شخصیتهایی که طی یک دهه در حافظه تصویری مخاطب چنان ثبت و ضبط شدهاند و سمپاتی عاطفی با آنها برقرار کردهاند که گویی آنها شخصیتهای واقعی هستند. گواه این مدعا این است که وقتی هر یک از شخصیتها دست به کنش و رفتار و کلامی میزند که مخاطب دوست ندارد نسبت به آن منتقد و معترض شده و گویی خلاف انتظار او عمل کرده است.
همه این موارد نشان میدهد اینها برخلاف نظر برخی که آن را مصداق تیپسازی میدانند به شخصیت نزدیکند و از جمله دلایل این شخصیت بودن، تغییرات تدریجی آنهاست. همان مسالهای که قصد داریم در این یادداشت به آن بپردازیم.
پسرخاله بامعرفت
ارسطو عامل فقط پسرخاله نقی معمولی نیست، بلکه در کنار او یک زوج کمدی را هم شکل میدهند که بسیاری از سویههای کمیک قصه به کل کلهای آنها ربط مییابد. ارسطو عامل هم مثل نقی معمولی در پایتخت یک، از سادگی بیشتری چه در کاراکترش و چه در ویژگیهای شخصیتیاش برخوردار بود.
هم جوانتر بود، هم عاشق پیشه که البته این دومی همچنان با او تا پایتخت ۶ همراه است. ارسطو را میتوان نقش مکمل نقی معمولی هم دانست که در کنار او قوام یافته و بعدها به شخصیتی مستقلتر بدل شده.
پایتخت ۱؛ ساده، کمادعا و بامعرفت: او در فصل اول این سریال، خردهفرهنگهای یک راننده کامیون را هم با خود به همراه داشت که در نوع راه رفتن و حرف زدنش هم قابل ردیابی بود. همراهی او با خانواده معمولی و حمایتهایش از آنها ستایش برانگیز است هرچند گاهی به تنشهای هم بین آنها منجر میشد.
با این حال او غالبا در برابر نقی کوتاه میآمد و معرفت پسرخاله بودن خود را نشان میداد. لحن حرف زدن و تکیهکلامهایش مثل حساس نشو از جمله مولفههایی است که به او هویت مستقل میبخشید و هر بار این تکیهکلامها تغییر میکرد تا فدای تو بشم گرفته تا گل گفتن به آدمها در پایتخت ۶. ارسطو عامل نسبت به نقی از شخصیت سادهتر و کمادعاتری برخوردار بود و غالبا در برابر نقی ادعای فضل میکرد تا از او کم نیاورد.
پایتخت ۲؛ عاشق، دنیادیده و امروزی: او وجوه بیشتری از منشهای عاشق پیشگی خود را بروز داد و تا مرز اهدای کلیه برای جلب نظر طرف مقابلش پیش رفت. ظاهر او نیز طی قسمتهای مختلف تغییر میکرد که از میل او به لاکچری بودن و امروزی بودن خبر میداد. او مثل رحمت لباسهای رنگی و شاد میپوشید و خود را دنیا دیدهتر از نقی میدانست. به همین دلیل کل کلهای او با نقی در قسمت دوم و سوم بیشتر شد.
پایتخت ۳؛ عاشق، جنتلمن و گلدرشت: در قسمت سوم ازدواج این شخصیت با چوچانگ زن چینی، او را در موقعیت پرچالشی قرار میدهد و اغراقهای او نمایش شخصیتی جنتلمن از خودش بیشتر میشود و همین موضوع باعث میشود تا مخاطب او را در موقعیت دیگر ببیند.
پایتخت ۴؛ مظلوم، پولدار و اهل پز: در قسمت چهارم با مرگ چوچانگ چهره مظلومتری از شخصیت ارسطو میبینیم که حالا در کنار نقی و در مقابل هما میایستد. در قسمت چهارم بار دیگر کل کلهای او با نقی بیشتر شده و بهتر شدن اوضاع مالی او که به راهاندازی یک بوتیک همراه میشود، جایگاه اقتصادی ارسطو را ارتقاء میدهد که تاثیر آن را در رفتار بیرونی و پز دادنهایش شاهدیم.
پایتخت ۵؛ عاشق، ناکام در ازدواج و خوشقلب: او در پایتخت ۵ بار دیگر به یک زن انگلیسی دل میبندد و باز هم ناکام میماند. اساسا ناکامی و شکست در ازدواج و فقدان شانس عاطفی از ویژگیهای ارسطوست که همواره با خوش قلبی و پاکدستی به عنوان خصلتهای اخلاقیاش همراه است. به همین دلیل تغییر روش و منش و حتی ظاهر را در ارسطو میبینیم.
پایتخت ۶؛ خلافکار، ضمخت و خوشقلب: منش و ظاهر ارسطو در پایتخت ۶ باعث میشود خیلیها جا میخورند و حتی آن را پس میزنند. ارسطو در این قسمت زندان را تجربه کرده و شمایل آدمهای خلافکار را به خود میگیرد. دیگر شفافیت و زلال بودگی قبل را ندارد و فردگرایی بیشتری در او دیده میشود. با این حال همچنان در پشت این ظاهر خشن و ضمخت شده هنوز هم آن سادگی و خوش قلبی هویداست.
همیشه در مسیر تغییر
نقی معمولی قطعا مهمترین شخصیت سریال پایتخت است نه به این دلیل که بازیگر آن، طراح و خالق اصلی این شخصیت است که نقش محوری او در پیشبرد داستان بیش از دیگران بوده و او سرپرست خانوادهای است که داستان پایتخت، قصه و غصه آنهاست یا دستکم نقطه عزیمت و خاستگاه اصلی درام بوده.
فامیلی نقی را نباید دستکم گرفت و صرفا یک عنوان دانست. در پس این عنوان، مفاهیم و نگرشی نشانهشناسی شده وآن را به دالی بدل کرده که مدلولی مفهومی دارد و به شخصیتی از طبقه و اقشار عادی جامعه ارجاع میدهد. طبقهای که طیف گستردهای از اقشار اجتماعی را در برمیگیرد و در واقع نقی نمادی از توده مردم است که ما در زندگی روزمره و در کوچه و خیابان آنها را میبینیم وچه بسا خودمان هم از همان طبقه و طیف هستیم. نقی معمولی از پایتخت ۱ تاپایتخت ۶ گرچه هویت یگانهای داشته و از حیث نمایشی از راکورد دراماتیک خارج نشده، اما به مثابه یک شخصیت واقعی دچار دگردیسیهایی شده که به خوانش اجمالی آن میپردازیم.
پایتخت ۱؛ ساده، محجوب و خانوادهدوست: معمولیترین نقی پایتخت تاکنون بود و گرچه جسارت و جنگندگی کنونی را داشت، اما هنوز رگههایی ازسادگی و محجوب بودن او به عنوان یک فرد شهرستانی در شخصیتش مشهود بود. او واجد یکسری ویژگیها و خصلتهای فردی و ذاتی است که در همه قسمتهای پایتخت در شخصیت او قابل ردیابی است. از جمله برخی پارادوکسهای رفتاری مثل زورگویی و مهربان بودن توامان یا خانواده دوستی و تلاش و تقلای او برای صیانت و پیشرفت خانواده.
احساس رهبری و هد فامیل بودن و البته لهجه شیرین مازندرانیاش که جزو ویژگیهای ذاتی اوست. هویت شغلی نقی به عنوان یک گچکار در این قسمت نقشی در هویت فردی و شخصیتپردازیاش ندارد و او را بیشتر به عنوان یک مسافر که برای مهاجرت به تهران آمده میبینیم که درگیر ماجراهای دردسرساز میشود.
از جمله ویژگیهای مهم نقی معمولی که نقطه عزیمت آن در همین قسمت زده میشود احترام و علاقه شدید او به پدرش بابا پنجعلی است و مراقبت و مواظبت از او به طوری که وقتی پدرش در پارک گم میشود او به گریه میافتد. در کنار این ویژگیهای شخصیتی باید عشق و علاقه او به همسرش هما را هم اضافه کرده که با تکیه کلام «همابابا» آن را برونافکنی میکند. احساساتی و هیجانی بودن او که هم زود جوش میآورد و هم زود پشیمان میشود را هم باید به خصلتهای او اضافه کرد که در نهایت از او یک شخصیت جدی طناز میسازد.
پایتخت ۲؛ رقابت، حسادت و دلسوز: به دلیل حضور در یک گنبد و گلدستهسازی، هویت شغلی ملموستری به خود میگیرد که البته چندان تجلی محیطی ندارد. او زود راهی سفری به جنوب میشود و باز هم به عنوان یک مسافر، او را در فراز و نشیبهای سفر میبینیم.
البته این بار سفر معنای سیالتری به خود میگیرد و قصه را به قصهای جادهای بدل میکند. از جمله تحولات اخلاقی و رفتاری مهمی که در شخصیت نقی در این قسمت شاهدیم حسادتهای اوست که گاه تا مرز رفتارهای بچگانه پیش میرود. رقابت او با پسرخالهاش ارسطو و حسادتش بر سر جایزهای که از شرکت در یک مسابقه تلفنی در تلویزیونی نصیب آنها شده مصداقی از این خصلت رفتاری است که در قسمتهای بعد پایتخت هم تداوم داشته و گاه به اوج بیشتری میرسد.
با حضور فهیمه و بهبود در این قسمت، ابعاد و جوانب دیگری از شخصیت نقی در ارتباط با آنها به عنوان خواهر و داماد خانواده بازنمایی میشود که از دلسوزی تا رقابت را دربرمی گیرد. نقی فارغ از کلکلهایش با ارسطو که از همان سری اول شکل گرفته و بعدها بیشتر میشود نگران ارسطو هم هست و برای او دل میسوزاند که مصداقش را باید تلاش او برای منصرف کردن ارسطو از اهدای کلیهاش به دایی خانم فدوی (حسین محباهری) جستوجو کرد.
پایتخت ۳؛ ورزشکار، حساس و عصبی: با وجوه دیگری از شخصیت نقی معمولی آشنا میشویم که در هویت ورزشکاری او تجلی مییابد. او در این قسمت به عنوان یک کشتیگیر پیشکسوت ظاهر میشود و این موقعیت، حس رقابت و میل به قهرمانگرایی او را برجسته میکند.
گرچه شکستهایی که درکشتی میخورد همچنین فروریختن خانهاش و بیکاری او، نقی را به فردی حساس و عصبی بدل کرده که به تنش او با اطرافیان هم منجر میشود. گرچه او را به عنوان فردی با اعتماد به نفس و جنگنده دیده بودیم، اما حالا شاهد شکنندگی در شخصیت او هستیم که اوج این شکنندگی را میتوان بر سر مزار مادرش و درد دلهایش با او ردیابی کرد.
با این حال فرصت دوبارهای که برای او در مسابقات کشتی ایجاد میشود مقاومت و تلاش او برای کسب پیروزی را برانگیخته که موجب میشود با برجسته شدن اراده فردی در شخصیت او به یک قهرمان ورزشی بدل شود.
پایتخت ۴؛ معترض، حسود و انتقامجو: وجوه متفاوتتری از شخصیت نقی معمولی به تصویر کشیده میشود که برای خیلی از مخاطب ناخوشایند است و نسبت به آن انتقاد و اعتراض هم کردند. نقی در این قسمت به شدت به فردی حسود و بدجنس بدل شده که حس انتقام جویی در او اوج میگیرد به طوری که این بار در برابر همسرش هما قرار میگیرد.
او که همواره در کنار و همراه هما بود حالا به دلیل برخی حسادتهای مردانه نسبت به موقعیت شغلی همسرش که عضو شورای شهر شده به بهانه ساخت خانهای غیر مجاز در برابر او قرار گرفته و خصلتهای منفی او زیاد میشود به طوری که خیلیها نقی معمولی پایتخت ۴ را دوست نداشته و نسبت به او منتقد بودند. گرچه در پایان این قسمت او نسبت به رفتارهایش نادم و پشیمان شده و به همان نقی قبلی برمیگردد.
پایتخت ۵؛ حفاظت از خانواده، حامی و قهرمان: بار دیگر نقی معمولی و خانوادهاش در موقعیت سفر قرار میگیرد که این بار سفر به ترکیه و در نهایت گرفتار شدن در دام داعش در خاک سوریه است. در این قسمت خالیبندیهای نقی و اغراقهای او درباره خودش بیشتر شده همچنین به شخصیتی آمر بدل میشود که این آمریت و تحکم کردن بهویژه در ارتباط با خواهرزادهاش بهتاش به اوج خود میرسد.
پز دادنها و منم منم کردنهای نقی در این قسمت به ویژه در ارتباط با دوست کشتیگیر ترکش بیشتر شده و به تنشهای کلامی با ارسطو و رحمت هم منجر میشود. اما در قسمتهای پایانی و در مواجهه با داعش، شاهد وجوه قهرمانانه نقی هستیم که او اگرچه با دیدن خون دچار غش میشود، اما وقتی پای حفظ زن و بچهاش که پیش میآید سینه سپر کرده و به نبرد با دشمن میرود. در واقع او از نقی معمولی به نقی قهرمان بدل میشود.
پایتخت ۶؛ ریاکار، متناقض و حمایتگر: با نقی معمولی میانسالی مواجه میشویم که راننده نماینده مجلس شده و به دلیل موقعیت شغلیاش، درگیر ریاکاری و ظاهرسازی میشود و تلاش میکند تا با برجسته کردن حاجی شدنش از احترام اجتماعی وامتیازات شغلی بیشتری برخوردار شود.
او شخصیتی چندگانه و متناقضی پیدا میکند و دیگر آن یکدستی و سادگی گذشته را ندارد. در واقع در پایتخت ۶ شاهد تغییر و تحولاتی در نقی معمولی هستیم که طی یک دهه و با توجه به تغییر و تحولاتی که در جامعه و فشارهای اقتصادی برساخته آن شکل گرفته، او نیز تغییر کرده، اما همچنان همان جسور بودن، ریسک پذیری، خانواده دوستی و نقش حمایتگرانهاش را دارد. گرچه از حیث موقعیت شغلی و اجتماعی کمی غیر معمولی شده، اما همچنان نقی معمولی است.
شخصیت دوستداشتنی
بهبود فریبا برخلاف نقی و ارسطو، شخصیت ثابت و پایدار پایتخت نبود. در قسمتهای دوم و سوم حضور داشته و بعد از غیبت در قسمت ۴ و ۵ شاهد بازگشت او در پایتخت ۶ هستیم.
پایتخت ۲؛ ساده، شیرین و گلدرشت: بهبود نسبت به نقی و ارسطو از وجوه کمیکتری در تیپولوژی بیرونیاش برخوردار است و حتی به تیپ نزدیکتر است تا شخصیت. او هویت شغلی مشخصی دارد و به عنوان جنگلبان، شمایلی از این موقعیت شغلی را در شخصیت فردیاش بازتولید میکند. از جمله کمی اغراق در خاطرهگویی از مواجهه با حیوانات. اگرچه نقی معمولی به او حسادت میکند یا گاهی جدیاش نمیگیرد، اما بهبود برای او احترام میگذارد گرچه جاهایی با او لجبازی هم میکند. شخصیت بهبود ترکیبی از سادگی و شیرینی است که لحن حرف زدن و فیزیک صورتش به خصوص حالت چشمهایش در این شخصیت پردازی به شدت موثر است.
پایتخت ۳؛ تهاجمی، خانوادهدوست و رقابت: این شخصیت در این فصل از سریال کمی تهاجمیتر میشود و کلکلها و رقابتش با نقی دستکم در جدالهای کلامی بیشتر میشود. بهبود البته مردی زن دوست است و برای فهیمه احترام خاصی قائل است. گاهی از او حساب میبرد و گاهی بر او سلطه دارد. اوست که نقی و خانوادهاش را در زمان آوارگی و بیخانمانی در خانهاش پناه میدهد، هرچند نقی در خانه داماد بودن را ننگی بزرگ میداند.
پایتخت ۶؛ اسیر، شیرین و بیمار (سندرم دست بیقرار): با توجه به وقفهای که در دو قسمت با عدم حضور بهبود رخ میدهد شخصیت او مثل بقیه آدمهای پایتخت از روند تکاملی و تحولی چندانی برخوردار نیست. اگرچه با بازگشتش در پایتخت ۶ و اتفاقات عجیب و غریبی که برای او افتاده از جمله سندرم دست بیقرار، شاهد شخصیت متفاوتی از بهبود هستیم. او کمی عصبی و هیجانیتر شده و حتی در جاهایی غیرقابل پیشبینی و ترسناک میشود. بیماریاش اعتماد به نفس او را گرفته و عدم تواناییاش در ارتباط با پسرش بهتاش او را ضعیف کرده. بهبود فریبا در پایتخت ۶ به شخصیتی منفعل بدل میشود، اما همچنان مثل دیگر شخصیتهای قصه دوستداشتنی است. شخصیتهایی که همه عوض شدند، اما عوضی نشدند!
فراز و نشیبها در پایتختیها
اگر نگاهی به سریال پایتخت داشته باشیم از فصل یک تا ۶، شاهد تعدادی شخصیتهای ثابت هستیم که هرکدام از این شخصیتها رنگ و لعاب خودشان را داشتند و در طول این شش فصل با تغییراتی روبهرو بودند. حال برخی کمتر و بعضی بیشتر.
هما، همسر نقی معمولی: مخاطب او را در شش فصل میبیند. این شخصیت در همه فصول با تغییراتی همراه بود که مخاطب شاهد فراز و نشیبهای اوست. در ابتدا مخاطب او را به عنوان یک زن تحصیلکرده، مهربان و خانوادهدوست میبیند که میتواند بهترین راهنمایی را به خانواده کند، حتی بعدها یک زن فعال و اجتماعی میشود و سر کار میرود، اما به مرور با فعالیت اجتماعی این زن، میبینیم که هما عصبیتر میشود و دیگر نمیتواند در موقعیتهای بحرانی درست تصمیم بگیرد.
رحمت: در طول این شش فصل شاهد تغییرات بسیاری در شخصیت و حتی ظاهر وی در داستان بودیم، رحمت امینی است که در ابتدا یک فرد لات و خروسباز بود و بعدها به لحاظ اقتصادی پیشرفت کرد و به رحمتشاسی معروف شد. رحمت در فصلهای ۵ و ۶ درگیر ماجرای عاطفی با فهیمه میشود.
در فصل ۶ و با بازگشت بهبود شخصیت رحمت نماد یک مرد نجیب ایرانی هم هست که فهیمه را «آبجی» صدا میکند، فرزندش را کتک میزند تا با رنجش او دوری میانشان بیشتر شود و با عجله و قبل از برگشت بهبود ازدواج میکند.
فهیمه: یکی از دوستداشتنیترین شخصیتهای این مجموعه فهیمه است که از فصل اول تا به ششم مخاطب شاهد سیر صعودی این شخصیت در داستان بود. چراکه در ابتدا با یک زن خانهدار روبهرو بودیم و به مرور به یک خانم فعال اجتماعی تبدیل شد که روی ظاهر و لباس پوشیدنش تاثیر میگذارد. در فصل ۶ خانم آرایشگر میشود که خودش را در حد دکتر تصور میکند و دست به کارهایی میزند که فضای مفرحی را برای مخاطب ایجاد میکند.
سارا و نیکا: یکی از اتفاقات جالب مجموعه پایتخت حضور دو کودک به نام سارا و نیکا از ابتدای قسمت اول بود که به دلیل سن کم خیلی دیالوگ نداشتند، اما از آنجا که هر دو در شش فصل حضور داشتند، مردم روند بزرگ شدن آنها را دیدند و حال در فصل ششم نوجوانانی هستند که بدون اجازه از والدین کارهای عجیب و غریب انجام میدهند.
رحمان و رحیم: پایتخت، دوقلوهای دیگری هم دارد به نام رحمان و رحیم که در ادامه ساخت فصلهای دیگر سریال پایتخت به جمع بازیگران ملحق شدند. نکته قابل تامل، روند معکوس تحول شخصیتی آنها بود. در فصل پنجم شاهد دزدی این دو کاراکتر از یکی از اعضای خانواده بودیم و در فصل ششم بحث اعتیاد و بیاحترامی به برادر بزرگتر آنها باعث میشود تا الگوی صحیح از جوانان به واسطه این سریال به مخاطب ارائه نشود.
منبع: جام جم
انتهای پیام/