎر ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮی ﮐﻪ اﯾﻦ ﺣﻮادث ﺑﺮ روی اﺣﻮال ﻣﺮدم ﻣﯽ ﮔﺬاﺷﺖ در ذﻫﻦ ﻋﻄﺎر ﻇﻬﻮر و ﺑﺮوز ﭘﯿﺪا می ﮐﻨﺪ برای نمونه ﻗﺤﻄﯽ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در روزﮔﺎر ﻧﺰدﯾﮏ ﺑﻪ ﻋﻄﺎر در ﻧﯿﺸﺎﺑﻮر اﺗﻔﺎق اﻓﺘﺎد و ﺣﻤﻼت ﻏﺰها ﺑﻪ ﻧﯿﺸﺎﺑﻮر در آثار ﻋﻄﺎر ﺟﺎﯾﯽ ﻧﺪارد اﻣﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮ ذﻫﻨﯽ و روﺣﯽ ﮐﻪ اﯾﻦ اﺗﻔﺎق ﻫﺎ در زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮدم داﺷﺘﻪ در آﺛﺎر او ﻣﺸﺎﻫﺪه می ﺷﻮد و ﻋﻄﺎر از آﻧﻬﺎ ﺑﺮداﺷﺖ ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ می ﮐﻨﺪ برای مثال در ﺟﺎﯾﯽ می ﮔﻮﯾﺪ:
 
ﺳﺎﺋﻠﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ از آن ﺷﻮرﯾﺪه ﺣﺎل              ﮔﻔﺖ اﮔﺮ ﻧﺎم ﻣﻬﯿﻦ ذواﻟﺠﻼل
می شناﺳﯽ ﺑﺎزﮔﻮی‌ ای ﻣﺮد ﻧﯿﮏ             ﮔﻔﺖ ﻧﺎﻧَﺴﺖ اﯾﻦ ﺑﻨَﺘﻮان ﮔﻔﺖ ﻟﯿﮏ
ﻣﺮد ﮔﻔﺘﺶ اﺣﻤﻘﯽ و ﺑﯽ ﻗﺮار                   ﮐﯽ ﺑﻮَد ﻧﺎم ﻣﻬﯿﻦ ﻧﺎن، ﺷﺮم دار
ﮔﻔﺖ در ﻗﺤﻂ ﻧﺸﺎﺑﻮر‌ ای ﻋﺠﺐ              می گذشتم ﮔﺮﺳﻨﻪ ﭼﻞ روز و شب
ﻧﻪ ﺷﻨﻮدم ﻫﯿﭻ ﺟﺎ ﺑﺎﻧﮓ نماز                    ﻧﻪ دری ﺑﺮ ﻫﯿﭻ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻮد ﺑﺎز
ﻣﻦ ﺑﺪاﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻧﺎن ﻧﺎم مهینست             نقطه ﺟﻤﻌﯿﺖ و ﺑﻨﯿﺎد دﯾﻨﺴﺖ

الهامی می افزاید: اﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﻧﺸﺎن ﻣﯽ دﻫﺪ ﮐﻪ ﻣﺮدم و ﺣﺎﻻت و ﺳﺒﮏ زﻧﺪﮔﯽ آنها ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﻐﻞ او در آﺛﺎرش ﺑﺴﯿﺎر ﺟﺎﯾﮕﺎه دارد و از اﯾﻦ ﺣﯿﺚ ﺟﺰو ﭘﯿﺸﮕﺎﻣﺎنیست ﮐﻪ آﺛﺎرش ﺑﺎ ﺟﺮﯾﺎن زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺮدم ﭘﯿﻮﻧﺪ دارد.
 
 
او تصریح می کند: ﺗﺎﺛﯿﺮی ﮐﻪ ﻋﻄﺎر و دﯾﻮاﻧﮕﺎن او ﺑﺮ ادﺑﯿﺎت ﺑﻌﺪ از ﺧﻮدش می ﮔﺬارﻧﺪ ﺑﺴﯿﺎر ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﯿﺖ اﺳﺖ؛ دﯾﻮاﻧﮕﺎن ﻋﻄﺎر ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮای ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎر ﻗﺒﻞ از ﻋﻄﺎر و در زﻣﺎن ﻋﻄﺎر ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻠﯽ ﮐﻪ آﻧﻬﺎ اﺷﺎره ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ اﺷﺎره ﮐﻨﺪ، دﯾﻮاﻧﮕﺎن ﻋﻄﺎر ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ خیلی ﻫﺎ ﺟﺮأت ﮔﻔﺘﻦ آنها را ﻧﺪاﺷﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل ﻋﻄﺎر ﺗﻌﺮﯾﻒ میﮐﻨﺪ ﮐﻪ دﯾﻮاﻧﻪ ای وارد ﺷﻬﺮ ﻧﯿﺸﺎﺑﻮر ﺷﺪ و ﻏﻼﻣﺎن زﯾﺒﺎ و ﮐﻨﯿﺰان ﺑﺴﯿﺎر آراﺳﺘﻪ و ﺑﺎﻏﻬﺎی ﭘﺮ ﻣﯿﻮه و رَﻣﻪ ﻫﺎی ﺑﺴﯿﺎر ﻓﺮﺑﻪ و ﻋﻤﺎرت ﻫﺎی آن ﭼﻨﺎﻧﯽ دﯾﺪ ﻫﺮ ﮐﻪ را دﯾﺪ ﮔﻔﺖ اﯾﻦ ﻫﺎ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﮐﯿﺴﺖ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻣﺘﻌﻠﻖ به اﻣﯿﺮ ﻧﯿﺸﺎﺑﻮر در ﺣﺎل ﺧﺮوج از ﺷﻬﺮ، دﺳﺘﺎر روی ﺳﺮش را به ﺳﻤﺖ آﺳﻤﺎن ﭘﺮت ﮐﺮد و ﮔﻔﺖ ﺧﻮب اﯾﻦ را ﻫﻢ ﺑﻪ اﻣﯿﺮ ﻧﯿﺸﺎﺑﻮر ﺑﺪه ﺗﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﯽ ﺣﺴﺎب ﺷﻮﯾﻢ.
 
این عطارشناس و مدرس دانشگاه می گوید: ﯾﺎ وﻗﺘﯽ در ﻧﯿﺸﺎﺑﻮر ﻗﺤﻄﯽ آﻣﺪه ﺑﻮد و زﻧﺪه ﻫﺎ ﻧیمه ﻣﺮده ﻫﺎ را ﻣﯽ ﺧﻮردﻧﺪ، دﯾﻮاﻧﻪ ای اﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ را می بیند و رو ﺑﻪ آﺳﻤﺎن ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ:
 
ﮔﻔﺖ‌ ای دارﻧﺪه دﻧﯿﺎ و دﯾﻦ        ﭼﻮن ﻧﺪاری رزق، کمتر آﻓﺮﯾﻦ
 
الهامی می افزاید: اﯾﻦ ﺗﺼﺎوﯾﺮی ﮐﻪ ﻋﻄﺎر ﺑﺎ ﻋﻨﻮان دﯾﻮاﻧﮕﺎن از زﺑﺎن دﯾﻮاﻧﮕﺎن ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﻗﺒﻞ از او ﺳﺎﺑﻘﻪ ﻧﺪاﺷﺘﻪ اﺳﺖ و ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺑﺴﯿﺎری ﺑﺮ ﺷﺎﻋﺮان ﺑﻌﺪ از ﺧﻮد ﮔﺬاﺷﺘﻪ اﺳﺖ، اوﻟﯿﻦ ﺷﺎﻋﺮ ﻣﺘﺎﺛﺮ از اﯾﻦ ﻧﻮع ﺳﺒﮏ ﺣﺎﻓﻆ است که در ﺷﻌﺮﻫﺎﯾﺶ رِﻧﺪی را ﺧﻠﻖ میﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭘﯿﮑﺮﮔﺮداﻧﯽ و ﺗﻐﯿﯿﺮ، ﻫﻤﯿﻦ دﯾﻮاﻧﻪ ﺷﻌﺮ ﻫﺎی عطار اﺳﺖ.
 
او ادامه می دهد: ترتیب آﺛﺎر ﻋﻄﺎر را ﺧﯿﻠﯽ دﻗﯿﻖ ﻧﻤﯽ ﺗﻮان ﮔﻔﺖ اﻣﺎ به نقل از یکی از اساتید بزرگ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ می رﺳﺪ ﻋﻄﺎر اﺑﺘﺪا اﺳﺮارﻧﺎﻣﻪ را ﮐﻪ در ﺑﺮ دارﻧﺪه داستان های ﺟﺎﻣﻌﯽ ﻧﯿﺴﺖ و به ﺗﺒﻌﯿﺖ از ﺣﺪﯾﻘﻪ ﺳﻨﺎﯾﯽ و ﻣﺨﺰن اﻻﺳﺮار ﻧﻈﺎﻣﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪه و ﺑﻌﺪ از آن ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺎ ﻓﻠﺴﻔﻪ و ارﺗﺪال عقلی، ﺳﻪ ﻣﺜﻨﻮی الهیﻧﺎﻣﻪ، ﻣﻨﻄﻖ اﻟﻄﯿﺮ و ﻣﺼﯿﺒﺖ ﻧﺎﻣﻪ را ﺳﺮوده اﺳﺖ.
 
 
این استاد و پژوهشگر ادبیات می گوید: ﺟﺎن مایه ﮐﻼم ﻋﻄﺎر ﮐﻪ در دﯾﮕﺮ آﺛﺎرش ﻧﯿﺰ ﻫﺴﺖ، ﻣﻔﻬﻮم ﮐﻠﯿﺪی ﺧﻮدﺷﻨﺎﺳﯽ اﺳﺖ، ﻋﻄﺎر در آﺛﺎر ﺧﻮد ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻔﻬﻮم می رسد که ﺑﻪ دﻧﺒﺎل ﺗﻤﺎم ﻋﺒﺎدت ﻫﺎ و ﺳﻠﻮک و ﺻﯿﻘﻠﯽ ﮐﺮدن روح نهایتا می ﺗﻮاﻧﯿﻢ ﺧﻮدﻣﺎن را ﺑﺸﻨﺎﺳﯿﻢ و درﺟﺎی دﯾﮕﺮ ﻧﯿﺰ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪه ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺰﯾﺪ ﺑﺴﻄﺎﻣﯽ وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻘﺎم ﻗﺮب اﻟﻬﯽ رﺳﯿﺪ و از ﺧﺪا ﺧﻮاﺳﺖ ﺧﻮدش را ﺑﻪ او ﻧﺸﺎن دﻫﺪ از ﭘﺸﺖ ﭘﺮده ﺑﺎﯾﺰﯾﺪ ﺑﯿﺮون آﻣﺪ ﯾﻌﻨﯽ در آن اوج ﺧﻮدش را دﯾﺪ.

الهامی می افزاید: ﺑﺤﺚ دﯾﮕﺮ آﺛﺎر ﻋﻄﺎر، ﺟﺎﯾﮕﺎﻫﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻄﺎر در ﻓﻀﺎی جدید گفت و گو ﺑﺎ ﺧﺪاوﻧﺪ ﻣﻄﺮح ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و اﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ با ﻣﻌﺸﻮق ﮐﻪ از ﺳﺮ ﻧﻮﻋﯽ ﺑﯽ ﭘﺮواﯾﯽ و ارادت ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻗﺒﻞ از ﻋﻄﺎر ﺑﻪ ﭼﺸﻢ نمی آﻣﺪ.

او در ﻣﻮرد ﻫﻮﯾﺖ ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﻋﻄﺎر تصریح می کند: زﻧﺪﮔﯽ ﻋﻄﺎر درهاله ای از اﺑﻬﺎم ﻧﻬﻔﺘﻪ اﺳﺖ اﯾﻦ زﻧﺪﮔﯽ اﺑﻬﺎم آﻣﯿﺰ باعث ﺷﺪه ﺗﺎ ﺑﺮای او ﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﻗﺪﯾﺴﯽ در ﻃﻮل ﺗﺎرﯾﺦ ﻣﺘﺼﻮر ﺑﺎﺷﯿﻢ و در مقابل ﻫﻢ باعث شده ﺑﺴﯿﺎری از اﺷﻌﺎر ﺿﻌﯿﻒ و ﺑﯿﻤﺎرﮔﻮﻧﻪ را ﺑﻪ او ﻧﺴﺒﺖ دﻫﻨﺪ. ﺑﻌﺪ از ﺳﻨﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺟﻨﺒﺎن ﺑﺎورﻫﺎی ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ ﺷﻌﺮ ﻓﺎرﺳﯽ اﺳﺖ ﺗﺎ زﻣﺎن ﻋﻄﺎر ﺷﺎﻋﺮ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ‌ای ﻧﺪارﯾﻢ ﺳﻪ یا ﭼﻬﺎر ﺷﺎﻋﺮ در اﯾﻦ ﺑﯿﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ آﺛﺎر آﻧﻬﺎ ﮐﻤﯽ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺄﻣﻞ و ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻪ اﺳﺖ اﻣﺎ اﺻﻼ قابل ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﻋﻄﺎر ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ.
 

این مدرس دانشگاه می گوید: می توان از ﻋﻄﺎر ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺷﺎﺧﺺ ﺗﺮﯾﻦ ﭼﻬﺮه ادﺑﯿﺎت ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ ﻧﺎم ﺑﺮد، ﺟﺪای از ﭼﻬﺎر ﻣﺜﻨﻮی ارزﺷﻤﻨﺪ ﻋﻄﺎر و ﮐﺎر ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻘﺪﯾﺮ و ﻣﺎﻧﺪﮔﺎر او در ﮐﺘﺎب ﺗﺬﮐﺮه اﻻوﻟﯿﺎ، ﻧﮕﺎه ﺑﻪ ﻏﺰﻟﯿﺎت ﻋﻄﺎر ﻫﻢ ﺑﺴﯿﺎر حائز اﻫﻤﯿﺖ اﺳﺖ ﺑﻪ ﻃﻮری ﮐﻪ اﮔﺮ دﯾﻮان ﺷﻤﺲ را ﻧﺎدﯾﺪه ﺑﮕﯿریم، ﻏﺰﻟﯿﺎت ﻋﻄﺎر، ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻏﺰل ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ ﻓﺎرﺳﯽ ﺑﻪ شمار می آﯾﺪ.
 
الهامی می افزاید: ذﮐﺮ اﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﺑﺴﯿﺎر ﺣﺎﺋﺰ اﻫﻤﯿﺖ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻏﺰل ﻋﻄﺎر ﻫﯿﭻ ﻋﻨﺼﺮ زاﺋﺪی ﻣﺸﺎﻫﺪه و اﺣﺴﺎس ﻧﻤﯽ ﺷﻮد و ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ اﻧﺘﺨﺎب ﺗﮏ ﺑﯿﺖ از ﻏﺰﻟﯿﺎت ﻋﻄﺎر ﺑﺴﯿﺎر دﺷﻮار اﺳﺖ و باید درﺑﯿﻦ ﻏﺰﻟﯿﺎت او ﯾﮏ ﻏﺰل را اﻧﺘﺨﺎب ﮐﺮد.
 
او تاکید می کند:حتما در ﻧﻈﺮ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﻏﺰل ﻋﻄﺎر ﻧﻘﺶ ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﻣﻬﻤﯽ را در ادﺑﯿﺎت ﻓﺎرﺳﯽ اﯾﻔﺎ می ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﺒﺎرﺗﯽ ﻣﯽ ﺗﻮان ﮔﻔﺖ اﮔﺮ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻏﺰل ﺳﻨﺎﯾﯽ و ﻋﻄﺎر ﻧﺒﻮد، دﯾﻮان ﺷﻤﺲ ﻣﻮﻻﻧﺎ ﻧﯿﺰ ﺷﮑﻞ ﻧﻤﯽ ﮔرفت.

این پژوهشگردر حوزه ادبیات می گوید: در ﮐﺘﺎب ﻣﻨﻄﻖ اﻟﻄﯿﺮ ﻋﻄﺎر ﺣﮑﺎﯾﺖ ﻫﺎ و داﺳﺘﺎن ﻫﺎی زﯾﺎدی وﺟﻮد دارد اﻣﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﺗﺮﯾﻦ داﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ در آن ﻣﻄﺮح می ﮐﻨﺪ، داﺳﺘﺎن ﺷﯿﺦ ﺻﻨﻌﺎن اﺳﺖ؛ ﭼﺮا ﺑﻪ اﯾﻦ داﺳﺘﺎن اﺷﺎره ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﭼﻮن ﻣﺎ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺑﺮداﺷﺖ ﺗﻘﺮیبا آزاد از داﺳﺘﺎن ﺷﯿﺦ ﺻﻨﻌﺎن ﺗﻮاﻧﺴﺘﯿﻢ ﯾﮏ داﺳﺘﺎن ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻧﯽ ﺧﻠﻖ ﮐﻨﯿﻢ؛ ﺳﺮﯾﺎل ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻧﯽ ﻣﯿﻮه ﻣﻤﻨﻮﻋﻪ دﻗﯿﻘﺎ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ از داﺳﺘﺎن ﺷﯿﺦ ﺻﻨﻌﺎن ﺑﻮد با اﻧﺪﮐﯽ دﻗﺖ میﺷﻮد در آﺛﺎر ﻋﻄﺎر، ﺟﻠﻮه ﻫﺎی ﻧﻤﺎﯾﺸﯽ ﺑﺴﯿﺎری در داﺳﺘﺎن ﭘﺮدازی ﻫﺎی او دﯾﺪ و ﯾﮑﯽ از این جلوه ها، قابلیت داﺳﺘﺎن ﻫﺎی او ﺑﺮای ﺑﻪ ﮐﺎرﮔﯿﺮی آﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﺳﺎﺧﺖ فیلمنامه ﻫﺎ و ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﻫﺎی ﺳﯿﻨﻤﺎﯾﯽ اﺳﺖ.
 
الهامی می افزاید: ﺑﺤﺚ ﻣﻬﻢ دﯾﮕﺮ در راﺑﻄﻪ با ﻋﻄﺎر، ﺗﺴﻠﻂ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﻪ زﺑﺎن ﻋﺮﺑﯽ اﺳﺖ که در ﮐﺘﺎب ﺗﺬﮐﺮة الاولیای ﺧﻮد از اﯾﻦ ﺗﻮاﻧﻤﻨﺪی ﺑﻬﺮه ﺑﺴﯿﺎر ﺑﺮده اﺳﺖ. اﮔﺮﭼﻪ ﻋﻄﺎر از ﺷﻌﺮای اﻫﻞ ﺳﻨﺖ اﺳﺖ اﻣﺎ ﺑﺎرﻫﺎ در آﺛﺎر ﺧﻮد ارادتش را به اﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻧﺸﺎن داده اﺳﺖ و ﺣﺘﯽ در ادﺑﯿﺎتی ﺑﺴﯿﺎر سوزناک ﻫﻤﻨﻮا ﺑﺎ ﺳﻮﮔﻮاران واﻗﻌﻪ ﮐﺮﺑﻼ اﯾﻦ اﺑﯿﺎت را در ﮐﺘﺎب ﻣﺼﯿﺒﺖ نامه سروده است:

روﻧﻘﯽ ﮐﺎن دﯾﻦ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﮔﺮفت                    از اﻣﯿﺮ مومنان ﺣﯿﺪر ﮔرفت
ﭼﻮن اﻣﯿﺮ ﻧﺤﻞ ﺷﯿﺮ ﻓﺤﻞ شد                     ز آﻫﻦ او ﺳﻨﮓ ﻣﻮم ﻧﺤﻞ شد
ﻣﯿﺮ ﻧﺤﻞ از دﺳﺖ و ﺟﺎن ﺧﻮﯾﺶ ﺑﻮد          زاﻧﮑﻪ ﻋﻠﻤﺶ ﻧﻮش وﺗﯿﻐﺶ ﻧﯿﺶ ﺑﻮد
ﮔﻔﺖ اﮔﺮ در روﯾﻢ آﯾﺪ ﺻﺪ ﺳﭙاه                 ﮐﺲ ﻧﺒﯿﻨﺪ ﭘﺸﺖ ﻣﻦ در ﺣﺮب ﮔﺎه
روﺳﺘﻢ ﮔﺮ اﻫﻞ و ﮔﺮ ﻧﺎاﻫﻞ ﺑﻮد                   ﭼﻮن ز زاﻟﯽ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﺮدی ﺳﻬﻞ ﺑﻮد
ﻣﺮدی او از ﺧﺪای ﻻﯾﺰال                           وان رﺳﺘﻢ ﯾﺎ ز دﺳﺘﺎن ﯾﺎ ز زال
 
او ادامه می دهد: ﺟﻮﻫﺮه ﮐﻼم ﻋﻄﺎر در آﺛﺎرش" درد" اﺳﺖ اﯾﻦ درد ﺑﺮای ﯾﮏ ﻋﺎرف ﻣﺜﻞ آب ﺑﺮای ﻣﺎﻫﯽ اﺳﺖ؛ ﺟﻮﻫﺮه ﮐﻼم در ﺷﻌﺮ ﺧﯿﻠﯽ از ﺷﻌﺮای ﻣﺎ، ﻋﺸﻖ اﺳﺖ و ﻋﻄﺎر ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ ﻋﺸﻖ در ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺋﻨﺎت وﺟﻮد دارد و در ﻫﻤﻪ ﺟﻬﺎن ﺟﺎری اﺳﺖ در ﮐﻼم ﻋﻄﺎر آﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺳﺒﺐ ﺑﺮﺗﺮی اﻧﺴﺎن ﺑﺮ ﻣﻼﺋﮏ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﻋﺸﻖ ﻧﯿﺴﺖ و در واﻗﻊ درد اﺳﺖ.
 
پس از گفتگو با استاد الهامی متوجه شدم که چرا آثار عطار نیشابوری برای تاریخ کهن ادبیات کشور مهم و حائز اهمیت است. ایران زیبا و سربلند، تاریخی سراسر غرور و افتخار دارد و از جای جای آن مشاهیر و مفاخری سر برآورده که با هر یک از آنها می توان به قله های افتخار جهان رسید. فقط ای کاش بیشتر از چند صفحه در کتاب های درسی و یک روز در سال مراسم بزرگداشت، برای مفاخر و بزرگان تاریخ ایران عزیز سهم قرار می دادیم.
 
 
انتهای پیام/ 
 
گزارشگر: مهسا براتی نژاد
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.